برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران یکی از چالشهای مهم سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ محسوب میشود. در حالی که رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرده است مذاکره و راهحل دیپلماتیک را ترجیح میدهد، بسیاری از مقامهای اسرائیلی بر این باورند که ضعف کنونی جمهوری اسلامی فرصتی منحصربهفرد برای نابودی یا دستکم ایجاد وقفه در برنامه هستهای از طریق حمله نظامی فراهم کرده است.
مایکل آیزنستات، مدیر برنامه مطالعات امنیتی و نظامی در موسسه واشینگتن، در گزارش ماه مارس این موسسه مینویسد در صورتی که دستیابی به توافق از مسیر مذاکره دشوار شود، سیاستگذاران باید مزایا و معایب اقدام پیشگیرانه را بسنجند و به چندین پرسش اساسی پاسخ دهند، از جمله اینکه اقدام موفقیتآمیز چه تعریفی دارد؟ چه چالشهایی باید در طراحی عملیات نابودی یا تضعیف برنامه تسلیحات هستهای جمهوری اسلامی در نظر گرفته شود؟ راهبرد پیشگیری تا چه اندازه دوام دارد؟ پاسخ احتمالی جمهوری اسلامی به چنین عملیاتی چه خواهد بود؟
کارزاری طولانی که به یک حمله محدود نمیشود
آیزنستات معتقد است اقدام پیشگیرانه احتمالا اقدامی تکمرحلهای نخواهد بود، بلکه آغاز کارزاری بلندمدت شامل حملات نظامی، اقدامهای مخفیانه، استفاده از ابزارهای اقتصادی، اطلاعاتی و سایر عناصر قدرت ملی خواهد بود. او مینویسد چنین کارزاری ممکن است مقدمات ایجاد نظمی باثباتتر در منطقه را فراهم کند، یا آغازگر مرحلهای جدید و خطرناک در یکی از پرتنشترین درگیریهای منطقه باشد.
او در ادامه با اشاره به حمله هوایی اسرائیل به پدافندهای هوایی تاسیسات هستهای اصفهان و نطنز، مینویسد مرحله اولیه و مقدماتی این کارزار عملا آغاز شده است و آنچه این عملیات را طولانی میکند پراکندگی تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی و وجود تاسیسات هستهای زیرزمینی است که احتمال باقی ماندن توانایی هستهای پس از حمله را پررنگ میکند.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی برای حفظ خود، تلاش خواهد کرد تا پس از حمله، برنامه هستهایاش را بازسازی و اهرم فشاری را که مقابل غرب دارد حفظ کند.
بنابراین، احتمال دارد تاسیسات کوچک غنیسازی و مراکز تسلیحاتی را به مناطق مسکونی پرجمعیت یا پارکهای صنعتی غیرنظامی، یا حتی مکانهای مستحکم زیرزمینی منتقل کند که تصور میکند فراتر از توان حمله اسرائیل یا آمریکا باشد.
به همین دلیل، ممکن است اقدامهای مخفیانه برای ایجاد اختلال و تاخیر در بازسازی برنامه هستهای جمهوری اسلامی در ماهها و سالهای پس از حمله اولیه ضروری باشد.
سنجش موفقیت
همانطور که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در غزه بهدنبال «پیروزی کامل» بوده است، در صورت تصمیم به اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی، احتمالا هدفش نابودی کامل برنامه هستهای ایران خواهد بود. دونالد ترامپ نیز با ازسرگیری سیاست فشار حداکثری، اعلام کرد که قصد دارد «تمام مسیرهای دستیابی ایران به سلاح هستهای را مسدود کند» تا به «تهدید هستهای ایران پایان دهد».
آیزنستات مینویسد بنابراین، اهداف اقدام پیشگیرانه علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی موارد زیر را شامل میشود:
- به تعویق انداختن حداکثری برنامه هستهای
- جلوگیری از تبدیل حمله به درگیری گستردهتر
- تسهیل اقدامهای بعدی برای جلوگیری از بازسازی برنامه هستهای
او در ادامه میافزاید شرایط انجام حمله بر نحوه ارزیابی موفقیت تاثیر خواهد گذاشت. اگر اسرائیل برای پیشگیری از «گریز هستهای ناگهانی» جمهوری اسلامی دست به اقدام بزند، مجبور خواهد بود شتابزده و احتمالا بدون فراهمسازی مقدمات لازم وارد عمل شود، در حالی که جمهوری اسلامی تقریبا بهطور قطع اقدامهایی برای بهبود موقعیتش صورت داده است. در این سناریو، سطح انتظار از موفقیت اسرائیل پایینتر خواهد بود.
در مقابل، اگر اسرائیل حمله پیشگیرانه را بر اساس زمانبندی مورد نظرش و برای توقف روند پیشرفت تدریجی برنامه هستهای جمهوری اسلامی انجام دهد، معیار موفقیت بالاتر خواهد بودــ همانطور که هزینه سیاسی حمله ناموفق بیشتر خواهد شد.
به عقیده آیزنستات، دونالد ترامپ نیز به پیروزیهای بزرگ علاقه دارد و ممکن است از حمله اسرائیل حمایت کند، و حتی در آن مشارکت داشته باشد، بهویژه اگر این حمله بتواند زمان بخرد و منافع کوتاهمدتی همراه داشته باشد. اما اگر هدف اصلی خرید زمان باشد، واشینگتن و تلآویو باید برنامهای داشته باشند که از این زمان بهدستآمده بهدرستی استفاده کنند.
خرید زمان
حملات پیشگیرانه اسرائیل به برنامههای هستهای تسلیحاتی عراق (۱۹۸۱) و سوریه (۲۰۰۷) سبب تاخیرهای قابلملاحظهای شد و شرایطی ایجاد کرد که رویدادهای پیشبینیناپذیر بعدی مانع تولید سلاح هستهای شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به همین دلیل، حمله پیشگیرانه به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ممکن است روند پیشرفت برنامه هستهای را به تاخیر بیندازد و فرصتهایی برای تحولات غیرمنتظرهای ایجاد کند که مانع از دستیابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هستهای شود.
آیزنستات در ادامه به چالشهای برنامه غنیسازی گسترده و پراکنده جمهوری اسلامی اشاره میکند ومینویسد جمهوری اسلامی فقط با چند صد سانتریفیوژ پیشرفته میتواند یک تاسیسات غنیسازی مخفی کوچک راهاندازی کند و در صورتی که مقادیر کافی اورانیوم غنیشده پس از حمله باقی مانده باشد یا از قبل به سایتهای مخفی منتقل شده باشد، بازسازی برنامه هستهای میتواند در مدت کوتاهتری انجام شود.
او در ادامه هشدار میدهد هرچند حمله به تاسیسات بوشهر و اراک دشوار نیست، حمله به بوشهر میتواند به انتشار مواد رادیواکتیو منجر شود که تبعات انسانی و زیستمحیطی منطقهای خواهد داشت.
در مقابل، نابودی تاسیسات غنیسازی سانتریفیوژی آثار زیستمحیطی کمتری خواهد داشت، زیرا میزان رادیواکتیو گاز هگزا فلوراید اورانیوم پایین است؛ و با توجه به اینکه تاسیسات اصلی غنیسازی در اعماق زمین قرار دارند، احتمالا خطر انتشار گسترده مواد رادیواکتیو محدود خواهد بود.
جلوگیری از تشدید درگیری
شیوه عملیاتی جمهوری اسلامی بر نیروهای نیابتی، سلاحهای دوربرد (موشک و پهپاد)، و فعالیت در «منطقه خاکستری» تکیه دارد. این رویکرد به جمهوری اسلامی کمک کرده است با مدیریت خطر، از تشدید درگیری و بروز جنگ تمامعیار جلوگیری کند.
با این حال، یک حمله محدود متمرکز بر زیرساختهای هستهای ایران ممکن است واکنش جمهوری اسلامی را در پی داشته باشد و بهعنوان مثال، زیرساختهای هستهای اسرائیل یا اهداف نظامی مرتبط با زرادخانه هستهای اسرائیل را هدف قرار دهد. اما شکستهای اخیر جمهوری اسلامی در پاسخ به اسرائیل، بهویژه در واکنش به حمله به نیروهای نیابتی و توانمندیهای موشکی و پهپادی ایران، ممکن است واکنش تهران را محدود کند.
جمهوری اسلامی همچنین در واکنش ممکن است از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را اخراج کند.
حمله گسترده اسرائیل ممکن است نه فقط سایتهای هستهای، بلکه مراکز نظامی و اقتصادی کلیدی را نیز هدف قرار دهد تا توانایی جمهوری اسلامی برای تامین مالی بازسازی زیرساختهای هستهای، نیروهای نظامی، و شبکه نیابتیاش را محدود کند.
با این حال، برای موفقیت یک حمله گسترده، احتمالا مشارکت آمریکا ضروری خواهد بود، زیرا پیچیدگی و وسعت چنین عملیاتی فراتر از تواناییهای اسرائیل بهتنهایی خواهد بود. اگر حمله اسرائیل با حمایت قوی آمریکا همراه باشد، جمهوری اسلامی کمتر احتمال دارد که درگیری را تشدید کند، زیرا نمیخواهد همزمان با دو دشمن اصلیاش وارد درگیری شود.
جمهوری اسلامی تهدید کرده است کشورهای کمککننده به حمله پیشگیرانه را هدف قرار خواهد داد، اما این اقدام چالشهایی مضاعف همراه خواهد داشت. حمله به کشورهای منطقه یا تلاش برای بستن تنگه هرمز احتمالا ایران را بیش از پیش در سطح بینالمللی منزوی خواهد کرد. علاوه بر این، بستن تنگه هرمز به اقتصاد ایران آسیب شدیدی خواهد زد، زیرا تقریبا تمام واردات و صادرات نفت ایران از این مسیر عبور میکند.
بازدارندگی یا اختلال در بازسازی
آیزنستات در ادامه مینویسد تصمیم تهران به بازسازی برنامه هستهایاش پس از حمله بستگی به این دارد که آیا باور دارد:
- میتواند فعالیتهای تحقیق و توسعه تسلیحات هستهای را پنهانی ادامه دهد
- اسرائیل یا آمریکا در صورت شناسایی این فعالیتها، واکنش نظامی نشان خواهند داد
- و حملات بعدی ممکن است مراکز نظامی، اقتصادی و حتی رهبران رژیم را نیز هدف قرار دهند
نویسنده مقاله معتقد است اگر حمله اولیه با اقدامهای نظامی و مخفیانه بعدی همراه باشد، جمهوری اسلامی را از بازسازی منصرف یا تلاشهایش را مختل میکند. او میافزاید حملهای که بدون تشدید درگیری یا تلفات غیرنظامی قابلتوجه، آسیب جدی به برنامه هستهای جمهوری اسلامی وارد کند، احتمال حمایت آمریکا از حملات بعدی را افزایش خواهد داد. اما اگر حمله اولیه موفق نباشد، توجیه اقدامهای بعدی دشوارتر خواهد شد.
مسیری که جمهوری اسلامی پس از حمله انتخاب خواهد کرد نیز به ارزیابیاش از خطرات و هزینههای احتمالی بستگی دارد.
آیزنستات میافزاید سیاستگذاران باید تصمیم بگیرند که آیا استفاده از ابزارهای مخفیانه و آشکار میتواند برنامه هستهای جمهوری اسلامی را تا سالها مهار کند. همچنین، آنها باید مزایا و معایب این رویکرد را در مقایسه با راهبرد توسل به توافقهای دیپلماتیک، مشوقهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی بررسی کنند و تصمیم بگیرند که آیا این روش، در صورت موفقیت جمهوری اسلامی در گریز هستهای، همچنان گزینهای موثر خواهد بود یا خیر.
زمانبندی
اسرائیل برآورد میکند که توان پدافند هوایی و تولید موشک جمهوری اسلامی ممکن است ظرف یک تا دو سال احیا شود، اما بازسازی شبکه نیابتیاش در منطقه ممکن است بسیار بیشتر طول بکشد، و این فرصتی برای حمله فراهم میکند.
نویسنده مقاله معتقد است ملاحظات سیاسی نیز نقش مهمی ایفا خواهند کرد. بعید است رهبر جمهوری اسلامی بخواهد درگیری فعال با آمریکا را به جانشینش واگذار کند. با این حال، جانشین خامنهای ممکن است بهدنبال ایجاد تمایز میان خود و رهبر پیشین باشد و دستیابی به سلاح هستهای را ابزاری برای تثبیت قدرتش ببیند.
آیزنستات مینویسد، از آنجا که آمریکا و اسرائیل ممکن است پس از خامنهای با رهبری حتی تندروتر مواجه شوند، این شاید بهمعنای اقدام زودهنگام باشد.
اگر دستیابی به توافق برای توقف و نابودی برنامه هستهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی ممکن نباشد، سیاستگذاران باید تصمیم بگیرند که آیا زندگی با ایران بهعنوان کشوری در آستانه هستهایــ و با تهدید همیشگی گریز هستهایــ خطر کمتری نسبت به اقدام نظامی دارد یا خیر.
آیزنستات در پایان مینویسد مسئله تعیینکننده این است که آیا آمریکا میتواند به اسرائیل کمک کند تا دستاوردهای نظامی اخیرشــ و همچنین هرگونه موفقیت احتمالی که از طریق اقدام پیشگیرانه حاصل شودــ را به نظم منطقهای پایدار و باثباتتر تبدیل کند، یا این تلاشها بینتیجه میماند که در نهایت ممکن است هستهای شدن منطقه و ورود به مرحلهای جدید و خطرناکتر از یکی از پرتنشترین درگیریهای جهان را رقم بزند.