هفته گذشته اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان، با نماینده ویژه ایران در امور افغانستان دیدار و گفتوگو داشت. محور این گفتوگوها، چنان که سایت «ارگ» مربوط به ریاست جمهوری افغانستان عنوان کرده است، ظاهرا عبارت بوده است از: «گسترش روابط دوجانبه، سند جامع همکاری میان دو کشور، انتخابات ریاست جمهوری و مسایل امنیتی». اما به نظر نمیرسد که این دیدار بهطور کامل به این مسایل اختصاص یافته بوده باشد. وضعیت جاری منطقه حاکی از التهابی بیش از اندازه است و افغانستان، با آنکه نقش چندانی در این التهابات ندارد، اما میتواند تا حد زیادی بر مسایل تنشآفرین منطقه اثرگذار باشد.
ایران در چند هفته گذشته زیر فشار شدید امریکا قرار گرفته است. عدم تمدید زمان معافیت تحریمهای نفتی برای تعدادی از کشورها، افزایش تنش در خلیج فارس، بهویژه در تنگه هرمز، عزیمت ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به سوی خلیج فارس و جابهجایی چند فروند هواپیمای فوق پیشرفته ب- ۵۲ در پایگاههای نظامی امریکا در قطر، نشان از تحولات سریع در منطقه دارد. در چنین وضعیتی، دیپلماسی و لابیهای سیاسی منطقهای نیز میتواند به عنوان بخشی از راهکارها برای کاهش ابعاد این تنشها و نیز یارگیریهای سیاسی، مطرح شود.
در چهل سال گذشته، ایران نقش فعالی در حیات سیاسی افغانستان داشته است. حضور میلیونها افغان بهعنوان مهاجر در این کشور، حمایت جمهوری اسلامی ایران از گروههای جهادی و در این اواخر طالبان، و همزمان با آن، حمایت از دولت مرکزی افغانستان و سهم گیری در بازسازی این کشور، حضور ایران را در افغانستان کاملا تثبیت کرده است.
اما در هیجده سال گذشته، بستر این حضور و نفوذ تا حد زیاد تحت تاثیر معادلات سیاسی روز جهان قرار گرفته است. ایران در قبال حمله بر طالبان پس از حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا، موضع مخالف نگرفت، ولی با تداوم حضور هزاران سرباز ناتو در افغانستان، نگرانی این کشور از این که پایگاه محکمی برای آمریکا جهت ضربه زدن به منافع ایران در پشت مرزهایش ایجاد شود، روز به روز بیشتر شده است. اگرچه ایران دل خوشی از طالبان ندارد، اما در همان روزهای نخست سقوط طالبان و فرار آنان به هر سو، چراغ سبز جمهوری اسلامی ایران به طالبان روشن شد.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به اختلافات عمیق میان طالبان و شاخه خراسان داعش در افغانستان، طالبان را بهعنوان بهترین گزینه برای مبارزه با داعش در افغانستان تشخیص داد و به همین دلیل، سپاه قدس روابط خود را با طالبان در غرب کشور گسترش بخشید. ملا اختر محمد منصور، رهبر طالبان، چندین بار جهت گفتوگو با مقامهای ایرانی به آن کشور سفر کرد و در آخرین بار نیز در سال ۲۰۱۶ در مسیر بازگشت از ایران، هدف هواپیماهای امریکایی قرار گرفت و کشته شد.
با این حال، روابط ایران و طالبان روز به روز گستردهتر شد. ایران امکانات تسلیحاتی فراوانی را برای حمله به نیروهای داعش در غرب افغانستان، خصوصا در استان فراه که هم مرز با آن کشور است، در اختیار طالبان گذاشت و طالبان نیز شاخههای داعش را در فراه، هلمند و زابل کاملا متلاشی کرد.
از آن پس، این رابطه گسترده تبدیل به یک رابطه استراتژیک شد؛ چنانچه وزارت خزانهداری آمریکا دلیل عمده تحریم دو چهره سپاه قدس (محمد ابراهیم اوحدی و اسماعیل رضوی) را همکاری این دو با گروه طالبان و تشویق این گروه برای حمله به دولت افغانستان با حمایت مالی و نظامی سپاه قدس عنوان کرد.
اکنون که بحث گفتوگو با طالبان و مذاکرات صلح بالا گرفته است، ایران بار دیگر نگران آن است که آمریکا، که تا کنون بیش از شش بار بهطور مستقیم در قطر با طالبان به گفتوگو پرداخته است، تمام بازی را در دست گیرد. احتمال دارد نماینده ویژه ایران در امور افغانستان، این پیام را به اشرف غنی رسانده باشد که آنان نیز اشراف کافی بر طالبان دارند و میتوانند برای تامین صلح در افغانستان نقش داشته باشند.
برای ایران، هر ابزاری که بتواند از نفوذ آمریکا در بازیهای خطرناک منطقه بکاهد یا قاعده بازی را متعادلتر کند، قابل استفاده است و به همین دلیل، این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران در این روزها، دیدارهای نمایندگان خود با مسئولان ارشد دولتی در افغانستان را افزایش دهد.
گروهی از طالبان و حتی اعضای القاعده با خانوادههای خود از افغانستان به ایران گریختند و ایران نیز آنان را پناه داد و زمینه را برای اعضای القاعده میسر ساخت تا از مسیر آن کشور، به سوی کشورهای عربی سرازیر شوند. شکلگیری «ولایت خراسان» داعش و تعیین یک افغان در راس آن ولایت و در پی آن، نفوذ این گروه تروریستی در بخشهایی از افغانستان، از جمله در غرب آن کشور، جایی که صدها کیلومتر مرز مشترک میان ایران و افغانستان وجود دارد، نگرانی ایران را از خراب کاریهای داعش در آن کشور فزونی بخشید.