وجهی از انتخابات مجلس شورای اسلامی، به مواجهه دولت با شورای نگهبان و تصمیمات آن باز میگردد. این مواجهه به خصوص از دوره چهارم مجلس شورای اسلامی که، نظارت استصوابی رنگ و صبغه قانونی به خود گرفت، شدت و حدت بیشتری پیدا کرد. در این میان نقش روسای جمهور بسی پررنگتر است، چرا که از منظر قانون اساسی رئیس جمهور مجری قانون و انتخابات است و از سوی دیگر بالاترین فرد تصمیمگیر در زمینه تایید صلاحیت افراد در هیاتهای اجرایی وزارت کشور به شمار میرود که بسیاری از شکایتها و گلایهها در نهایت به او ختم میشود و اگر وزن و نقش مهمی در هسته قدرت داشته باشد، امکان چانهزنی و اخذ تایید صلاحیت برای تعدادی از معترضان را میتواند فراهم کند.
این رایزنی در دو مسیر متفاوت انجام میشده است. نخست با شورای نگهبان و دبیر آن و دیگر از طریق فشار و رایزنی با دفتر رهبری و خود رهبری (آیتالله خامنهای) برای تاثیرگذاری بر تصمیم شورای نگهبان و بیاثر کردن برخی از رد صلاحیتها.
در میان روسای جمهوری که در سه دهه اخیر بر سر کار بودند آیتالله هاشمی رفسنجانی تنها کسی است که اطلاعات اندکی را از نحوه رایزنی پشت پرده برای بازگرداندن تصمیمات منتشر ساخته است. بقیه روسای جمهور تا کنون از پشت صحنه این اتفاقات سخنی نگفتهاند اگر چه آقای روحانی اخیرا و در گفت وگوی مطبوعاتی تنها به این نکته اشاره کرده که در تمامی این روزها در پشت صحنه رایزنیهای بالایی داشته است. اما به نظر میرسد رایزنیهای آقای روحانی آنگونه نبوده است که بتواند برخی چهرههای برجسته را به مسیر انتخابات بازگرداند. شاید شاخصترین کسی که انتظار داشت روحانی از خود برایش مایه بگذارد، علی مطهری بود که به شکل تلویحی گفت اعتراضی نخواهد کرد و توقع او از بزرگان نظام نیز چندان محلی از اعتنا پیدا نکرد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در روزنوشتهای سالهای ۷۰، ۷۱ و ۷۴ و ۷۵ از رایزنیهای گستردهاش برای انتخابات خبر داده است.
در انتخابات سال ۱۳۷۱ این رایزنی قوت بیشتری داشت، هاشمی رابطهای بسیار مطلوب با رهبری داشت و تقریبا هنوز نهادهای انتصابی و زیر نظر رهبری امکان سیطره بر جریانات سیاسی را نیافته بودند. وزیر کشور عبدالله نوری بود اما زمزمههای دخالت شورای نگهبان در انتخابات از اوایل مرداد ماه سال قبل به گوش میرسید.
قانونیشدن نظارت استصوابی
«عصر( ۴ مرداد ۱۳۷۰)آقای عبدالله نوری، وزیر کشور آمد. درباره دخالت شورای نگهبان در امر انتخابات به عنوان نظارت چارهجویی کرد» (سازندگی شکوفایی-ص ۲۴۴).
ابراز نگرانی وزیر کشور البته به تفسیری باز میگشت که یکم خردادماه ۱۳۷۰ از سوی محمدی گیلانی به عنوان دبیر وقت شورای نگهبان منتشر شد. او در پاسخ به استفساریه غلامرضا رضوانی، رئیس هیات مرکزی نظارت بر انتخابات و دیگر عضو شورای نگهبان گفت که موضوع در جلسه شورای نگهبان مطرح و نتیجه اینکه. «نظارت مذكور در اصل ۹۹ قانون اساسي استصوابي است و شامل تمام مراحل اجرايي انتخابات از جمله تأييد و ردّ صلاحيت كانديداها ميشود.»
روز یکشنبه هفتم مرداد آقای هاشمی مهمان آیتالله خامنهای است و مینویسد: « ایشان نظر شورای نگهبان در تفسیر قانون اساسی در مورد نظارت استصوابی را تایید کردهاند» (ص ۲۴۶) اما هیچ توضیحی نمیدهد که آیا خود چنین نظری را قبول دارد یا نه؟
از این پس تقریبا در جای جای خاطرات سال ۱۳۷۰ آقای هاشمی او از قول برخی از چهرههای ریز و درشت جریان چپ که از آنها در این روزنوشتها با لقب "تندرو" یاد میکند نکاتی را بازگو میکند که نشان از نگرانیهای آنها از حذف غیرقانونی است. مرتضی الویری(ص ۲۴۹)،سیدمحمد خاتمی،اسدالله بیات، مجید انصاری، موسوی لاری (ص ۲۵۶) و حتی احمد خمینی از جمله کسانی هستند که به تفاریق ابراز نگرانی میکنند.
انتقاد و ابراز نگرانی احمد خمینی
« پیش از ظهر (۴ بهمن ۱۳۷۰) احمدآقا (خمینی) آمد. از امکان رد صلاحیت بعضی از چهرههای خط تندرو اظهار نگرانی نمود و گفت بنا دارد با رهبری در این خصوص مذاکره کند» (ص ۵۴۱)
به رغم این ابراز نگرانیها و نیز جلسهای که آقای هاشمی پس از دیدار با احمد خمینی، در نشست هفتم بهمن از مذاکره با آقای خامنهای درباره چند موضوع مختلف از جمله "انتخابات مجلس چهارم، شورای نگهبان و تفسیر اصل ۹۹ " سخن به میان میآورد و مینویسد"مذاکره و تصمیمگیری شد. تفاهم و وحدت نظر داریم. "
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روز ۲۰ بهمن و پس از برخی انتقادات نسبت به شورای نگهبان،«آقای احمد جنتی و اعضای مرکزی هیات نظارت شورای نگهبان آمدند. میخواستند از همکاری دولت با شورای نگهبان، در خصوص اعمال نظارت استصوابی و اجرای آن مطمئن شوند»(ص ۵۶۳) پیش از آن و در ۲۳ شهریورماه آقای هاشمی از اعتراض هیات ریئسه مجلس برای مقابله با اظهارات دکتر حسن حبیبی(معاون اول و عضو حقوقدان شورای نگهبان) در خصوص لازمالاجرا بودن نظر شورای نگهبان کمک خواسته بودند. هاشمی نوشت که "علاجکردم"(ص۳۱۳) اما هیچ توضیحی نمیدهد که این راه حل به معنی پذیرش نظر معاون اول خود و شورای نگهبان است یا نظر مجلس و متعرضان.
در همین روزهای منتهی به اخر بهمن، آقای هاشمی با جامعه روحانیت مبارز جلسه دارد و از جمله از جلسه ۲۴ بهمن با این نهاد و بررسی لیست نامزدهای انتخابات آنها خبر داد.
گلایه هاشمی از رهبری
هاشمی در مقدمه خود بر روزنوشتهای سال ۷۱ که زمستان ۹۳ و همزمان با انتشار خاطرات نوشت، تلویحا از آیتالله خامنهای گله کرده است.ابتدا از کوتاه آمدن وزارت کشور و عبدالله نوری در برابر هیات نظارت شورای نگهبان و اعتراض به این برخورد سخن گفته و سپس نوشت «مواردی حل شد و بیشتر موارد حل نشد و همانند استخوانی در زخم،هنوز هم ادامه دارد» (ص ۹ روزنوشتهای سال ۱۳۷۱) به نوشته آقای هاشمی او با انتصاب عبدالله نوری به وزارت کشور میخواست توازنی بین دو مرکز موثر در مدیریت انتخابات (وزارت کشور و شورای نگهبان) ایجاد کند اما وقتی«کار شروع شد،عملا نظر شورای نگهبان در پذیرش و یا رد صلاحیتها، دردسر زیادی برای من به بار آورد»(ص۹). او از تهدید مجمع روحانیون مبارز به کنارهگیری از انتخابات و تاکید رهبر بر الزام در شرکت در انتخابات سخن گفت و به مقایسهای بین آیتالله خمینی و آقای خامنهآی پرداخت و نوشت: «من هم مطالب ایشان و سایر افراد را به رهبری منتقل کردم، اما ایشان آمادگی کمک بیشتر را نداشتند» (ص ۱۰) این ابراز گلایه البته زمانی نوشته شد که خود آقای هاشمی در انتخابات سال ۹۲ ریاستجمهوری رد صلاحیت شد. در حالی که در روزنوشتهای سال ۷۰ و ۷۱ چنین لحنی حس نمیشود.
در میان ردصلاحیت شدگان ۲۳ نماینده مجلس سوم و نام افرادی چون هادی خامنهای،محتشمی و صادق خلخالی به چشم میخورد که بر اساس نوشته آقای هاشمی روز سوم فروردین فهرست آنها را عبدالله نوری به نظر او رساند (ص ۳۸) شب بعد آقای هاشمی مینویسد: « وزارت کشور از اینکه در جریان شکلگیری هیاتهای اجرایی به شورای نگهبان امتیاز داده، پشیمان است»(ص ۳۹)
شدت یافتن رفت و آمد معترضان و رد صلاحیتشوندگان
در فاصله روزهای عید و تا قبل از ۱۴ نوروز رفت و آمدها و گفت وگوهای تلفنی و حضوریآقای هاشمی با آیتالله خامنهای با شدت و حدت ادامه دارد و در نهایت لیستی ۲۹ نفره از ردصلاحیتشدگان به جای آنکه به شورای نگهبان ارسال شود، به دفترآیتآلله خامنهای فرستاده میشود.« نزدیک ظهر(۱۲ فروردین) با آیتالله خامنهای صحبت کردم. ایشان حاضر نیستند در مورد لیست یکجا اقدام کنند. اما آمادگی قبول تعدادی از آنها را دارند…. عصر آقای محمدی گلپایگانی (ریس دفتر رهبری)اطلاع داد که پس از بررسی پرونده ۹ نفر ازآنها پذیرفتهاند»(ص ۵۱)
انتخابات روز ۲۱ فروردین بود و به گفته آقای هاشمی با فشاری که مهدی کروبی بر او وارد ساخت وتهدید به کنارهگیری او مطالب را به آقای خامنهای منتقل میکند و در نهایت«رهبری برای فردا به ایشان و آقای موسوی خویینیها وقت دادند»(ص ۵۵)
عصر همان روز ۱۳ فروردین احمد خمینی هم به دیدار آقای هاشمی میآید و سخت گلهمند از رفتار شورای نگهبان است.
جنتی و مقاومت و تهاجم به منتقدان
احمد جنتی در مصاحبهای از پروندههای سنگین اخلاقی و مالی برخی از نمایندگان گفت و روز بعد هم نخستین خطبه خود را درست یک هفته پیش از انتخابات مجلس به عنوان امام جمعه موقت وتازه تهران بیان کرد، تا عملا مهر خاتمتی باشد بر شروع محکم و مقتدرانه نظارت استصوابی که تا به امروز هم ادامه دارد.
انتخابات سال ۷۴ و ماجرای اول شدن فائزه هاشمی
انتخابات سال ۷۴ اما کمتر در خاطرات آقای هاشمی بروز دارد. بحثهای این انتخابات در روزنوشتهای او تقریبا از اواخر پاییز شروع میشود. حساسیتها کمتر است و تقریبا نظارت استصوابی جا افتاده و مورد قبول همگان قرار گرفته است و هاشمی هم پذیرفته که باید به این ماجرا تن دهد، اما سعی میکند حداقل در بخشهایی که زیر نظر او مدیریت میشود، کار را از مسیری قانونی به پیش ببرد. وقتی یکی از نیروهای رده بالای وزارت اطلاعات( و نه وزیر) برای مشورت درباره گزارش به شورای نگهبان میآید«در مورد کیفیت گزارش به شورای نگهبان در خصوص نامزدهای انتخابات … گفتم جرمهای ثابتشده را بگویند و اتهامات غیر مسلم را مطرح نکنند»(ص ۵۲۵)
نقطه محوری مباحث هاشمی ورود کارگزاران(در ابتدا خدمتگزاران) به انتخابات است. او علاقهمند بود که پنج تن به لیست جامعه روحانیت مبارز اضافه شوند و گروه تازه شکل نگیرد. اما به نوشته او آیتالله خامنهای به دنبال رقابت و لیست جدا بود. وقتی لیست کارگزاران منتشر شد و جو تبلیغاتی مثبتی برای این گروه راه افتاد از قرار نگرانی آیتآلله خامنهآی او را به سمتی سوق داد تا در این فهرست شکاف اندازد.« درباره انتخابات و مسایل گروه خدمتگزاران و علت تغییر عقیده ایشان را پرسیدم که ابتدا موافقت با اقدام وزرا را داشتند و سپس مخالف که دلیل آن برای من روشن نشد»(ص ۶۵۳)
هاشمی برای آنکه خطی از مقاومت در برابر شورای نگهبان ایجاد کند، دستور میدهد در بررسی صلاحیتها اعضای نهضت آزادی را رد نکنند.«تاکید کردم در مراحل مقدماتی، اعضای نهضت آزادی را رد نکنند و … عصر شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. قرار شد، برخی از اعضای نهضت آزادی را رد نکنند»(ص۶۸۷)
گزارش آقای هاشمی از ملاقات دو هفته قبل از روز انتخابات با آقای خامنهای جالب توجه است. مینویسند «مایل نیست که داوطلبان به ادله خطی و رقابتها رد شوند. قرار شد به شورای نگهبان تذکر داده شود؛ حتی در مورد افراد نهضت آزادی که به صورت فردی ثبتنام کردهاند، مگر این که قانون مانع آنها باشد. نگرانی هم از رای نیاوردن نامزدهای جامعه روحانیت مبارز ندارند و اهمیتی هم به برنده شدن رقبای آنها نمیدهند»(ص ۷۰۴)
یک هفته بعد او از نشست با آقای خامنهای و بحث درباره مردودان صلاحیت شورای نگهبان نوشت(ص۷۲۲) اما اشارهای به نام رد شدگان نکرد اما از گزارش روز بعد دکتر حسن حبیبی به آقای هاشمی میتوان فهمید که آن مذاکرات نتیجهای هم داشته است«بیشتر مردودین تایید شدهاند»(ص ۷۲۹) اما جمعه ۱۱ اسفند«گویا بعد از تاییدها، وزارت اطلاعات، مطالب جدیدی در مورد چند نفر مطرح کرده که به پنج نفر گفتند استعفا بدهند و یک نفر هم سلب صلاحیت شده است»(ص ۷۴۸)
جدال شورای نگهبان و وزارت کشور حتی تا غروب قبل از روز انتخابات ادامه دارد «دکتر حبیبی اطلاع داد که شورای نگهبان، مصوبه دیشب هیات دولت،در مورد بازخوانی صندوقها را خلاف قانون دانسته است»(ص ۷۶۳)
آخر شب پنجشنبه فائزه هاشمی به نزد پدر میآید و « از سوء استفاده رقبای انتخاباتیاش، نمونههایی گفت؛ امیدوار است که رای اول را داشته باشد.»
در بخشهای دیگر خاطرات و نیز خاطرات سال ۷۵ هاشمی به تلویح میخواهد اثبات کند که فائزه رای اول را آورد. اما بنا به مصلحتهایی به عنوان نفر دوم معرفی شد.