در زیرزمین خانهای در کابل رازهایی نهفته است که در جعبههای شیشهای نگهداری میشود.
این جعبههای شیشهای پر از یاد و خاطره قربانیان جنگ چهل ساله افغانستان است که یک نهاد حقوق بشری از جاهای مختلف گردآوری کرده است و در معرض دید همگان قرار داده است. تاریخ در این کشور بیشتر از قول برنده روایت شده است؛ گاهی هم از زبان بازنده. اما این جعبهها تاریخ را از زبان بیکلام قربانیان به تصویر میکشد.
موسسه دموکراسی و حقوق بشر افغانستان، نام و نشان قربانیان دورههای مختلف سیاسی در این کشور را که به دلایل مختلف و عمدتا غیرقانونی به کام مرگ کشانده شدند، در «مرکز خاطره و موزه ملی قربانیان» نگهداری میکند.
مسئولان این موسسه میگویند که این مرکز به منظور نگهداری و به اشتراکگذاری خاطرات و داستانهای قربانیان ایجاد شده است. در این موزه، حدود چهار هزار قلم اشیای شخصی، خاطرات و داستانهای باقی مانده از جنگ و جنایت چهل سال اخیر نگهداری میشود.
گذر به چهل سال پیش و دوران حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان، بازدیدکنندگان را که تعدادشان روز به روز بیشتر میشود، از «فاجعه مضاعف»ی که در حق قربانیان روا داشته شده است، آگاه میکند. فاجعه «مضاعف» به خاطر این است که قربانیان ابتدا به طرز خشونتباری کشته شدهاند و سپس یاد و خاطره آنها با خودشان زیر خاک دفن شده است. گاهی این آدم کشیها چنان فجیع بوده است که از یک پدر یا پسر، فقط یک «چیز» باقی مانده است.
در یکی از جعبهها نامهای نگهداری شده است که از داوود شریف، زندانی سال ۱۹۷۹ دوره حکومت مورد حمایت شوروی است. قربانی کوشیده بود حرف دلش را روی کاغذ سیگار بنویسد و در یک تیوپ خالی خمیردندان جاسازی کند. او نوشته بود:«من هنوز زنده هستم.» مقامهای دولتی یک ماه بعد او را تیرباران کردند.
مجاهدین افغانستان، نظام مورد حمایت شوروی را در سال ۱۹۹۲ سرنگون کردند و افغانها به امید پایان جنگ خونین، با آغوش باز از مجاهدین در کابل استقبال کردند. اما دیری نگذشت که با شروع درگیریهای درون حزبی، یک فصل خونین دیگر در افغانستان رقم خورد. گروههای مجاهدین کابل را به میدان جنگ تبدیل کردند.
شاید یکی از این جعبههای شیشهای بتواند روایتگر آن شرایط کابل باشد.
اسد بیات، برادر ۱۳ ساله نیلوفر بیات، در یکی از این هزاران موشکی که به چهار گوشه کابل پرتاب میشد، در خانهاش گیر ماند و کشته شد. نیلوفر آن روز دو ساله بود، و امروز ۲۷ سال دارد. اما ستون فقرات او برای همیشه آسیب دیده است.
بسیاری از اشیاء برادر ۱۳ ساله او که در کابل به خاک و خون کشیده شد، از میان رفت. اما نیلوفر جستوجو کرد و سرانجام، دفترچه مدرسه او را پیدا کرد تا در جعبه خاطرات بگذارد.
تعداد این جعبههای خاطرات به ۳۶ عدد میرسد. دفترچه یادداشت قدیمی، انگشتر، پارچه لباس، مهر و تسبیح، نامه و ساعت مچی که از حرکت افتاده و عکسهای سیاه و سفید زیادی، تاریخ خونین افغانستان را پیش چشمان بینده زنده میکند.
از دوره مجاهدین که بگذریم، امارت اسلامی طالبان بر کابل چیره میشود.
طالبان در مناطق مختلف افغانستان دست به کشتار غیرنظامیان زد. از ولایت بلخ در مرز ازبکستان تا شمال کابل، از خشونت طالبان در امان نماند.
عبدالرفیع در سال ۱۳۷۶ در ولایت لوگر کشته شده است و میراحمد و گلمحمد در سال ۱۳۷۷ در منطقه قزلآباد مرکز ولایت بلخ کشته شدهاند. از این قربانیان نیز اشیایی در این مرکز نگهداری میشود که زیر یک سقف در کابل جمع شده است.
اشیای بهجا مانده از گل محمد، انگشتر، کلاه، واسکت، پیاله، قاشق و کاسه است. بوی خون خشکیده از هر گوشه و کنار این نمایشگاه به مشام میرسد.
اما با سقوط طالبان در پی حملات یازدهم سپتامبر، نیز خشونت در افغانستان پایان نیافت. «امارت اسلامی طالبان» جای خود را به گروه شورشگر طالبان داد و حملات انتحاری که بیشترین قربانیان آن غیرنظامیان بودند، در افغانستان پا گرفت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یکی از جعبهها مربوط به کبل شاه است که برادرش در یک بمبگذاری انتحاری در سال ۲۰۱۶ کشته شد. وقتی بیمارستان جسد شاه را به خانوادهاش تحویل داد، از آنها خواست که کفش نو قربانی را به راننده امبولاس تحویل دهد. کبل شاه دردمند به این درخواست تن داد. اما بقیه اشیای برادرش را به مرکز یادبود تحویل داده است تا اینگونه نام او را زنده نگهدارد.
امروز افغانستان در یک بزنگاه جدی قرار گرفته است.
آمریکا و طالبان به زودی پای توافق صلح را امضا خواهند کرد. اگر همه چیز درست پیش برود، هزاران جنگجو و فرمانده طالبان امکان بازگشت به کابل و زندگی در میان مردمی را خواهند یافت که تا دیروز منفجر میکردند.
حل شدن این شورشیان در جامعه افغانستان، کار سخت و پیچیدهای خواهد بود.
بسیاری نگران این هستند که اولین قربانی امنیت و صلح، عدالت باشد. افغانستان در این چهار دهه میلیونها نفر قربانی داده است. به گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، تنها در یک سال گذشته ده هزار نفر کشته یا زخمی شدهاند، و حملات شورشیان طالبان، عامل اصلی تلفات غیرنظامی بوده است.
فعالان حقوق بشر میگویند که دشوار است نفرت و حس انتقامجویی از عاملان چنین جنایتهایی، به راحتی زدوده شود.
هادی معرفت، از فعالان حقوق بشر أفغانستان، میگوید: «ما در زیر آوارهای فروریخته مناسبات و ساختارهای اجتماعی به سر میبریم. مردم افغانستان زخم چندین ساله جنگها و خشونت را بر روح و روان خود دارند. خاطره ما که جانمایه زندگی و شیرازهی روح و روان ماست، آغشته در خون و زخمی مانده است. در حقیقت ما یک جامعه ویرانیم که با میراث تاریخی خونین، با خاطرات لبریز از جنایت و فاجعه زندگی میکنیم. با این وجود، در طول این سالها هیچ برنامه و راهبردی برای رسیدگی به قربانیان و التیام زخمهای آنان وجود نداشته است. گاهی حتی تلاش عمدی و آگاهانه صورت گرفته است که این جنایتها و قربانیان آن به فراموشی سپرده شوند.»