توافقنامه صلح میان طالبان و آمریکا ، الزاماتی را برای هر دو طرف به وجود آورده است. آمریکا باید نیروهای خود را ظرف ۱۴ ماه از افغانستان خارج کند و نیز تحریمها علیه طالبان را بردارد. در مقابل طالبان نیز جنگیدن در مقابل نیرو های آمریکایی را خاتمه میبخشند. آنان همچنان در مقابل آنچه آمریکا تروریسم میداند، پاسخگو خواهند بود. طالبان همچنان رابطه خود را با القاعده قطع خواهند کرد و خود را آماده میسازند تا مذاکرات با دولت افغانستان را برای دستیابی به صلح آغاز کنند.
هرچند در بخش سوم توافق نامه صلح درخصوص مکانیزم ِ ضمانتهایی که طالبان باید برای اجرایی کردن تعهداتشان بپردازند بحث شده است، ولی این بحث به گونهای نیست که طالبان را مجبور کند تا مو به مو به ساز این توافقنامه برقصند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما جالبترین بخش این توافقنامه تعهد طالبان برای مبارزه با (تروریسم) است. طالبان تعهد کردهاند که پس از این در مقابل گروههایی که آمریکا تروریستی میداند قرارگرفته و با آنان درگیر شوند. حتی گفته میشود در ضمیمه محرمانه این توافق که به گفته مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا دو گزینه دارد، مبارزه با القاعده در افغانستان به طالبان سپرده شده است.
اما سوال اساسی اینجا که آیا طالبان حاضر هستند در مقابل هم قطاران سابق خود اسلحه بکشند؟
گروه طالبان یک گروه اسلامگرای تندرو است که با تمامی گروهها، جنبشها و حرکتهای افراط گرای اسلامی احساس برادری دارد. این گروه در زمان سلطه تقریبا کامل بر افغانستان میزبان تمامی جنبشهای اسلامی جهادی در افغانستان بوده است. القاعده که شناخت کامل از دیدگاههای طالبان داشت، افغانستان را بهترین پایگاه خود میدانست. به همین دلیل از سودان به افغانستان آمد. در کنار آن، طالبان میزبان جنبشهای اسلامگرای منطقه هم بودند. حتی در ترکیب گروه طالبان جنگجویانی از بیشتر کشورهای منطقه را میتوان مشاهده کرد. این افراد در کنار این که به به نفع طالبان میجنگیدند، برای جنگ در کشور خودشان نیز آمادگی به دست میآوردند. چنانچه جنبش اسلامی ازبکستان به رهبری طاهر یولداش، حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، جنبش ترکستان شرقی که جمعی از ایغورهای چینایی در آن حضور داشتند، همه از آبشخور طالبان تغذیه میکردند.
القاعده در کنار این که جنگجویان عرب را با خود داشت، طیف وسیعی از افغانها را نیز جذب این گروه کرده بود. این همه به لطف همکاری و همیاری طالبان میسر شد. حتی طالبان در زمان اوج گرفتن داعش در عراق و سوریه و حرکت این گروه به سمت افغانستان، به رهبر این گروه پیام فرستادند که ما و شما در یک مسیر و با یک هدف قرار داریم. نیاز نیست که در مقابل همدیگر قرار بگیریم. البته رهبر داعش این درخواست را قبول نکرد و طالبان را دعوت به بیعت به خودش کرده بود. به این ترتیب مشخص میشود که در باور و دورنمای فکری هیچگونه تفاوتی میان گروههای جهادی که آمریکا بیشترشان را تروریست میداند، وجود ندارد. در چنین وضعیتی این که طالبان چگونه به جای آمریکا، بخواهد با القاعده و داعش بجنگد مشخص نیست.
اما سپردن سکان مبارزه با تروریسم جهادی که خواستگاه طالبان را هم تشکیل میدهد، برای این گروه شبیه این است که گرگی را به سمت شبانی بگمارید.
از سوی دیگر برای خود طالبان هم امکان جنگ با این جنبشها وجود ندارد. شاید در سطح رهبری مصلحتهای سیاسی باعث چنین برخوردی شده باشد. اما در سطح پایین، سربازان طالب، القاعده و دیگر جنبشهای جهادی را برادر خود میدانند. مسلما این سربازان به سختی قادر خواهند بود که به سوی برادران خود اسلحه بکشند.
مشخص نیست که منطق ایالات متحده آمریکا در رابطه به این که طالبان متحد این کشور در امر مبارزه با تروریسم شوند از کجا برمیخیزد. زیرا طالبان تا همین حالا هم در فهرست گروههای تروریستی قرار دارند. اما این احتمال وجود دارد که تعهد این گروه با جنبش های جهادیستی، آنان را به شاخههای متعدد تقسیم کند و شاید خواسته غرب هم همین باشد.