در طول چند هفته اخیر دافی کاری کرده است که برای قربانیان خشونت جنسی در سراسر جهان مفید خواهد بود. او بیپرده از تجربه تجاوز جنسیاش حرف زده و مهمتر از آن، از گامهایی گفته است که برای کمک گرفتن از دیگران، اعتماد به دوستان و سپس مشاور طی کرده است تا فرایند بهبود را آغاز کند. بیانیه دافی نشان میدهد که او با بسیاری از قربانیان خشونت جنسی حس مشترکی دارد،:احساس شرم عمیقی که ممکن است آنها را از بازگو کردن تجربهشان بازدارد.
بیش از یک سال است که برای طرحی به نام داستانهای قربانیان با قربانیان خشونت جنسی مصاحبه میکنم. آنچه بیش از هر چیز برایم جالب است، خود تجاوز نیست، بلکه پیامدهای ویرانگر آن است (در واقع همیشه به مصاحبهشوندگان میگویم مختارند درباره خود تجاوز اصلاً حرف نزنند.) من مایلم ببینم پس از آن ضربه روحی، آدمها چطور هر یک به روشی خود را باز مییابند؛ بر فرض با مشاوره یا با سرگرمی، کارهای خیریه، یا روشی بهکلی متفاوت. این آدمها با من حرف میزنند، چون معتقدند بیان تجربهشان هم به خودشان کمک میکند و هم به دیگران. بسیاری از مصاحبهشوندگان میگویند، پیش از این در فضای مجازی دنبال داستان افرادی با وضعیت مشابه خود گشتهاند و وقتی چیزی نیافتهاند، بیشتر احساس تنهایی کردهاند. به همین علت است که میخواهند در آینده دیگران بتوانند به ماجرای آنان دسترسی داشته باشند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در ماجرای دافی، او را در رستوران مست کرده بودند. اخیراً با زنی موفق از لحاظ شغلی و مادر دو فرزند مصاحبه کردم که مردی در اولین قرار آشنایی، او را به اتاق هتلی کشیده بود و بارها به او تجاوز کرده بود. بسیاری از قربانیان زمان میبرد تا بتوانند حتی با خود درباره تجربه تجاوز جنسی صحبت کنند، چه برسد با دیگران. در مواردی که پای مشروب یا مواد مخدر هم وسط باشد (چه عمدی مصرف شده باشند و چه نه)، وضع بدتر هم میشود. برای زنی که با او صحبت میکردم، حدود یک هفته طول کشیده بود تا بتواند وقایع آن شب را کنار هم بگذارد و تصویر کاملی در ذهنش بسازد و بفهمد دقیقاً چرا احساس کرده مورد خشونت واقع شده است. آن شب میخکوب شده بوده قدرت حرکت و مفاومت را از دست داده بوده، اما از نوشیدن چند بطری آبجو هم لذت برده بوده. سالهای سال است که به زنان میگویند مشروب و مواد مخدر ممکن است آدم را آسیبپذیرتر کند، به همین دلیل او ابتدا کوشیده خود را برای اتفاقاتی که پس از آن افتاده بود، سرزنش نکند.
خشونت جنسی تحت هر شرایطی رخ داده باشد باشد شرم احساس مشترک همه یا دست کم بیشتر قربانیان آن است. این شرم تناقضآلود است: صحبت کردن از تجربهشان با دیگران ممکن است به قربانیان کمک کند بر شرم خود غلبه کنند، اما دقیقاً همان شرم است که از ابتدا آنها را از بازگو کردن تجربهشان باز میدارد. دافی مینویسد: «فکر میکردم اگر ماجرایم برای عموم مردم فاش شود، زندگیام به کلی نابود میشود.» با این حال هرچه افرادی مانند او بقیه را به گفتن ماجراهاشان تشویق کنند، بهتر است. به حرف آمدن دافی مهم است، چون بر این نکته تأکید میکند که خشونت جنسی ممکن است برای هرکسی، هرقدر پولدار، موفق یا مشهور، اتفاق بیفتد. او نیازی به گفتن داستانش نداشت، اما با این کارش شجاعانه انتخاب کرد که اختیار داستان خود را به دست بگیرد و اجازه ندهد شرم او را وادار به سکوت کند.
فرایند پشت سر گذاشتن تجربه تجاوز جنسی برای قربانیان، فرایندی طولانی و اغلب غیرخطی است. اما دافی میگوید که گام اول، صحبت کردن از آن است. در نوشته او آمده است: «با پنهانکاری و صحبت نکردن از تجربه تجاوز داشتم کاری میکردم که سایه شوم آن همهجا دنبالم باشد.» او در پایان مینویسد، حالا با عمومی کردن این ماجرا «میتوانم این دهه از زندگیام را پشت سر بگذارم و گذشتهها را به حال خود رها کنم. امیدوارم دیگر سرخط خبرها این نباشد که «بر سر دافی چه آمد.» حالا دیگر همه شما ماجرا را میدانید... راحت شدم.»
© The Independent