کافه قنادی «مینیون» به عنوان قدیمیترین کافه قنادی تهران ثبت ملی شد. نه به خاطر شکلاتهای دستساز به قول مشتریها «منحصر به فردش»، بلکه برای مجموع آن چیزی است که انگار بخشی از تهران قدیم را یکجا دارد؛ مشتریهای آلامد با ذائقه بعضا اروپائی.
قنادی مینیون یکی از قدیمیترین قنادیها و شاید هم قدیمیترین قنادی به سبک مدرن در تهران است.
در خیابان سعدی شمالی نبش خیابان قائدی سر چهارراه هدایت روبری بیمارستان امیراعلم، یک مغازه قدیمی که بوی قهوه تازه دم کرده اش هویت این خیابان شده است. می گویند روزگاری پاتوق هنرمندان و افراد سرشناس بوده است. هنوز هم مشتریان خاص خودش را دارد. شهرتش را از شکلات های دست سازش دارد و شیرینی خامه ای، رولت و تارت های توت فرنگی. قیمت شکلات ها و شیرینی هایش گران تر از حد معمول است ولی باعث نشده که مشتری هایش را از دست بدهد و حالا بعد از حدود ۹۰ سال در آثار ملی هم ثبت شده است.
شكلاتمارسپیان، شكلاتهای تلخ با طعم پوست پرتقال و فندق این قنادی را محل خاطره بازی کرده است. «اريس»، «بارباريس»، «كيانوشكا» شکلات های به نام این مغازه است که ریشه روسی یا اوکراینی دارد.
مینیون حال و هوای تهران قدیم را تداعی می کند و برای آنها که اثری از تهران قدیم ندیده اند تاریخ مصور است. پرده های توری کرم رنگ که رویای روزهای بدون جنگ و دختران داستان های داستایوفسکی را مقابل عابران خیابان سعدی شمالی می آورد. ویترین آن پر است از قهوه جوش ها و فنجان های قدیمی قهوه خوری. داخل مغازه جای زیادی برای نشستن ندارد ولی همین که یکی دومشتری بخواهند تارت پخت همان روز را با قهوه تازه دم کرده بخورند کفایت می کند.
خانواده «ترپوگوسیان» در زمان جنگ جهانی دوم از اوکراین به ایران مهاجرت کرده و این قنادی را نسل به نسل منتقل کرده اند ظاهرا این مغازه شعبه ای هم در آمریکا دارد. مشتریان قنادی او را به اسم «موسیو» می شناسند. «موسیو» لقب تمام مردان مهربان خوش پوش و خوش پخت ارمنی تهران است. چه قنادی داشته باشند چه رستوران کوچکی با ساندویچ های با نون «برکی» که عطر جعفری اش مست ات می کند.
«موسیو» که نام اصلی اش «روبن تروپوگوسیان» و از نوادگان این خانواده ارمنی است می گوید مینیون ابتدا چند مغازه بالاتر نانوایی بوده و بعد به كارگاه شیرینی پزی و شكلات سازی تبدیل شده است. او آخرین بازمانده از نسل قدیم این خانواده است: « مادرم آشپز ماهری بود. ما بچه بودیم که او پيراشكي گوشتی و پيراشكی مربايی برایمان درست می کرد و کم کم آن را هم زیاد تر درست کرده و در همین مغازه می فروخت.
«پاسكا (شيرينی مخصوص عيد پاک مسيحيان) را که مادرم می پخت هیچکس در ایران نمی توانست درست کند. نزدیک عید پاک آنقدر سفارش می گرفتیم که کارگرها سه نوبته کار می کردند. روزهای پیش از عید پاک، از پای صندوق تا توی خیابان مسیحی ها صف می بستند. من خوب یادم هست که رجال وقت خودشان با راننده می آمدند برای عید ایرانی شیرینی می خریدند. سپهبد زاهدی و آقا علاء هر دو نخست وزیر بودند و مشتری مغازه ما. حالا هم مشتری های قدیمی ما از خیابان های شمال تهران می آیند اینجا. البته دست زیاد شده و شهرهم آنقدر بزرگ و وسیع که برای خیلی ها صرف نمی کند از آن سر شهر بیایند اینجا، اما بازهم فروشمان خوب است. یازده کارگر داریم. با هر زحمتی هست جنس را جور می کنیم که کیفیت قدیمی شیرینی ها و شکلات ها را حفظ کنیم.»
برای اینکه در بهار تهران ۹۹ به مینیون برویم با چند تهرانی مینیون رفته گپ زدیم. یک صفت در تمام خاطرات گفته شده به «ایندیپندت فارسی» مشترک است؛ «طعم تهران قدیم»!
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یک روزنامه نگار قدیمی می گوید: «من هرقت می خواستم در آن منطقه مصاحبه یا مهمانی بروم حتما می رفتم مینیون که مخاطبم بداند من از شیرینی سررشته دارم، وقتی با یک جعبه شیرینی «مینیون» می روی (مصاحبه)، سر صحبت به راحتی باز شده و انگار مصاحبه شونده گاردش به کلی باز می کند».
تکتم عکاس ساکن تهران است، از زمانی که یادش نمی آید دقیقا کی بوده همیشه مشتری این قنادی بوده است: «نزدیک کریسمس که می شود از این شکلات ها می خریم چون طعم شکلات ها خیلی خاص و خوشمزه است. من خودم شیرینی «رولت» اش را خیلی دوست دارم مخصوصل رولت هایی که برش نخورده است.» تکتم به ایندیپندنت فارسی با تاکید می گوید: «طعم شیرینی های این قنادی فوق العاده است».
برخلاف سایر قنادی های تهران «مینیون» سالهاست که ساختمان اش را بازسازی نکرده است. تکتم از لحظه ورود به مغازه را تصویر سازی می کند: «یک ساختمان خیلی قدیمی است. حتی درهای کافه های قدیمی را دارد همان درهای فالوده - بستنی فروشی های قدیمی که خاطرات تهران قدیم را تداعی می کرد. خیلی فضای نوستالژیکی دارد. داخل مینیون همیشه بوی قهوه می آید چون هر مشتری که وارد می شود برایش قهوه تازه دم می کنند و می تواند با آن شیرینی های خیلی خوشمزه بخورد. من که هر وقت خیابان سعدی یا شانزلیزه بروم حتما آنجا سر می زنم و یک قهوه می خورم و شیرینی برای خانه می خرم».
او از مناطق زیادی در تهران غیر این قنادی عکاسی کرده، چون به قول خودش در این مغازه باید بایستی بو کنی و مزه مزه کنی و همه چیز را با نگاهت ثبت کنی: «مینیون یک قنادی خیلی کوچک است شاید دو یا سه یخچال دارد که یکی از آنها حتما فقط داخلش شکلات است و با اینکه شکلات های بازاری و جعبه ای تولید شده و خیلی هم به دلیل قیمت های به نسبت ارزان شان طرفدار دارد ولی هرکسی که داخل مینیون بشود هیچ وقت به شکلات های جعبه ای و کارخانه ای نگاه نمی کند. حتما از شکلات های خود مغازه خرید می کنند. خود صاحب مغازه می گوید ما اولین کسی هستیم که دستگاه شکلات سازی را وارد ایران کرده ایم و به همین دلیل طعم شکلات هایشان فوق العاده خوشمزه است. امیدوارم هرکسی گذرش به خیابان سعدی می افتد یکبار از این شکلات ها و شیرینی ها امتحان کند.»
هومن می گوید: «یادش بخیر، شکلات بچگی من بود. پدرم همیشه موقع کریسمس می خرید. شکلات هایی به شکل خرگوش و در بسته هم به اشکال مختلف بود.»
شکلات های لوله ای باریک و کوچک با مغز پوست پرتغال اش خیلی معروف است. قیمت های شیرینی و شکلات هایش گران است، پس مشتری های خاص خودش را دارد.
نگار روزنامهنگار قدیمی که مشتری پروپاقرصش بوده و مدتی است که ساکن تهران هم نیست میگوید: «الان دیگر خیلی کیفیت قدیم را ندارد. قبلاً عالی بود. الان به نظرم معمولی شده. البته بیارتباط با مواد اولیه هم نیست و البته همیشه محصولاتش گران بود.»
ایمان حدود ۵ سال است که ساکن دروازه شمیران است از مینیون کموبیش خرید میکند: «قنادیای با شکلاتهای خوشمزه و عالی و شیرینیهای مخصوص خودش. با یک دکور قدیمی که وقتی واردش میشوی انگار زمان همانجا متوقفشده است. قیمتهای بسیار بالا ولی کیفیت منحصربهفرد.»
مینیون را میتوان در کنار خیلی از قنادیها و رستورانهای تهران شناسنامه این شهر دانست. مهاجرانی که با جنگهای جهانی اول و دوم و انقلاب اکتبر در روسیه به ایران سرازیر شدند و صاحب کسبوکارهای کوچک ولی تأثیرگذار تهران بودند.
خانواده اوکراینی «تروپوگوسیان» در سال ۱۹۳۵ که از اروپا به ایران مهاجرت کردند. با شروع جنگ دوم جهانی یک نانوائی در تهران راه انداختند. مینیون در ابتدا نانوایی بود چون در روزهای جنگ از گرسنگی نان روی زمین نمیماند. آرد در ایران جیرهبندی بود ولی توانستد سهمیه آرد گرفته و نانوایی را دایر کنند. ابتدا نان خاصی میپختند که شکل نانهای مرسوم در تهران نبود؛ شکل مکعب کوچکی بود که خودشان میگویند «شکل آجر را داشت». بعدتر نانی هم پختند که اندازه ساعد دست نوزاد بود و بعدها به نان ساندویچ یا «بولکا» مشهور شد.
بعد از جنگ، نانوایی شیرینیپزی شد. ترپوسیان که در اوکراین شکلاتساز بود، یک دستگاه شکلاتسازی از اروپا وارد کرد و در کنار شیرینیهای خاص اروپاییاش شکلات دستساز هم تولید میکرد. تجارت خانوادگی آنها سکه شد. یکی از پسرهای ترپوسیان که دانشجوی زبان فرانسه در مدرسه «سن لوئی» بود نام «مینیون» را برای تجارت خانوادگیشان پیشنهاد داد. نامی فرانسوی به معنای واژه «بامزه» که معمولاً به بچه شیرینزبان هم میگویند؛ نامی که بعد از ۹۰ سال در آثار ملی ثبت شد.
گفته میشود از نسل اول این خانواده غیر از روبن ترپوسیان دیگر کسی زنده نیست.