یک روز پس از انتشار نامه سرگشاده محمد موسوی خوئینیها به علی خامنهای، او هدف حملات رسانههای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
موسوی خوئینیها در این نامه با اشاره به نارضایتی فزاینده مردم نسبت به وضعیت اقتصادی و شیوه حکمرانی در جمهوری اسلامی، نوشته است که مردم او را مسئول وضع موجود میدانند: «در چشم این خیل عظیم (مردم)، اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.»
آقای خوئینیها یکی از روحانیون مشهور و نزدیک به بیت آیتالله خمینی و دبیرکل مجمع روحانیون مبارز است.
خوئینیها مدت کوتاهی پس از آغاز رهبری علی خامنهای سمت مشاور سیاسی او را به عهده داشت. او در سالهای گذشته همواره هدف انتقاد اصولگرایان و اطرافیان علی خامنهای قرار داشته و پس از انتشار این نامه نیز سیل انتقادها از سوی این جریان به سوی او روان شده است.
از جمله خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران هدف اصلی نامه او را فشار به علی خامنهای برای برقراری رابطه با آمریکا دانسته و او را «متناقض و پررو» لقب داده است: «از فردی همچون موسوی خوئینیها و اصلاحطلبانی که استخوانبندی و شاکلۀ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را بهعهده داشتند، ورود به نقد مدیریت کلان کشور، آن هم در شرایطی که مهمترین نقدشان در این حوزه است، مصداق یک تناقض و پررویی است. آنها از سویی (بهغلط) مبدأ و عامل اصلی مشکلات کشور را در بحران روابط خارجی با غرب، پس از تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا، میدانند و از سوی دیگر هیچ مسئولیتی هم در قبال موضوع تسخیر لانه برای خود قائل نیستند.»
آقای خوئینیها در نامه خود به علی خامنهای هشدار داده که جمهوری اسلامی مشروعتی میان مردم ایران ندارد و مردم نسبت به «مدیریت کلان کشور» بی اعتقاد شدهاند: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند...در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند.»
در واکنش به این نامه، حسین شریعتمداری، مدیر منصوب علی خامنهای در روزنامه کیهان او را با طلحه و زبیر از یاران امام اول شیعیان مقایسه کرده و نوشته است که او و دیگر چهرههای اصلاحطلب درحالی برای مردم دل میسوزانند که فرزندانشان در سفرهای اروپایی هستند و به کار قاچاق عتیقه و سوءاستفاده از جایگاه پدرانشان هستند: «ادعای دلسوزی شما برای فرزندان مردم این مرزو بوم، قبل از آنکه تعجبآور باشد خندهدار است! تعجبآور است چون بعید است شما از حضور فرزندان همحزبی خود که با پول حاصل از دسترنج ملت در آمریکا و اروپا پرسه میزنند بیخبر باشید! و خندهدار است که این رخداد پلشت و سوءاستفاده از بیتالمال را به روی مبارک خود نمیآورید! راستی جناب خوئینیهاها، برادران کدامیک از مسئولان بلندپایه و به شدت تحت حمایت جنابعالی پروندههای فساد اقتصادی میلیاردها دلاری دارند؟ نمیدانید یا تجاهل میفرمائید؟! دستکم میدانید فرزندان کدامیک از همین قماش در کار عتیقه هستند و با سوءاستفاده از مسئولیت پدران خود بین ایران و اروپا و آمریکا هروله میکنند؟! یعنی شما از این موارد که همه عالم باخبرند، خبر ندارید؟! اگر اجازه بدهید نام و نشان آنها را برایتان بازگو کنیم و از روابط آنها با شما و حزبتان پرده برداریم. اگرچه با توجه به اطلاع مردم از این پلشتیها نیاز چندانی به این بازگویی نیست، جز آنکه شاید باعث خجالت شما بشود! آقای خوئینیهاها! این جملات برایتان آشنا نیست؟!»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در چند سال گذشته، علی خامنهای مخاطب بسیاری از نامههای انتقادی فعالان سیاسی در ایران قرار داشته است؛ نامههایی که از سوی علی خامنهای بیپاسخ میمانند و نویسندگان آنها پس از آنکه با حمله رسانههای وابسته به او مواجه میشوند به زندان انداخته میشوند.
علی خامنهای در سخنان رسمی خود گفته که انتقاد از او آزاد است ولی در عمل نوشتن نامهای به او که متضمن انتقادی کوچک به عملکرد او باشد با زندان و فشار نهادهای امنیتی روبرو میشود.
برای نمونه در تابستان سال گذشته پس از آنکه تعدادی از فعالان سیاسی در نامهای سرگشاده خواستار استعفای او شدند دادگاهی در مشهد، هشت تن از امضاکنندگان نامه را در مجموع به ۷۲ سال حبس محکوم کرد. البته این تنها حکم صادره نبود؛ این دادگاه محکومین را به شش سال تبعید و ممنوعیت خروج از کشور نیز محکوم کرد.