گفتوگو در زمینه نحوه دسترسی به امکانات سقط جنین و دامنه خدمات آن مدتهاست که مسکوت مانده است.
جنبش سقط جنین خیلی وقت است برای کسانی که باید نوزاد خود را سقط کنند به پیروزی رسیده اما در رابطه با مجموعهای که بر سلامت توان تولید مثل حکمفرماست هنوز رسمیت نیافته است.
در حالی که برآورد میشود یک چهارم بارداران به سقط جنین منتهی میشوند، این ایده که سقط جنین در تمام موارد انتخابی واضح است، سادهانگاری و نادیده گرفتن تجربه بسیاری از زنانی است که بعد از سقط جنین به مراقبت احتیاج دارند.
آخرین دادههای مرکز بهداشت و مراقبتهای اجتماعی (دیاچاسسی) نشان میدهد که زنان سیاهپوست در مقایسه با زنان سفیدپوست یا آسیایی، احتمال دو بار سقط جنین پشت هم را بیشتر دارند.
اگر چه اختلاف بین این دو آمار اندک است اما دلایل این پدیده از دیده موافقان سقط جنین به دور مانده است.
زنانی که از نژاد غیرسفیدند، حتی با احتساب تحصیلات و مهارتهایشان، احتمالا ۱۰ درصد کمتر از همتایان سفیدپوست خود درآمد دارند.
خطر تجربه خشونت خانگی از سوی شریک زندگی برای زنان سیاهپوست بیشتر است و این افراد در صورت گزارش خشونت خانگی، کمتر از حمایت مناسب برخوردار میشوند.
مادر بودن برای یک زن سیاهپوست با این ذهنیت کلیشهای مردم که مادر جوان سیاهپوست کملیاقت است یا به کمکهای دولتی وابسته است به تباهی کشانده میشود.
اخیرا گزارشی از مرگ مادران در انگلستان نشان داد که زنان سیاهپوست پنج برابر بیشتر از زنان سفیدپوست با احتمال مرگ هنگام زایمان مواجهاند و احتمال به دنیا آمدن نوزاد سیاهپوست به صورت مرده بیشتر از نوزادان سفیدپوست است.
در این آمار، شرایط اقتصادی-اجتماعی میان سیاهپوستان یا افزایش موارد «چندمرضی» در این افراد زیاد روشن نیست. در برنامهای که اخیرا کالج سلطنتی در رابطه با بیماری زنان و زایمان برگزار کرد، این موضوع مورد تأکید قرار گرفت که پیشداوری و تبعیض ناخودآگاه چه تأثیری بر خدمات پزشکی عرضه شده به بیماران سیاهپوست میگذارد. مثلا معلوم شد که درد کشیدن بیماران سیاهپوست کمتر جدی گرفته میشود.
باردار شدن برای یک زن سیاهپوست، دغدغهای فراتر از نگرانیهای مرسوم چون «چگونه از پس آن برآیم؟» است. آنها در چنین شرایطی از خود میپرسند «آیا زنده میمانم؟»
شرایط برای افراد با جنسیت ناهمگن از این هم اسفناکتر است چرا که مطالعات پزشکی در رابطه با تجربه آنها در برخورداری از مراقبتهای پزشکی بسیار ناچیز است.
در یک تحقیق کوچک، اکثریت پاسخدهندگان گفتهاند که از هیچ روش جلوگیری از بارداری استفاده نمیکنند چرا که به غلط تصور میکردند هورمونهای جنسیتی آنها به خودی خود مانع از بارداری میشود. بارداری ناخواسته در میان این افراد احتمال بالاتری دارد. گزارشهایی از آمریکا نشان میدهند که مشکلات زایمان میان سیاهپوستان ترنس و بیناجنسیتی بزرگتر است و بیماریهای مقاربتی نظیر ایدز در میان آنها نرخ بالایی دارد. در انگلستان هیچ اطلاعی از تجربه دسترسی این افراد به خدمات پزشکی در دسترس نیست.
تعیین میزان دسترسی افراد با جنسیت ناهمگن به خدمات سقط جنین بسیار دشوار است زیرا در فرمهای رسمی اداره بهداشت قسمت جنسیت حذف شده است. البته در این فرمها بخشی وجود دارد که وضعیت تأهل را سؤال میکند، که خیلی گویای جنسیت فرد نیست. علیرغم اطلاعات پزشکی اندکی که در دسترس داریم، خوب میدانیم که افراد تطبیق جنسیت داده یا بیناجنسیتی به لحاظ سلامت در سیستم تناسلی و زایشی بسیار آسیبپذیرند اما نهادهای بهداشتی با این جمعیت طوری رفتار میکنند که گویا اصلا وجود ندارند. چگونه میتوان مدافع بهبود خدمات درمانی برای جامعهای شد که وجود آن هیچ کجا ثبت نشده است؟
ویلیام هورن، نویسنده آزادی که ابتدا مقیم لندن بود اما امروزه در بروکلین زندگی میکند، ده سال پیش گرفتن هورمونهای منطبق با جنسیتش را آغاز کرد. او احساس میکند کادر پزشکی به هیچ موضوعی خارج از هورمونگیری توجه نمیکنند.
معمولا در میزگردهایی که موضوع مناسبسازی امکانات و خدمات برای افراد با جنسیت ناهمگن مورد بحث گذاشته میشود، این افراد گویی تهدیدی برای سلامتاند، در حالی که اطلاعات نشان میدهند که هنوز هم افراد با جنسیت همسو بیشتر برای خودشان تهدید محسوب میشوند. برای مردان تطبیق جنسیت داده یا افراد بیناجنسی که میخواهند حاملگی خود را حفظ کنند، هیچ اطلاعات پزشکی مفیدی در دسترس نیست و بسیاری از آنها با تجربه ترس و بلاتکلیفی مواجهند. از آنجا که تجربه خشونت خانگی بر افراد باردار رو به افزایش است، خدمات پزشکی باید افزایش فشار بارداری این افراد، که برای زندگی عادی خود هم با چالش روبهرویند، مورد توجه قرار دهند.
این ایده که سقط جنین یک تصمیم فردی است دیگر کهنه شده و موضوع را به صورت ساختاری و در ابعاد مختلف در نظر نمیگیرد. تا زمانی که ما این ابعاد را در نظام پزشکی خود به رسمیت نشناسیم، خدمات سقط جنین شامل گروه بزرگی از مردم نخواهد شد و شرایط آنها را به طور همه جانبه در نظر نخواهد گرفت.
در ایالات متحده، مراکز پزشکی بیشتری با اصطلاحاتی چون «عدالت در تولیدمثل» آشنایی دارند. این اصلاح توسط زنان غیرسفیدپوست ساخته شد تا نشان دهند بیعدالتی ساختاری چگونه بر توان زایشی آنها تأثیر گذاشته است. چنین مفهومی در انگلستان هنوز به وجود نیامده است. در اعتراضات اخیر «زندگی سیاهپوست مهم است»، زنان باردار سیاهپوست با نشان دادن پلاکاردهایی، نگرانی خود را از سلامت کودک به دنیا نیامده خود ابراز داشتند. چنین حرکاتی نشان میدهد که مسائل به همدیگر مربوطند و دیگر نمیتوان آنها را به طور مجزا مورد بررسی قرار داد.
مارا کلارک، بنیانگذار «شبکه حامیان سقط جنین»، سازمانی که به واجدین شرایط سقط جنین کمک مالی میرساند، میگوید: «ما خبر داریم که بسیاری از مراجعهکنندگان ما مهاجر، پناهنده، پناهجو و عضو جامعه مسافران ایرلندند. ما از آنها نمیپرسیم چه کسی هستند و چرا باردار شدند. ما از آنها نمیپرسیم که آیا زناند یا هویت جنسی دیگری دارند. اینها برای ما مهم نیست چون میدانیم زنان و باردارانی که پول در اختیار دارند خودشان میتوانند به خدمات پزشکی دسترسی پیدا کنند بدون این که مجبور باشند خود را معرفی یا عمل خود را توجیه کنند. ما به عنوان یک کانون تأمین مالی برای سقط جنین میخواهیم هر کسی که نیاز به این کار دارد از تجربهای برابر برخوردار باشد.»
حالا که افراد زیادی در این بخش دارند درک میکنند که در رابطه با سقط جنین موضوع بیناجنسیتی اهمیت دارد، باید از کیفیت خوب خدمات پزشکی یک قدم فراتر رفته و به تحقیقات، جمعآوری دادهها و کسب اطلاعات از افرادی بپردازیم که بیشترین فاصله را با جامعه گرفتهاند.
وقت آن رسیده که جنبش سقط جنین را با در نظر داشتن تجربه تراجنسیتی و بیناجنسیتی بازسازی کنیم و برای سقط جنین خدماتی ارائه دهیم که با جامعهای که در خدمت آن هستیم مطابقت داشته باشد.
© The Independent