فروردین
هفته پرهیجانی در پیش دارید. روز سوم هفته یکی از دوستان نزدیک شما از یک سوءاستفاده بزرگ دولتی خبر میدهد و تصمیم به افشاگری میگیرید. روز چهارم هفته اسناد و مدارک را آماده میکنید که رسانهای کنید، اما کور خواندهاید چون روز اول هفته میگیرند جفتتان را به اتهام مشروبخوری اعدام میکنند!
در عین حال روحیه خود را از دست ندهید و ویدئوی رئیسجمهوری را در حال خبر دادن ازشکوفائی اقتصادی تماشا کنید. بعد میتوانید چند تا چغندر در قابلمه بیندازید و بپزید و بخورید. (چغندرها الان روی سرتان سبز شده.)
اردیبهشت
بعدازظهر روز جمعه با چند تن از دوستان یکدل دور هم مینشینید و برای نجات کشور طرح یک کودتای محرمانه را بررسی میکنید. در پروسه تأمینات و لجستیکی، قرار میشود مواد لازم را یکی از سرداران قاچاقچی سپاه برایتان فراهم کند و شما مسئول تهیه زغال نارنج میشوید.
خرداد
روز دوم هفته شما را با پنج نفر از متولدین آبان و شش نفر از متولدین اسفند به اتهام توهین به مقام رهبری دستگیر میکنند اما چون انتشار خبر اینهمه توهین به رهبری، بازتاب خوبی نخواهد داشت، شما را متهم به اقدام علیه تمامیت ارضی خواهند کرد.
حکم نهایی فراگیر شما، «توطئه علیه تمامیت ارضی مقام رهبری!» است. به موقعیت بدی گرفتار شدهاید، اگر روسی بلدید با پیش شماره ۷۴۹۵+ در مسکو به آقای پوتین زنگ بزنید، بلکه سفارشتان را به بیت بکند. اگر اشغال بود دارد با تتلو صحبت میکند.
تیر
اوایل هفته یکنفر به منزل شما مراجعه میکند و میگوید حاضر است به پسران شما قرائت قرآن یاد بدهد. بهشدت در را به رویش بکوبید و بگویید «برو به رهبر معظم قرائت یاد بده!»
طرف روز بعد برمیگردد و چند تا عکس قدیمی میآورد که رهبر معظم دارد به او قرائت قرآن یاد میدهد. برای راحت شدن از شّر او، به مقامات انتظامی تلفن کنید.
روز آخر هفته یارو در زندان میآید به ملاقاتتان و دی.وی.دی آموزنده قرآئت قرآن برایتان میآورد.
مرداد
روز دوم هفته، بعد از چند خبر اعدام، یکی از متولدین خرداد با عبای شکلاتی سراغ شما میآید و میگوید چون به رهبری جفا شده، بیا بریم ازش معذرت بخوایم!
ضمنا روز چهارم هفته همسرتان متوجه میشود که شما ماسک ضدکرونا را در منزل معشوقهتان جا گذاشتهاید. با خرید یک ماسک زاپاس، او را از نگرانی درآورید.
شهریور
در رابطه با فقر و گرانی و دلشورهها و استرسهای حاصله، یکی از روانشناسان برجسته را ملاقات میکنید. سعی کنید طوری او را دلداری بدهید که آرامش خود را حفظ کند و گریهاش بند بیاید. به او بفهمانید که خودکشی راهحل نهایی نیست! (چون نرخ کفن و دفن هم خیلی بالاست)
اگر کارگر نیشکر هفته تپه هستید روز چهارشنبه در شلوغی مترو جیببری دستش را توی جیب شما میکند. از اینکه جیبتان خالی است خجالت میکشید و سرتان را بلند نمیکنید. دلتان برای آن بدبخت میسوزد. موقع پیادهشدن فتوکپی نامهها و عریضههایتان را آهسته توی جیبش بگذارید که بداند برای چی به مرکز آمدهاید.
مهر
این هفته دو نفر از اطلاعات سپاه شما را به اتهام شعارهای هنجارشکنانه دستگیر میکنند. پس از بازجویی چون معنی هنجارشکنانه را نمیدانند، آزاد میشوید.
روز بعد دوباره به سراغتان میآیند و از شما میخواهند به یک کشور اروپایی رفته و یکنفر را از طبقه هشتم هتل پائین بیاندازید. به عذر اینکه پایم درد میکند، طفره بروید. اگر گفتند با آسانسور برو بالا، بگویید اگر برق قطع شده باشد چه کنم؟
آنها با خط و نشان شما را ترک میکنند. مواظب خودتان باشید و تا مدتی از رفتن به بلندی پرهیز کنید.
آبان
در یکی از روزهای هفته شما را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل، در نانوایی سنگکی دستگیر میکنند. در بازجویی، فیلم شما را نشان میدهند که هنگام درآوردن سنگها از پشت نان، تعداد آنها را میشمردهاید و میخواستهاید به نتنیاهو گزارش بدهید. هرچه شما قسم میخورید که والله بالله نه، داشتم زیر لبی به مسئولان نظام فحش جد و آباء میدادم، به خرجشان نمیرود.
شما را با قرار ممنوعالملاقات، زندان میکنند ولی با کمال تعجب میبینید یکنفر به ملاقاتتان آمده. قیافهاش آشناست اما هرچه فکر میکنید یادتان نمیآید کجا او را دیدهاید. بعد متوجه میشوید صاحب مغازه نانوایی است، آمده پول سنگکها را بگیرد.
آذر
در این هفته یک روز صبح متوجه میشوید که یکی از همسایگانتان زنش را در حمام خانه میکشد. صدای گلوله را از پنجره میشنوید. بلافاصله به نیروی انتظامی خبر بدهید که چای را دم کنند که وقتی قاتل به پاسگاه میرسد، معطل نشود.
دی
این هفته اتومبیلی را که با هزار قرض و قوله خریدهاید، میدزدند. از اداره آگاهی میآیند دنبالتان که ماشین را پیدا کردهاند. سوارتان میکنند و در طول راه به اطلاعتان میرسانند که یک کارتن مشروبات الکلی هم توی صندوق عقب ماشین پیدا کردهاند! تعجب نکنید. مالکیت اتومبیل را انکار کنید و در اداره آگاهی سند آن را به اسم حجتالاسلامی که میگویند، امضا کنید. در حال شکر خدا پیاده به منزل برگردید.
بهمن
روز دوم هفته یکنفر برای فروش واکسن کرونا به منزل شما مراجعه میکند. همان موقع به اطلاعات سپاه تلفن کنید. اگر جواب دادند «مرتیکه، یک پولی بده بخر دیگه.»، خیلی به یارو احترام بگذارید و تمام واکسنها را یکجا بخرید. برای سلامت خودتان و خانوادهتان مفید است!
روز آخر هفته صاحبخانهتان برای گرفتن اجاره خانه میآید. سعی کنید یکی از واکسنها را به جای وجه اجاره به او بدهید. اگر قبول نکرد، همان شماره تلفن را بگیرید و گوشی را بدهید به دستش... (سعی کنید مقاومت کنید و همه واکسنها را به صاحبخانه نفروشید، شاید قیمتش رفت بالا.)
اسفند
هفته پرحادثهای خواهید داشت. روز دوم هفته شما را در خیابان به جای برادر مسیح علینژاد دستگیر میکنند ولی بعد از اینکه متوجه میشوند برادر مربوطه را در زندان دارند، شما را به جای برادر یکنفر دیگر زندانی میکنند.
در بازجویی از شما میخواهند به تلویزیون بیایید و راجع به رابطهتان با ملانیا ترامپ اعتراف کنید. چون زیر بار نمیروید بعد از دو شبانهروز شما را آزاد میکنند و میگویند برو لیاقت نداری.
متأسفانه همسر شما باور نمیکند که شما دو شب را در زندان بودهاید. وقتی جای شلاق را نشان میدهید، از انحرافات جنسی شما و معشوقهتان مطمئن میشود.