کتاب «بساز، بیندیش، تخیل کن» در ستایش مهندسی و تکنولوژی است. در نگاه اول، حرفهای این مهندس و رئیس پیشین یکی از بزرگترین شرکتهای استخراج نفت در جهان، برای یک خواننده عادی ثقیل و خسته کننده به نظر میآید و خودش نیز در جریان نوشتن کتاب به این نکته واقف بوده است، اما با خوانش متن از یک زاویه دید متفاوت، این کتاب پر از اطلاعات و مسایل جدید در حوزههای مختلف، از پیشرفتهای روباتیک و هوش مصنوعی تا نقش تحول آفرین مهندسی ساختمان در بهتر ساختن محیط زندگی انسانها و تلاش دانشمندان برای یافتن سوختهای کمتر آلاینده است که با زبان جالب و قابل فهم تحریر شده است.
نویسنده کوشیده است به پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک از زاویه تاثیرات آنها بر زندگی عادی انسانها بنگرد که نه تنها به بهبود شرایط زندگی آنان کمک میکند، بلکه دگرگونیهای تمدنی را نیز رقم میزند. او به نقش محوری مهندسی در علوم اشاره میکند که «بدون ابزارها و تکنیکهایی که خلق کرده است، جهان جای خیلی خالی و سردی میبود. ما بدون مهندسی نمیتوانستیم به انرژی دست یابیم. میکانیسمهای بهبود حافظه را نداشتیم. بدون آن نمیتوانستیم از خود محافظت کنیم.»
خلاصه، به بتاور او مهندسی «روح یک جهان بیروح» است. لرد براون از دست آن آدمهایی در ستوه است که فکر میکنند «تمدن توسط هنر، تاریخ و ادبیات ایجاد شده است»، اما به باور او، برعکس، «تمدن بر بنیاد مهندسی ساخته شده است که به آنچه داریم امکان وجود را داده است.»
جان براون در ۱۹۴۸ در آلمان تولد شد. پدرش افسر ارتش بریتانیا بود که بعداً برای شرکت نفت ایران- انگلیس در آبادان کار میکرد، و از دوران کودکی و دوستان خونگرم ایرانیاش در مسجد سلمیان یاد میکند. براون بعداً برای ادامه تحصیل به بریتانیا میرود و از رشتههای فزیک و تجارت در دانشگاههای کمبریج و استنفورد فارغ تحصیل میشود. او همزمان با دانشگاه، برای «بریتش پترولیوم» کار میکرد و نزدیک به چهل سال در آن شرکت مشاغل مختلفی بر عهده داشت و بالاخره در سال ۱۹۹۷ به عنوان رئیس این کمپانی بزرگ نفتی تعیین شد که تا سال ۲۰۰۷ در آن جایگاه باقی ماند.
این روزها به دلایل گوناگون، گونهای هراس از تکنولوژی در میان مردم عادی، نویسندگان و روشنفکران پا گرفته است. علم ژنتیک و هوش مصنوعی پرسشهای اخلاقی و فلسفی بسیاری خلق کردهاند. بانک «آمریکا مریل لینچ» پنج سال قبل پیشبینی کرده بود که روباتها تا ۱۰ سال دیگر جای ۴۵ درصد کارگران را در کارخانههای بزرگ تولیدی خواهند گرفت. سهم روباتها از تولید صنعتی همین اکنون به ۱۰ درصد میرسد.
اما یکی از انگیزههای لرد براون از نوشتن این کتاب، مواجهه و پاسخ دادن به این نگرانیهای عمومی است. او قبول دارد که با گسترش «اتوماسیون»، برخی از مشاغل از میان خوانهد رفت، اما معتقد است که به جای آنها مشاغل نو خلق خواهد شد که معمولاً کسی نمیتواند آنها را پیشبینی کند. به گفته او، «چه کسی دو دهه پیش با اطمینان میتوانست تصور کند که در آینده به صدها تحلیلگر شبکههای اجتماعی، کارشناسان بهینهسازی ماشینهای جستوجوگر وب و برنامهنویسان نرمافزارهای گوشیهای هوشمند نیاز خواهد بود؟»
تکنولوژیهای جدید برخی کارگران را بیکار خواهد کرد، ولی از نظر نویسنده، راه حل نه هراس از توسعه فناوری، بلکه آموزش کارگران برای فراگیری حرفههای جدید است. البته، نویسنده بر این باور نیز هست که روباتها نمیتوانند به طور کامل جای کارگران را بگیرند. او به نقل از دیتر زتجه، مدیرعامل پیشین کمپانی دایملر- بنز، مینویسد که هدف از این شرکت خودکار کردن حداکثری نیست. زیرا خطوط تولید روباتیک، انعطافپذیری خط تولید انسانی را ندارد که در موقع ضرورت تغییر خطوط تولید ماشینی نیازمند سرمایهگذاری هنگفت است.
براون در کتاب خود پیشرفت خیرهکننده اقتصادی و رفاهی غرب را به اختراع فناوریهای نوین و شیوههای جدید تولید نسبت میدهد و نشان میدهد که چگونه مهندسان و مخترعان زندگی مردم را آسانتر کردهاند. ولی او بهرغم اعتقاد محکم به پیشرفت علوم و فناوریها، از ستایشگران پروپاقرص ایده پیشرفت، مانند استیون پینکر، استاد دانشگاههاروارد، فاصله میگیرد و از تاثیرات منفی پیشرفتهای علمی نیز سخن به میان میآورد.
یک نمونهاش اینترنت است که به گسترش تجارت، مبادلات و خدمات کمک کرد و ارتباطات انسانها و تبادل ایدههاشان را وسیع ساخت، اما «این دنیای جدید سویههای تاریک خود را نیز دارد. بسیاری از مردم ساعتها وقت خود را با شمار معدودی از کاربران سپری میکنند که در اثر آن، جامعه چندپاره شده است.» وینتون سرف، یکی از مخترعان اینترنت، به نویسنده کتاب میگوید که «نکته واقعاً آزاردهنده در مورد اینترنت این است که به شما اجازه میدهد جهان [ذهنی] مستقل خود را داشته باشید و اطلاعات دیگر را جز آنچه برای خودتان قابل قبول است، نادیده بگیرید.» بدتر از آن، «دسترسی به اطلاعات نامحدود، بیشتر از آنچه بدانیم، در ما توهم درک چیزها را به وجود آورده است.» او در این مورد الگوریتمها را مقصر میداند که تنها اطلاعاتی را در دنیای وب در پیش چشم ما قرار میدهند که شبیه آن را قبلا جستوجو کرده بودهایم.
براون در بخش انرژی به خطرات زیستمحیطی سوختهای فسیلی اشاره میکند که زندگی انسانها را، به ویژه در بخشهای فقیر جهان، تهدید میکند. او میگوید که از اولین کسان در میان روسای شرکتهای نفتی بود که موضوع گذار از سوختهای فسیلی به دلیل تغییرات اقلیمی را در پایان دهه نود میلادی مطرح کرد. او باور دارد که کشورهای فقیر بیشتر از کشورهای ثروتمند از تغییرات اقلیمی آسیب خواهند دید. کشورهای ثروتمند میتوانند بهتر خود را با تغییرات اقلیمی انطباق دهند، ولی کشورهای فقیر هزینههای سنگین اقتصادی و مالی را برای پیامدهای بحران زیست محیطی خواهند پرداخت و معلوم نیست چقدر در مدیریت اوضاع موفق خواهند بود.