آموزش و پرورش در توسعه و پیشرفت یک کشور نقش به سزایی را ایفا میکند. در این عصر مدرن اما مردم مناطق قبایلی از این نعمت محروماند.
قبل از بحث و بررسیِ وضعیت حضور دختران و معلمانِ زن در مدارس، این داستان واقعی را بخوانید:
یک عضو نظارت (کارمندانی که برای بررسی و کنترل سازوکار مدارس استخدام میشوند) به شرط مخفی نگهداشتن نامش گفت: « یک بار به مدرسهای به خاطر نظارت مراجعه کردم و دیدم دختران همه در کلاسها حضور دارند تا درس بخوانند و گفته میشد که معلمان نیز آمدهاند و در حال تدریساند.
دختران بینهایت خوشحال بودند؛ وقتی از آنها سؤال کردم، گفتند که ما بزرگ که شدیم میخواهیم پزشک شویم؛ دختر دیگری اشاره به من کرد و گفت، میخواهم در آینده مثل شما معلم شوم و همانند شما به مدارس سر زده و جویای احوال دختران باشم.»
وی گفت: «با شنیدن این حرفها خیلی خرسند شدم و با خود گفتم چه خوب است که این دختران فقیر در این جا آموزش ببینند و در نتیجه نام کشور و ملت را روشن سازند؛ اما شادیام آنگاه به غم و اندوه بدل شد که با معلمان آنها ملاقات کردم.
معلمانی که آن جا مشغول بودند، معلمان واقعی نبودند، بلکه دختران محلی فقیر فارغ از دورۀ دبستانی بودند که به جای معلمان اصلی در ازای حقوق پنج یا شش هزار روپیه انجام وظیفه میکردند.
وقتی از او خواستم نام خود را بگوید، از گفتن نام خود احتراز کرد، نام معلمی را گفت که به جای او ایفای وظیفه مینمود. زمانی که از سطح آموزش و تحصیل او پرسیدم، پاسخ این بود که لیسانس هستم، درحالی که آن دختر حدود ۱۳ سال عمر داشت.
من در اولین نگاه، دانستم که او معلم واقعی نیست، اما بدون اثبات و گواه چارهای جز پذیرفتن نبود.
با تعجب و حیرانی خندهام گرفت که سن و سال اینها را ببین، معصومیتشان را نگاه کن و آن چه را که به آنها گفته شده که تحت هیچ شرایطی فاش نکنند، با کمال اعتماد به نفس در برابرم ایستاده و پنهان میکرد.
سپس دختر دیگری را که در نقش معلم بود و یک کتاب انگلیسی هم در دست داشت، صدا زدم و پرسیدم نام شما چیست؟ او هم از گفتن نام واقعی خود ابا کرد و اسم کسی را به زبان آورد که به جای او کار میکرد. من از او سؤال کردم که چه میزان تحصیلات دارد، جواب داد که فارغالتحصیل دانشکدۀ دوساله هنرهای زیبا (FA) است؛ اما با این اظهارات سراسیمه و نگران و ترسیده به نظر میرسید.
وقتی از او چند سؤال دیگر پرسیدم و گفتم خیلی خب! مگر در این عمر کم میشود به این میزان تحصیل و دانش کسب کرد؟ او بیشتر سراسیمه و عصبی شد و گفت که وقت کلاس است و باید بروم؛ اما با دیدن کتاب در دستش فکر کردم که چرا از او دربارۀ این کتاب سؤال نکنم.
از او کتاب را خواستم و از دختران دیگر آن جا پرسیدم که این معلمتان چگونه است؟ همه گفتند که خیلی خوب است و بسیار عالی تدریس میکند. آنها توانایی تفکیک خوب و بد را نداشتند، فکر میکردند او معلم خوبی است.
من از آن معلم خواستم تا به دختران جلو من درس بدهد، به او گفتم همه از شما خیلی راضیاند و او را تشویق کردم، اما با تأسف توانایی آموزش و ارائه درس را اصلاً نداشت.
فهمیدم که چیزی نمیداند. از لابهلای همان کتاب چند سؤال ساده از او پرسیدم که از آن سر در نمیآورد. با دیدن این صحنه بسیار شگفتزده شدم که از یک سو معلم جعلی و از طرف دیگر کاملاً ناخوانده و بیخبر، سپس صفحۀ اول کتاب را باز کردم و وقتی از او دربارۀ آن سؤال کردم، پاسخش هیچ بود.
پس از آن با کمی تندی و عصانیت گفتم که شما خودتان چیزی نمیدانید، چه چیزی را به دختران میآموزید؟ بعد شروع به پرسیدن سؤالاتی در مورد مدرسه و دانشگاه او کردم که در نهایت از سر ناچاری تمام حقیقت را یک به یک به من گفت.
او گفت: من در جای دیگری وظیفه دارم و ۶۰۰۰ هزار روپیه حقوق دریافت میکنم و تا کلاس سوم آموزش حاصل کرده ام.
به این ترتیب، تمام معلمان دیگر نیز جعلی بودند و فراتر از دورۀ دبستان نخوانده بودند.
با مشاهدۀ این وضعیت بسیار اندوهگین شدم؛ چهرۀ سرپرست مدرسه نیز کاملاً دگرگون شده بود. شروع به التماس و تضرع از من کرد که حضور همه معلمان را که وظیفه دارند، تصدیق و تایید کنم.
از یک طرف پیش چشمانم دخترانِ مدرسهای بودند که آرزوهای بسیار زیادی را در دل میپروراندند، مثلاً یکی میخواست پزشک شود، دیگری معلم و نمیدانم دیگران چه رؤیاهایی در سر داشتند؛ اما متأسفانه جانب دیگر وضعیت خیلی ناراحتکننده بود با خود گفتم که ما با آیندۀ این دختران معصوم چه میکنیم؟ آیا در آخرت پاسخ این جنایت را نخواهیم داد؟ آیا در مورد این مسؤولیت از ما سؤال نخواهد شد؟ آیا ممکن است با فریب از دادگاه خدا نجات یابیم؟»
از این واقعه میتوان کل موضوع را بهتر حدس زد؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
مدارس این جا با نبود امکانات اساسی مانند معلم، آب و برق مواجهاند؛ وقتی بحث صحت و سلامت پیش میآید، بیمارستانها هم فاقد پرسنلاند؛ فرصتهای شغلی وجود ندارد و از سوی دولت هم توجهی صورت نمیگیرد.
در هر دهکدهای از ولسوالیها، مدارس وجود دارد، اما فقط همانند مهمانخانهها از آن استفاده میشود، اگر کسی صدایش را به هدف دادخواهی بلند کند، با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد.
در این جا مدارس به نام زنان تصویب و منظور میشود، تحت نام زنان، حقوق و دستمزد هم به دست میآورند، اما همین زن از حقوق اولیۀ خود برای آموزش و تحصیل محروم است.
یک بار لازم شد تا به منطقهای بسیار عقبمانده از وزیرستان جنوبی بروم؛ منطقهای که مردم از جمله زنان حتی شناسنامه هم ندارند.
آن جا مدرسۀ دخترانهای دیدم و از اهالی محل در مورد وضعیت آموزش دختران پرسیدم و آنها در جواب گفتند نه، وقتی مدرسه - فعال- وجود ندارد، دختران چگونه میتوانند در این جا تحصیل کنند؟
من به تعمیر مدرسهای که دیده بودم اشاره کردم که این جا مدرسۀ دخترانه موجود است، پس چرا زمینۀ آموزش و تحصیل آنها را فراهم نمیکنید؟
پاسخ عجیبی دادند که آن مدرسه متعلق به فلان ملِک (رئیس قوم در همان منطقه) است و به کسی اجازه نمیدهد که به مدرسه برود؛ نه کارمندان به آن جا میآیند و نه کسی برای آموزش میتواند برود آن جا.
حیرت کردم که وقتی مدرسه وجود دارد و به کسی اجازۀ آموزش داده نمیشود؛ پس به چه منظوری مجوز مدرسه صادر میشود؟
وقتی یکی از اعضای تیم ما با این ملِک (رئیس قوم) صحبت کرد؛ میگفت که انشاءالله مدرسه از دبستان به متوسطه تبدیل میشود و چنان با افتخار این حرفها را میزد که گویا با ارتقای مدرسه کاری بزرگی انجام داده است.
اما زمانی که از وی دربارۀ عدم کارایی و فعالیت مدرسه سؤال شد، چهرهاش سرخ شده و با عصبانیت گفت: «در اسلام به دختران اجازۀ خروج از منزل داده نشده است؛ زن ملکۀ خانه بوده و بهتر است در خانه باشد؛ آموزش و تحصیل به چه درد دختران خواهد خورد؟ من به شدت مخالف آموزش دختران هستم…» و از ادامۀ صحبت احتراز کرد.
پس از شنیدن حرفهای او؛ شگفتزده شدم که وقتی جنابعالی مخالف آموزش دختران هستید، پس چرا مجوز رسمی این مدرسه را گرفته و در ضمن چرا از ارتقای این مدرسه اظهار شادمانی میکنید؟ با این مخالفت و عصبیت؛ پس این مدرسۀ دخترانه به چه معناست؟
فقط برای به دست آوردن شغل این کار صورت میگیرد؟ آیا تنها گرفتن پول به نام زنان حلال است ولی دادن حق اساسی آنان (آموزش) حرام؟ آیا این همان چیزی است که اسلام میگوید؟ آیا ما با اصول اساسی اسلام آشناییم؟
آیا اسلام با محرومیت زنان از حق آموزش و پرورش، به درآمدزایی از این طریق مجوز داده است؟ بیشتر معلمانِ زن در وزیرستان به گونهای استخدام شدهاند که حتی با اسم مدرسه آشنایی ندارند، تا حدی که حقوق بازنشستگی هم دریافت میکنند و هنوز معلمانی وجود دارد که نه درس خواندهاند و نه مدرسه را دیدهاند.
آنها نه وظایف خود را انجام میدهند و نه توانایی انجام آن را دارند؛ بنابراین چگونه میتوانند دانش و علمی را که خود فرانگرفته اند، به دیگران انتقال دهند؟
غالباً دختران محلی را که فارغالتحصیل دورۀ دبستان و ابتداییاند با تطمیع پنج یا شش هزار روپیه به کسوت معلم استخدام میکنند؛ این کار، فقط به منظور حضور در مدارس به ویژه هنگام بازدید هیأت نظارت از مدارس محدود شده است، غیر از این، در مورد آیندۀ فرزندانشان هیچ توجه و جدیتی ندارند.
حتی وقتی سیستم نظارت در این ولسوالیها فعال گردید و کارمندان استخدام شدند، مردم با خوشحالی از این اقدام استقبال گرم نموده و فکر کردند که اکنون مدارس کارا و عملکردی خواهند شد و پسران و دختران ما میتوانند به درستی آموزش ببینند؛ اما این نیز به عنوان یک رؤیا باقی ماند.
پس از گذشت یک ماه از وظایف تیم نظارتی، نتیجۀ درستی به دست نیامد. چون اکثر افرادی که برای نظارت استخدام شدهاند، به نحوی با مسؤولین آموزش و پرورش ارتباط داشته و آنها نیز با چشم بسته گزارشها را تایید و تصدیق میکنند.
حتی اگر برخی از افراد بخواهند وظایف خود را به درستی انجام دهند، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و برای نجات شغل خود مجبور به تایید حاضری معلمانِ غایب میشوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این اقدام باعث نگرانی عجیبی میان افراد محلی شده است.
بیشتر مسؤولان امور ولسوالیها یا مردان عضو نظارت که قبلاً از این مدارس بازدید میکردند؛ دخترانِ برقعپوش را در ردیف جلو حاضر کرده و میگفتند اینها معلمهایند و سپس از آنها تقدیر و ستایش صورت میگرفت، اما واقعیت چیز دیگری بود.
مدرسههای دخترانه در وزیرستان واقعاً کاربردی و فعال نیستند. یک یا دو مدرسهای هم که به نظر میرسد فعالیت دارند، خیلی به سطح پایین و بدون ارائه خدمات آموزشی قابل اعتماد. نظارت هم با معیار حفظ وظیفه و شغل صورت میگیرد.
حضور و غیاب طور عادی ادامه مییابد و معلمان واقعی از حقوق خود در خانههایشان در مناطق تانک، دیره اسماعیل خان، پیشاور، کراچی، مانسهره و… بهرهمند میشوند. نه شکایتی درج میشود و نه ترس و وحشتی احساس میکنند.
در مورد مدارس پسران نیز حال بر همین منوال است. چون اکثر آنان مورد حمایت افراد بانفوذ و پرقدرت منطقه قرار دارند و اگر کسی چیزی در مورد آنان بگوید یا بنویسد، موضوع به خصومت و دشمنی میگراید و شما را تهدید به مرگ میکنند.
تصور عام این است که مردم مناطق قبیلهای مخالف آموزش دختراناند، اما در حقیقت آنان تاکید بیشتر بر آموزش دختران دارند. نمونۀ بارز این قضیه مردم مناطق قبیلهایاند که در شهرهای دیگر پاکستان زندگی میکنند و اصرار دارند تا دخترانشان بیشتر از پسرانشان تحصیل کنند و نتیجه این که دخترانشان پس از تکمیل تحصیل در عرصههای گوناگون عملاً مشغول خدمت میشوند.
حال اگر آنها نمیتوانند در مناطق قبیلهای زمینۀ آموزش را برای دخترانشان فراهم کنند، این به دلیل موجودیت مدارس غیرکارآمد و معلمان غیرمسؤول است.
اگر وظایف نیروها و معلمان خدماتی که در مدارس حضور دارند، با مدیریت درست منظم شود؛ مدارس کاربردی و فعال شوند؛ حضور معلمان در مدارس جدی گرفته شود؛ بیشتر از این با آیندۀ دختران بازی نشود؛ در آن صورت ممکن است دختران فقیر نیز بتوانند خواندن و نوشتن یاد گرفته به تحصیلاتشان ادامه دهند، زیرا استعدادهای نهفتهای در این جا وجود دارد.
این معلمان جعلی که در خانهها نشسته حقوقشان را دریافت میکنند، باری سنگین برای بودجۀ دولتاند و هیچ خیر و منفعتی از آنان متصور نیست، اگر در مورد وظایفشان بپرسی، هزاران حیله و بهانه میتراشند؛ اگر آنان توانایی انجام وظایف را ندارند پس چرا خزانۀ کشور را تاراج میکنند؟
آنها باید برکنار شوند و فرصتی به دختران تحصیلکرده داده شود تا ضمن انجام وظیفه، مردم منطقه نیز از دانش و فهم آنان بهرهمند گردند.
اخیراً، جوانان وزیرستان در مورد استخدامهای جعلی از سوی ادارۀ آموزش و پرورش، شروع به دادخواهی و سروصدا کردهاند که پس از عملیات نظامی، تعداد زیادی از استخدامهای جعلی صورت گرفته است و باید مورد بررسی قرار گیرد.
وکیل مدافع سجاد محسود، همچنین دادخواست کتبی را در دیوان عالی پیشاور مطرح کرد که در آن زمینه بازپرس دیره، «جاوید مروت» اقدامی انجام داد و گفت که در مورد پرونده فساد اداره آموزش و پرورش تحقیق خواهد کرد، اما تاکنون هیچ اقدامی عملی برای بررسی رسوایی آن اداره صورت نگرفته است.
تا حدی که بازپرس دیره جاوید مروت را تغییر دادند و یحیی آخونزاده را جایگزین وی کردند. اکنون مردم امید زیادی دارند که وی به بهترین شکل ممکن پروندۀ ادارۀ آموزش و پرورش را بررسی خواهد کرد.
اما درعین حال، این ناامیدی و نگرانی در بین مردم وجود دارد که هنوز هیچ اقدامی علیه ادارۀ آموزش و پرورش وزیرستان انجام نشده است.
© IndependentUrdu