بازیای که قرار بود بزرگترین بازی یک چهارم نهایی باشد تبدیل به شکستی در ابعاد تاریخی شد و شاید عواقبی عظیم داشته باشد.
بایرن مونیخ با یک پیروزی کاملا قاطعانه نشان داد چرا شانس اصلی قهرمانی امسال دانسته میشود. این تیم در این بازی بی اینکه خیلی تلاش کند بر میدان غلبه کرد. همین است که این بازی برای بارسلونا مهمتر بود حتی اگر بایرنیها نزدیک به قهرمانی شده باشند. اوج گرفتن بایرن تنها تاییدی است بر سقوط بارسلونا. یک شکست دیگر در این ابعاد بیشک پایان این دوره بارسلونا و نظم کنونی حاکم بر این باشگاه خواهد بود. این شاید آخرین لحظه برای لیونل مسی هم باشد. او اکنون بدون شک به فکر آينده خود است.
واقعیت اینجا است که این ستاره بزرگ آرژانتینی بار دیگر مسافری بیش نبود و شاهد سقوط تیمش در اطراف خود بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این چهارمین فصل پیاپی است که بارسا با رسوایی از جام قهرمانان اروپا حذف میشود. اما با وجود همه بدیهای گذشته این بازی از گذشته هم بدتر بود.
تازه واقعیت اینجا است که پیروزی ۸-۲ بایرن به نظر محافظهکارانه میآمد. یعنی انگار این باشگاه با خودداری بود که به این نتیجه رسید.
بارسا اینقدر بد بازی کرد که نمیتوان درخشش آلمانیها در دقایق پایان بازی را مورد تفسیر خاصی قرار دارد.
اتفاقات پیش از آن دقایق طوفانی اما گویاتر بودند. بخصوص برای پپ گوآردیولا.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
داستان این ۹۰ دقیقه و این تیم را واقعا میتوان به نُه دقیقه خلاصه کرد و به طوفانی شدید و خیرهکننده از سوی بایرن که ثابت کرد میتواند بهترین تیم این فصل باشد.
سخت است باور کنیم که پیش از این دوره ۹ دقیقهای به نظر میآمد میشود بر بایرن غلبه کرد. شاید فراموش کردیم که دقایقی بود که به نظر میرسید بارسا میتواند به بایرن ضربه بزند. انگار هر توپ که در زمین این تیم بود فرصتی ایجاد میکرد. یکی از همینها منجر به گل به خودی داوید آلابا شد که بازی را ۱-۱ کرد اما این تنها لحظهای بود از لحظات پیش از طوفان.
صاعقهای که در دقیقه سوم بازی فرود آمد نشانی از سیل پیش رو بود. سرعت عملیاتی این صاعقه چشمگیر بود. حمله از سوی بارسلونا، جای خالی بزرگی به وجود آورده بود. تیاگو با استفاده از این جای خالی توپ را به ایوان پریشیچ رساند و او هم به توماس مولر پاس داد تا این مهاجم قدرقدرت به پاسکاری ظریف با رابرت لواندووسکی بپردازد و سپس توپ را از مارک آندره تراشتگن بگذراند.
گلی بود تمیز و ظریف و دقیق و نشانه روشنی از آنچه در پیش رو داشتیم.
بایرن عملا این نوع سرعت را در چند دقیقه شگفتانگیز (از ۲۲ تا ۳۱) حفظ کرد. بارسلونا به طرزی شوم، شکننده بود و تاخت و تاز بایرن این تیم را در هم شکست.
گلی که خود پریشیچ زد خبر از اعتماد به نفس بالای بایرن مونیخ داد. این تیم باور داشت که میتواند در مقابل شاگردان ککه ستین قلدری کند و این بود که پریشیچ در مقابل دفاع ضعیف بارسا توپ را بار دیگر از تراشتگن گذراند. این دروازهبان در چند دقیقه بعدی تقریبا دو گل به بایرن هدیه کرد. اما این تیم دلیلی برای انتظار بسیار نداشت. سرعت این تیم بیشتر از این حرفها بود؛ بخصوص در مقابل بارسلونا.
در دقیقه ۲۶، ایوان گورتزکا متوجه فرار سرژ گنابری شد و با یک ضربه شگفتانگیز توپ را به این مهاجم رساند تا او آنرا دور از دستان تراشتگن به تور بچسباند. شش دقیقه بعد شکاف دیگری پیدا شد که اینبار بسیار وسیع بود. زیبایی گل بعدی به سادگی آن بود. یاشوآ کیمیچ سانتر کرد و مولر به همان سمت دروازه که نزدیک خودش بود شلیک کرد تا گلی کلاسیک زده باشد.
بارسا انگار در بهت فرورفته بود. اکنون این تیم نیز دنبال همان نوع بازگشتی بود که در چند فصل گذشته خودش از آن لطمه دیده. خود همین نشان از مشکلات عمیق این باشگاه میدهد.
نیم دهه تصمیمات بد در کمتر از نصف یک بازی فوتبال، گریبان بارسلونا را گرفت. اوضاع اینقدر بد شده که مسی به جای اینکه راهی برای غلبه بر مشکلات باشد تنها شیای تزیینی است. گل لوئیس سوآرز، که انصافا زیبا بود، هم همین نقش را داشت: تزئین، تسلی خاطر و البته رهایی مختصری از نابودی.
اما این رهایی مختصر با گل آسان کیمیش خاتمه یافت. طولی نکشید که لواندووسکی هم به گل خودش رسید. اما این هنوز پایان کار نبود. او باز هم به غرور بارسا لطمه زد: با پاس به فلییپ کوتینیویی که بازیکن قرضی است و از روی سکو به میدان آمده بود. کوتینیو گل هفتم و هشتم را زد
هشتم! این اولین بار از فصل ۵۸-۱۹۵۷ تا کنون بود که تیمی در یک بازی یک چهارم نهایی جام باشگاههای اروپا، هشت گل میزد. یعنی اتفاق به این بدی ۶۲ سال بود که نیافتاده بود. اما برای بارسا کافی بود چند سال عقب بروی تا شکستهای وحشتناک را ببینی: شکست ۳ به صفر به یوونتوس در سال ۲۰۱۷، ۳ به صفر به رم در سال ۲۰۱۸ و ۴ به صفر به لیورپول در سال ۲۰۱۹.
به گل ششم (ششم!) که رسیده بودیم، نگاهی پر از بهت بر صورت مسی نقش بسته بود. لابد خیلی چیزها از ذهنش میگذشت.
این باشگاه بهترین سالهای زندگی او را حرام کرده. اکنون حداقل شش سال میشود که قهرمان جام باشگاههای اروپا نشده. یعنی از ۲۷ سالگی به این طرف. این انتظار احتمالا طولانیتر هم خواهد شد.
این باشگاهی است که به بازسازی کامل از بالا تا پایین نیاز دارد. سلسلهمراتبی که به درستی مورد انتقاد قرار گرفته البته از بالا شروع میشود. اینکه ککه ستین مربی خوبی هست یا نه اصلا دیگر نباید مورد پرسش قرار بگیرد. سوال اینجا است که چطور باشگاهی که یک دهه پیش الگوی اروپا بود به این روزگار افتاده.
در نیمه دوم، مسی همان حال و هوای شوکزدهای را داشت که فصل پیش در نیمه دوم بازی مقابل لیورپول از او دیدیم. انگار میدانست که بازی تمام شده. مسابقه بیشک تمام شده بود. بارسا طوری بازی نمیکرد که انگار باور به امکان بازگشت دارد.
بایرن جوری بازی میکرد که انگار اکنون میتواند آماده نیمهنهایی و بازی احتمالی مقابل منچستر سیتی شود. البته در زمینه دفاع و لختی تیم برخی نگرانیها قابل مشاده بود که هانس فلیک باید به فکرشان باشد. و با این همه نتیجه بازی ۸ بر ۲ شد.
یعنی وضع بارسا اینقدر بد بود. وضع بایرن هم اینقدر خوب بود، بخصوص در طول آن ۹ دقیقه. همان دقایق بس بودند. بارسا میبایست نگاهی عمیق و طولانی به خود بیاندازد.
اینطور که پیدا است، منچستر سیتی میرود تا روزی سخت در مقابل بایرن داشته باشد.
© The Independent