با برد ۱-۰ تیم هانسی فلیک در مقابل پاری سن ژرمن، و در شرایط قابل درکی که هر تیم میخواست جایگاه برترش را برای جامی که سخت در پیاش بود حفظ کند، دقیقا در جهت خلاف آن عمل میکردند. در خط حمله پیش میرفتند، تا فرصتهای بهتری را ایجاد کنند. همه فکر میکردند این پاری سن ژرمن است که سرانجام پیروزی را از آن خود خواهد کرد؛ این که آن تا این حد به عقب رانده شدند جالب توجه است.
بایرن به هر قیمتی در پی پیروزی به شیوهای که میشناخت بود. این دقیقا همان برخوردی بود که بازیکنان تیم به فلیک هنگامی که در مورد جایگزینی نیکو کواچ اشاره میکرد به او گفته بودند. شجاعت بایرن او را به پیروزی رساند.
تفاوت میان دو برخورد در نخستین ماههای فصل فوقالعاده بود. واکنش محتاطانه کواچ در فوتبال و نتایج ناشی از آن و برخورد کاملا متفاوتی که به دنبال آن آمد. در غیر این صورت چه استعدادهایی که تلف نمیشد.
بایرن از نقطهای که ممکن بود هیچ بردی نداشته باشد به پیروزی کامل رسید. آنها با از دست دادن امتیاز در هر بازی به پیروزی کل جام دست یافتند.
این تاییدی است بر این که کواچ انتخابی غلط برای باشگاه بوده است زیرا هرچند بایرن با فلیک چرخشی عالی داشت اما واقعیت این است که تمام عناصر لازم هم مهیا بود. به معنی دیگر، بسیاری از فوتبالیستها از مانوئل نویر و ژروم بواتنگ گرفته تا تیاگو آلکانتارا و رابرت لواندوسکی برای نشان دادن بهترین بازیهایشان آماده بودند. تنها چیزی که لازم بود روشنی راهبردها، کنترل أعصاب و مربیگری صحیح بود. فلیک اینها را مهیا کرد. لازم نبود انقلابی ایجاد کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به همین دلیل است که شاهکارهایی مثل پیروزی سه جام در بازیهای سهگانه، نخستین لیگ قهرمانی کامل فصل، ۲۱ پیروزی پشت هم در تمام رقابتها و ۳۰ بازی دیگر مثل معمول برجسته نمیشود.
عجیب است که درباره تیم فلیک به همان گونهای صحبت نمیشود که پیرامون بارسلونا میان سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ یا حتی خود بایرن در ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳.
در درجه نخست، کووید ۱۹ موعد بازیها را برهم ریخت. بایرن از نظر آماری نخستین باشگاهی است که با پیروزی در تمام بازیها به طور کامل به جام اروپا یا لیگ قهرمانی دست یافته اما این فصلی عادی نبوده است.
باید توجه داشت بایرن از نظر مالی بر سایر باشگاهها در آلمان برتر است. واقعیت این است که آنها باید در ۹۰ درصد رقابتها پیروز شوند با وجود آن که به هر حال تیم فلیک نزدیک به صد درصد بازیها را برد.
نکته این جا است که این امر پیروزیهایی مثل بازیهای دوبل داخلی را برای باشگاههای برتر محتملتر میکند به ویژه برای آلمان، ایتالیا و فرانسه. بایرن، پاری سن ژرمن و یوونتوس ازسال ۲۰۱۳ هریک چهار برد داشتهاند که بیش از نیمی از مجموع فصلها است.
این بدان معناست که لیگ قهرمانی باشگاههای اروپا شروع و ختم همه رقابتهاست بیتوجه به آن چه در حواشی میگذرد. بازیهای دیگر به عنوان پشیزی در حول و حوش ابرباشگاهها دیده میشود.
این مشکل بزرگتری برای فوتبال، اما همچنان مسالهای بزرگتر برای قضاوت میراث باشگاههاست. هرچه باشد این میراث تاریخی مبتنی بر ماهیت واقعی لیگ قهرمانی باشگاههای اروپا است. این عاملی است که به آن چنین عظمت و وزنی داده و آن را برای باشگاهها تا این حد مهم میکند.
در حقیقت اکنون مقایسه تیمهای بزرگ گذشته با ابرباشگاههای امروز غیرممکن است. پارامترهای قضاوت در این مورد کاملا فرق کرده است.
حتی نمیتوانید قابلیت کلی تیمها را با یکدیگر مقایسه کنید زیرا برای نمونه باشگاه بایرن قادر است از بازار جهانی بهترین بازیکنها را بخرد و استاندارد کارش را به مراتب بالاتر ببرد. تمام استعدادها به بالا جذب میشود. نُه باشگاه برتر بهترین بازیکنان را از هرنقطه جهان انتخاب میکنند. تیمهای پیشین بایرن فوتبالیستهایش را تا اوایل سال ۲۰۰۰ از زمینههای محدودتری جذب میکرد. فوتبال حقیقتا از این نقطه نظر بازی متفاوتی است.
همچنین به همین دلیل است که بایرن حقیقتا آن چنان که میگویند بهترین باشگاه فوتبال تاریخ نیست و تنها یک ابرباشگاه مدرن دیگر پیروز در لیگ قهرمانی باشگاهها است. قابلیت آن، توانایی بازیکنان آن است که نهایتا با بازی درست، باشگاه رابه قهرمانی میرساند.
این بدان معنی نیست که نمیتوان از پیروزی یا میراث آنها درس گرفت. چیزهای بسیاری میتوان از این بازی آموخت به ویژه از پاری سن ژرمن و نیز فرای آن. شجاعت آنها در بازی به ویژه از نظر تاکتیکی نمونه است.
جای آن دارد که بگوییم بایرن جام قهرمانی را درست آن چنان که پپ گواردیولا تصور کرده بود به دست آورد: فوتبال تهاجمی که بازی را به جهت مقابل کشاند.
برخی ممکن است انتقاداتی را که در حال حاضر علیه این بازیکن کاتالان میشود یا بحثهایی را در مورد پیروزی یا شکست او در آلیانتس در جریان است رد کنند، اما اعضای باشگاه بارها گفتهاند که تغییر ایدئولوژی فوتبال بخشی از علت استخدام او بوده است. به همین دلیل تیم او تا این حد مناسب روشهای فلیک بوده تا کواچ.
با وجود این همچنان یک تفاوت میان این تیم بایرن و و تحولات گرادیولا وجود دارد و آن جام اروپا که بازیکن کاتالان آن قدر خواهان آن بود نیست. تفاوت یک دلیل عمده برای جام باشگاههای اروپا است.
به رغم این که بسیاری نحوه رسیدن به بازیهای نهایی را مورد سؤال قرار دادهاند، بایرن فلیک به اندازه گواردیولا به باد انتقاد گرفته نشد. برخلاف نگرانیهایی که در مورد پاری سن ژرمن وجود داشت، هیچ گونه شکستی همانند رئال مادرید در سال ۲۰۱۴ رخ نداد. هیچ گونه نقطه ضعف و آسیبپذیری نداشتند و از خود خودداری نشان دادند.
نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که این عامل محرکه شجاعت بایرن در دقایق آخرین مصاف با پاری سن ژرمن بود. بسیاری از اعضای باشگاه آن را نتیجه نفوذ و کمک دنی رول میدانند که گفته میشود در پیشرفت تیم در بازی «علیه توپ» حیاتی بوده است.
به نظر میرسد این عبارت بیش از حد فنی باشد اما این به خاطر ترجمه مستقیم آن از آلمانی است که جای تعجب هم ندارد زیرا این روزها این بوندسلیگا است که روشهای نوین مربیگری در آن رخ میدهد. بوندسلیگا نماینده آینده رقابتها است. شاید این جایی باشد که گواردیولا از آن عقب مانده است.
بایرن نشان داده در خط اول آن است. این به بایرن کمک کرده یک تیم حقیقتا کامل باشد: جایی که حتی عیوبش تبدیل به قدرت میشود.
این خصوصیات بایرن را بار دیگر در جایگاه قهرمانی باشگاههای اروپا نشاند.
© The Independent