پروفسور برایان کاکس، موسیقیدان، دانشمند تلویزیونی و اخترشناس کارکشته، هم اینک پدیدهای شبیه یک گنجینه ملی است، و من خوشحالم که بگویم او، در مسیر فعلیاش، قلههای تازهای از تحسین و ستایش را فتح میکند.
آخرین ماموریت فضایی سرنشیندارِ او، سریال «سیارات» که از بی بی سی ۲ پخش میشود، اینک سفر اکتشافی پنج هفتهایاش را با دیدارهایی از دوردستهای منظومه شمسی – ورانوس، نپتون، پلوتون، تریتون، کوازار، میک میک، اریس و محیطهای اطرافشان – به آخر رسانده است. ویژگی مشخص کاکس، این است که احساس هیبت و شگفتی، و همان عطش سیری ناپذیر برای دانش و آگاهی را در بیننده القا میکند. این بار، این موضوع درباره دنیاهای «دوردست، ورای مریخ، فراتر از توفانهای ژوپیتر و حلقههای زحل است، جایی که دما پایین میآید» است.
این بار کاکس از ایسلند سردر میآورد – احتمالا به این دلیل که نزدیکترین مکان به نقاط دوردست عمیق یخ زده جهان شناخته شده سیارات است، که در آنجا بی بی سی میتواند فیلمبرداری کند. انتخاب خوبی است، همان تنوع کوههای یخ، یخچالهای طبیعی و آبفشانهای خروشان سیارات «سرد» را دارد. حتی چشمگیرتر و جالبتر، جلوههای ویژه کامپیوتری است که تصاویری باورنکردنی از این دنیاهای پر از راز و رمز خلق میکند و گویی به سفر رفتهای. شبیه صحنههای دراماتیک است که در یک فیلم سینمایی تخیلی شاهد بودهاید، البته به استثنای اینکه هیچ نویسنده سناریوهای علمی و تخیلی، جهانی کاملا شبیه مثل نپتون، در تصور نداشته است. با توفانهای گاز پیچان، جایی که بادهای متان با سرعت ۲ هزار کیلومتر در ساعت میوزند.
آنگونه که کاکس نشان میدهد، از برکت تلسکوپ هابل و ماموریت ماهواره «نیوهرایزن»، ما حالا میدانیم که سطح پلوتون چگونه است. شباهت چشمگیری به زمین دارد و زیباست، با کوههای پر شکوه به بلندای هیمالیا- که تماما از یخ درست شده است. همچنین گسترهای بزرگ و مسطح از پلوتون هست با طرحهایی از خطوط موازی که به سطح نیتروژن منجمد امتداد پیدا میکند. این منطقه «تومبو رجیو» نام دارد (به نام کلاید تومبو، که پلوتون را کشف کرد)، و به علت شکلش، عنوان «قلب» به آن داده شد. دیدنی است، ورای داستانهای تخیلی و علمی، شکلهای شش و پنج ضلعی درهم میآمیزند. در وصف نمیگنجد.
تماشاگر وسوسه میشود که فکر کند اینها علائم اقامتگاه موجودات غریبه به وسعت یک قاره است که درفضا گندم میکاشتند، اما کاکس، همانند همیشه، علم واقعی و جدی را هیجان انگیز میسازد. حتی هرچند پلوتون حدود ۳ میلیارد و ۷۰۰ هزار مایل از خورشید فاصله دارد، و سرمای سطح آن منهای ۲۳۰ درجه سانتیگراد است، مواد رادیو اکتیو در زیر سطح آن، طرز کار یک نیروگاه هستهای عظیم را تداعی میکند، که نیتروژن یخ زده سطح پلوتون را گرم میکند، و بنابراین جریانهای گازمانند مداوم و منظم به وجود میآورد. اینهاست که طرحهای ژئومتریک اسرارآمیز را بر چهره پلوتون ترسیم میکند.
آیا میدانید اورانوس حلقههایی دارد؟ کاکس با توضیحات خود در این باره که چگونه قطعات سنگ که اورانوس را دور میزنند و در دایرههای منظم حرکت میکنند، ما را مسحور میکند. این کار جادویی توسط دو ماه اورانوس، با نامهای رمانتیک «کوردلیا» و «اوفلیا» انجام میشود. کشش گرانشی تکمیلی آنها ماهکها را از سرگردان شدن در خارج از یک مدار مشخص بازمیدارد. اینها «ماههای راهنما» نامیده میشوند.
من اتفاقا انسان نگاری را که کاکس گاهی در آن غرق میشود دوست دارم. مثلا، شیوه بیانش موجب میشود ما برای ترایتون، بزرگترین ماه از ماههای ۱۴ گانه نپتون، احساس تاسف کنیم. ظاهرا زمانی در حاشیه کمربند «کیپر» بود، در مسافتی حتی دورتر. بعد کشش گرانشی عظیم نپتون، به تدریج آن را از «خانه» قدیمیاش بیرون کشید، و بنابراین ترایتون دستگیر و در مدار نزدیکترین همسایه سیارهایاش زندانی شد. کاکس ترایتون را به یک بچه ربوده شده هراسان شبیه میکند، به جای تودهای از نیتروژن منجمد با آبفشانهایی به بلندی پنج مایل که از آن بیرون میزند.
تنها بخش ضعیف سریال زمانی نمایان میشود که کاکس با حالت دفاعی، به این پرسش که «چرا دست به اکتشاف میزنیم؟» پاسخی مبهم میدهد و میگوید نمیخواهد در سیاره کوچکمان چمباتمه بزند و منزوی بماند. بیشتر شبیه یک طرفدارِ سردرگمِ باقی ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا به نظر میرسد. در حقیقت، بهترین دلیل برای پی بردن به چند و چون دنیاهای جدید این است که نگاه کردن به آنها یک شگفتی بی پایان است. اختر شناسی، مانند خویشاوند حرامزاده و منفورش، طالعبینی، دارد به یک سرگرمی پرطرفدار تبدیل میشود، که با کوششهایی مانند آنچه پروفسور کاکس انجام میدهد مغایرت دارد. این نیز پدیده شگفت آور است.
© The Independent