تجربه خشونت در جامعه اقلیت‌های جنسی ایران

آرش نراقی، اسلام‌شناس و نواندیش دینی معتقد است وظیفه افراد مذهبی، رعایت حقوق اقلیت‌های جنسی است

متاسفانه هیچ گونه قوانینی برای حمایت از این افراد حین و بعد از جراحی تطبیق جنسیت پیش‌بینی نشده است و به فراوانی شاهد این هستیم که این افراد در فضاهای عمومی مورد خشونت قرار می‌گیرند

پس از به راه افتادن جنبش (می- تو) MeToo، که به افشاگری خشونت و تجاوزهای جنسی علیه زنان پرداخت، همین مسأله در مورد اقلیت‌های جنسی نیز مطرح ‌شد. به عبارت دیگر در ایران مسأله خشونت و تجاوز جنسی، تنها محدود به زنان نیست؛ بلکه اقلیت‌های جنسی نیز به صورت ساختاری در خانواده، محیط کار، محل تحصیل و جامعه، به شکل مداوم مورد تعرض و تجاوز قرار می‌گیرند. اما به دلیل‌عدم حمایت قانونی و قضایی و همچنین نگاه عموم، این موضوع همیشه مکتوم مانده است.

در ایران با توجه به این که مبانی فقهی بر قوانین حاکم است، پذیرش افراد با گرایش جنسی و هویت جنسیتی متفاوت با آن چه که در اکثریت مشاهده می‌شود، مورد پذیرش قانون نیست. از این رو اقلیت‌های جنسی در برابر افرادی که به صورت خشونت‌آمیز و حتی غیر خشونت‌آمیز به آن‌ها تعدی می‌کنند، توان ایستادگی ندارند. تصور کنید که افشای تجاوز جنسی از سوی فرد آسیب‌دیده، حمایت‌های عمومی را نیز به دنبال ندارد. این دقیقا همان موضوعی است که باید به آن پرداخته شود.

در همین راستا سمن (سازمان مردم‌نهاد) شش رنگ، تحقیقی انجام داده که ابعاد مختلف خشونت و فشار اجتماعی و ساختاری علیه اقلیت‌های جنسی را نشان می‌دهد. نزدیک به ۹۰ درصد نمونه آماری این تحقیق مربوط به داخل ایران است که تجربه شخصی خود را در قالب پرسش‌نامه برای بررسی در اختیار این گروه قرار داده‌اند. در پرسش‌نامه طراحی شده، در شبکه‌های اجتماعی به افراد اجازه داده شد تا آزادانه و با حفظ حریم شخصی، تجربیات خود را گزارش دهند. در این پرسش‌نامه، پاسخ‌دهندگان درباره جنبه‌های متفاوتی از خشونت از قبیل خشونت جسمی و کلامی، خشونت جنسی، محرومیت‌های مالی، تهدید و ارعاب و تبعیض مورد سؤال قرار گرفتند.

بیشترین تعداد پاسخ‌دهندگان، در بازه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارند. البته در میان آن‌ها افراد بالای ۵۰ سال نیز به چشم می‌خورد که این موضوع نشان‌دهنده آن است که تعرض به اقلیت‌های جنسی تنها محدود به جوانان نیست.

همچنین در میان پاسخ‌دهندگان، تقریبا از تمامی گروه‌های قومی مانند فارس، بلوچ، ترک، کرد، لر و عرب حضور دارند. البته افرادی که خود را فارس می‌دانند با بیش از ۶۴ درصد بیشترین تعداد و افراد منتسب به قوم بلوچ با حدود ۰.۵ درصد کمترین تعداد را تشکیل می‌دهند.

تعلقات قومیتی از آن رو مهم است که تقریبا بر همه ما آشکار است که تبعیض‌های قومیتی در ایران وجود دارد. از این رو فشار قانونی و تبعیض اجتماعی ناشی از گرایش جنسی و هویت جنسیتی متفاوت، فشاری مضاعف را برای فرد متعلق به اقلیت قومی ایجاد می‌کند.

مقوله دیگری که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته، میزان تحصیلات است. بیش از یک پنجم افرادی که در این تحقیق شرکت کرده‌اند، تحصیلات کمتر از دیپلم دارند. با توجه به این که کمتر از نیمی از پاسخ‌دهندگان زیر ۱۸ سال سن دارند، نشان می‌دهد که بخشی از اقلیت‌های جنسی به علت تبعیض و فشارهای اجتماعی قادر به تکمیل تحصیلات خود نشده‌اند. اما ۷۰ درصد این افراد تحصیلات دانشگاهی دارند که چهار درصد آن‌ها دانشجو تا فارغ‌التحصیل مقطع دکترا هستند.

موضوع دیگر مورد پرسش در این پژوهش، هویت جنسیتی افراد بوده است (یعنی درکی که افراد از جنسیت‌شان دارند که ممکن است سازگار یا ناسازگار با جنس بیولوژیکی‌شان باشد) که حدود ۲۳ درصد پاسخگویان خود را زن، ۴۱ درصد مرد و ۳۶ درصد خود را به عنوان ترنس معرفی کرده‌اند. از این ۳۶ درصد، ۱.۸ درصد، جراحی تطبیق جنسیت انجام داده و ۸.۴۳ درصد چنین نکرده‌اند. ۲۶ درصد باقی مانده کسانی بوده‌اند که علی‌رغم داشتن هویت ترنس، تمایل و نیازی به جراحی نداشتند.

در همین راستا از آزیتا دوستی، روان‌شناس و یکی از محققین این پروژه تحقیقاتی پرسیدم که با توجه به این که در ایران بحث عمل تغییر جنسیت به رسمیت شناخته می‌شود، آیا به جز تلاش برای آگاهی عمومی، راهکاری برای رفع تبعیض در قانون فعلی وجود دارد؟ او در پاسخ گفت: «لازم است یادآور شوم که طبق قوانین جمهوری اسلامی رابطه رضایتمندانه بین دو همجنس بالغ جرم تلقی می‌شود. همچنین حکومت ایران، تطبیق جنسیت را روی کاغذ به رسمیت می‌شناسد اما شرایطی که به متقاضیان این عمل تحمیل می‌کند فرسنگ‌ها با استانداردهای سلامت دنیا فاصله دارد. از سویی، متاسفانه هیچ گونه قوانینی برای حمایت از این افراد حین و بعد از جراحی تطبیق جنسیت پیش‌بینی نشده است و به فراوانی شاهد این هستیم که این افراد در فضاهای عمومی مورد خشونت قرار می‌گیرند (۵۷ درصد پاسخ‌دهندگان تجربه آزار در فضای عمومی را داشتند) درحالی که قبلا عرض کردم وقتی برای کمک به متولیان قانون رجوع می‌کنند با رفتارهای تبعیض‌آمیز و آزارهای گوناگون مواجه می‌شوند.

در چارچوب قوانین فعلی هم، کارهای زیادی می‌تواند انجام شود. مهم‌ترین آن‌ها تصویب لایحه حمایت از حقوق افراد ترنس است. لایحه‌ای که سال‌هاست وعده داده شده و هنوز به سرانجام نرسیده است. جمهوری اسلامی می‌تواند در چارچوب همین قوانین فعلی، با تصویب یک لایحه، از این افراد در برابر خشونت و تبعیض در فضای عمومی و محیط کار و تحصیل محافظت کند. لایحه‌ای که تبعیض را براساس هویت جنسیتی ممنوع کند و امنیت این افراد را در محیط کار و فضاهای عمومی تامین کند و راهکارهایی را برای اشتغال‌زایی و توانمندی این افراد پیش‌بینی کند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

او در ادامه و درباره راهکار پیشنهادی افزود: «تصور کنید اگر هر اداره و ارگانی موظف باشد حتماً یک فرد ترنس را استخدام کند؛ مردم این افراد را به طور مکرر در جایگاه‌های مختلف می‌بینند و به مرور زمان، در اثر تعاملات انسانی، چشم‌ها به حضور این افراد در جامعه عادت می‌کند و پذیرش به طور تدریجی اتفاق می‌افتد. پژوهش‌های روان‌شناسی نشان می‌دهد مهم‌ترین عامل تبعیض وعدم‌پذیرش یک قشر، نداشتن تعامل انسانی و نزدیک با آن قشر است. اقلیت‌های جنسی درجامعه ما نامرئی هستند. نه در رسانه‌های رسمی؛ نه در کتاب‌ها و نه در زندگی روزمره، مردم اثری از آن‌ها نمی‌بینند. البته که آن‌ها در میان ما زندگی می‌کنند اما عموماً با هویتی مخفی. اگر هم به مانند بسیاری از افراد ترنس، نتوانند هویت‌شان را مخفی کنند، به طور نظام‌مند از فضاهایی مانند دانشگاه‌ها، ادارات و ارگان‌های رسمی حذف می‌شوند. نمی‌توان گروهی را از همه فضاها و صحنه‌ها حذف کرد و بعد انتظار داشت که رفتار جامعه تغییر کند.»

مسأله دیگر بحث اقتصادی است. فشار اقتصادی، منجر به وابستگی مالی به خانواده می‌شود که نتیجه آن، تحمل سرکوفت و تحقیر در خانه و آسیب‌پذیری در جامعه است. عدم‌پذیرش اقلیت‌های جنسی از سوی جامعه یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد فشارهای اقتصادی و مالی بر آن‌ها است. به عبارت دیگر، بسیاری از این افراد، به ویژه آن‌ها که ظاهر و بیان جنسیتی‌شان مطابق با هنجارهای رایج نیست، برخلاف سایر اقشار جامعه نمی‌توانند امیدوار باشند که حتی در صورت داشتن تخصص لازم، به راحتی بتوانند شغلی پیدا کنند.

این موضوع را با خانم دوستی در میان گذاشتم و او نیز این چنین پاسخ داد: «این افراد در مدرسه، هدف قلدری همکلاسی‌ها و در مواردی حتی آزار جنسی از سوی آن‌ها و مسؤولان آموزشی قرار می‌گیرند و عجیب نیست اگر خیلی از آن‌ها نتوانند پیشرفت تحصیلی چشمگیری داشته باشند. بسیاری از آن‌ها ممکن است نتوانند حتی دوره دبیرستان را تمام کنند. خیلی از آن‌ها ممکن است تحصیلات دانشگاهی داشته باشند با این حال یافتن کار به ویژه برای افرادی که بیان جنسیتی‌شان خارج از هنجار دوگانه زن و مرد است، بسیار دشوار است و شانس این افراد را برای یافتن شغل کاهش می‌دهد یا آن‌ها را در محیط کار در معرض انواع سوءاستفاده قرار می‌دهد. این باعث می‌شود که آن‌ها حتی اگر به دلیل فشار و خشونت در خانه مجبور به ترک خانه نشوند، به لحاظ اقتصادی به خانواده‌ای خشونت‌ورز وابسته بمانند. نتایج روایت‌هایی که ما دریافت کرده‌ایم حاکی از آن است که حتی کسانی که شانس پیدا کردن شغل را داشته‌اند، همچنان شرایطی مانند محیط کار خصمانه؛ تهدید ارعاب، باج خواهی و اخراج را تجربه می‌کنند.»

بخشی از تحقیق صورت گرفته نشان می‌دهد که بیشترین خشونت علیه اقلیت‌های جنسی در محیط مدرسه و تحصیل اعمال شده است. همچنین در محیط‌های درمانی نیز فشار بر روی این افراد زیاد است.

بیست درصد از اقلیت‌های جنسی نمونه مذکور؛ از رفتارهای تحقیرآمیز و خشونت از سوی پلیس و سیستم قضایی خبر می‌دهند. گشت ارشاد همان طور که برای زنان مشکل تلقی می‌شود، از جمله عوامل خشونت نظام‌مندی است که علیه اقلیت‌های جنسی نیز اعمال می‌شود.

خانم دوستی در این رابطه معتقد است که سیستم قضایی، پلیس، قضات و عاملان دستگاه قضا که قرار است حافظ امنیت و تامین حقوق از دست رفته‌ این افراد باشند، خود تبدیل به اهرم فشار و اعمال خشونت می‌شوند. برخی از پاسخ‌دهندگان به پرسش‌نامه گفته‌اند که به دلیل‌عدم تطابق پوشش با جنسیت، مورد بازخواست و تحقیر پلیس قرار گرفته‌اند. در مواردی حتی پلیس به آن‌ها پیشنهاد رابطه جنسی داده است.

اما موضوع عجیب در این میان، خشونت اعمال شده توسط سیستم درمانی است. به طور عمومی توقع افکار عمومی آن است که دانش سیستم درمانی از مقوله تقاوت‌های جنسیتی آگاه باشد و بر مبنای همین دانش، رفتارشان نیز محترمانه باشد. با توجه به این که برخی افراد ترنس نیازمند هورمون‌درمانی و حمایت‌های پزشکی‌اند و به دلیل فشارهای اجتماعی از لحاظ روانی آسیب‌پذیر هستند؛ ایجاد محیط امن در حوزه درمان و سلامت از شروط اصلی مواجهه با این افراد است. تقریبا ۱۹ درصد پاسخ‌دهندگان به پرسش‌نامه اعلام کرده‌اند که از سوی کادر درمانی مورد خشونت قرار گرفته‌اند.

بسیاری از افراد این قبیل رفتارها را از سوی کادر درمانی وابسته به تغییرات در علوم انسانی و روان‌شناسی می‌دانند. به عبارت دیگر گویا در دوران تحصیل به دانشجویان نحوه رفتار مناسب با اقلیت‌های جنسی آموزش داده نمی‌شود. با این حال به نظر می‌رسد که رفتار بخشی از کادر درمان با اقلیت‌ها نیز، تابعی از فرهنگ عمومی جامعه باشد.

با توجه به شرایط فوق توقع ‌عدم اعمال خشونت در اماکن عمومی، آن هم در شرایطی که سیستم قضائی و درمانی نیز از اعمال آن ابایی ندارند، زیاده‌خواهی به نظر می‌رسد. اما مسأله این‌جاست که فشار افکار عمومی و فرهنگ عمومی از نخستین گام‌های لازم برای ایجاد تغییر در ساختار است.

از آن جایی که بخشی از فرهنگ عمومی ما سنتی است و همچنین قوانین ما بر پایه مذهب تدوین شده است، بررسی مذهب در این موضوع، به نظر مهم است. از خانم دوستی درباره گرایشات مذهبی در میان اقلیت‌های جنسی و البته تاثیر مذهب در بروز رفتارهای جامعه و سیستم قضایی پرسیدم. او در پاسخ گفت: «سؤال جالبی است. در حالی که تبلیغات وسیع و گسترده حکومتی سعی دارد با نفرت‌پراکنی علیه اقلیت‌های جنسی، آن‌ها را افرادی "منحرف، فاسد و غرب‌زده" بنامد و تفاوت‌های آن‌ها را به "افسارگسیختگی و بی‌بندوباری جنسی" ربط دهد یا حتی آن‌ها را به‌عنوان شیطان‌پرست و کودک‌آزار جنسی به جامعه معرفی کند؛ این گروه، انسان‌هایی عادی مانند دیگر اقشار جامعه هستند و طبیعتاً در میان این افراد نیز به اندازه سایر اقشار، باورمندی به خدا و گرایشات مذهبی یا عدم‌اعتقاد به مذهب رواج دارد.

اما درباره تاثیر مذهب، روشن است که جمهوری اسلامی، همواره با توسل به مذهب و با بهانه‌ها و توجیهات مذهبی، گروه‌های اقلیت و در حاشیه مانده را سرکوب کرده است. لذا تاثیر مذهب از این جهت بر روی اقلیت‌های جنسی تحت حاکمیت این رژیم، تاثیر مثبتی نیست.

ادیان مجموعه‌ای از کتب مقدس و احادیث و وقایع تاریخی هستند و تفاسیری که از ادیان ارائه می‌شود، می‌توانند در بستر تحولات اجتماعی و با پیشرفت علم به روز شوند. به طور مثال، رویکردهای سنتی در تمامی ادیان ابراهیمی، رابطه جنسی بین دو همجنس را مذمت می‌کنند. اما تفاسیر نواندیشانه از دین، صحت این گفتمان‌ را زیر سؤال می‌برند. به طور مثال، تفسیری که دکتر آرش نراقی از سوره لوط و حقوق اقلیت‌های جنسی ارائه می‌دهد، بسیار پیشروست. ایشان با استناد به گزاره‌های قرآنی مانند عدل خداوند و آفرینش انسان بر اساس تنوع و گوناگونی، این موضوع را مطرح می‌کند که وظیفه افراد مذهبی، رعایت حقوق اقلیت‌های جنسی است و نقض حقوق آن‌ها با توجیه دین، قابل قبول نیست. از سویی در غرب، اگرچه مذهبیون محافظه کار همچنان با اقلیت‌های جنسی دشمنی می‌ورزند اما بسیاری از رهبران مذهبی پیشرو؛ آن‌ها را پذیرفته و حتی در کلیساها مراسم ازدواج آن‌ها را انجام می‌دهند. در جامعه مسلمان نیز در برخی نقاط دنیا مانند اروپا و امریکا این تحول در حال شکل‌گیری است و حتی پیش‌نماز مسجد و یا روحانی آشکارا همجنس‌گرا وجود دارد.

نباید از یاد برد که مذهب تنها یکی از دلایل سرکوب و خشونت علیه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی است. دلایل دیگر از جمله ‌عدم‌آگاهی و شناخت کافی درباره این قشر و باورهای غلطی که درباره آن‌ها وجود دارد، از عوامل خشونت علیه اقلیت‌های جنسی هستند. می‌خواهم بگویم تمام کسانی که علیه این جامعه مرتکب خشونت می‌شوند الزاماً افراد مذهبی نیستند.

در بستر جامعه ایران، به باور من، تاکید بر تنوع و گوناگونی خلقت، برابری همه انسان‌ها و احترام به حق آزادی همه افراد تا جایی که مخل زندگی دیگری نشده‌اند، برای تغییر گفتمان در میان اقشار مذهبی راهگشا است. ولی پیش از آن بایستی سایه قوانین تبعیض‌آمیز از زندگی آن‌ها برداشته شود.»

بیشتر از