پنجم مهرماه، رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین، دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، و کیوان باژن، عضو پیشین هیئت دبیران، جهت اجرای حکم به زندان اوین رفتند و همان جا به داخل زندان منتقل شدند. خبر به اندازه کافی متاثرکننده است. کانون نویسندگان ایران در یادداشت کوتاهی شرح ماجرا را داده است و در آن به مراجعه خود نویسندگان و اجرای حکم اشاره شده است.
عکس از کمپین حقوق بشر ایران«...این سه نویسنده پیشتر در تاریخ یکم تیر ماه سال جاری به شعبه یک اجرای احکام احضار شده بودند، اما به علت شیوع بیماری کرونا، اجرای حکم آنها تا تاریخ پنجم مهر به تعویق افتاد. امروز صبح این سه نویسنده در دایره اجرای احکام حضور یافتند و در نهایت حوالی ساعت سه بعد از ظهر به زندان اوین منتقل شدند. رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن اردیبهشت ۱۳۹۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی مقیسه محاکمه، و هر یک به شش سال زندان محکوم شدند. چندی بعد دادگاه تجدید نظر حکم بدوی رضا خندان (مهابادی ) و بکتاش آبتین را تأیید کرد و حکم کیوان باژن به سه سال و شش ماه تبدیل شد. این سه نویسنده مجموعا به پانزده سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند.»
در بالای این یادداشت عکسی هم از برخی از نویسندگان عضو کانون منتشر شده است:
«گفتنی است که جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران و تعدادی از شاعران و نویسندگان مستقل از ساعت نه و نیم صبح امروز در اعتراض به اجرای حکم سه نویسنده در مقابل زندان اوین جمع شدند و تا لحظه بدرقه آنان در آنجا حضور داشتند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کانون نویسندگان ایران در دوران قبل از انقلاب ۵۷ تاسیس شد. روز اول اردیبهشت سال ۱۳۴۷، در جلسه شلوغی در خانه جلال آلاحمد همه جمع شدند. محمود بهآذین، متنی را که نوشته بود قرائت کرد و پس از بررسی و اصلاحاتی که لازم بود، زیر عنوان «درباره یک ضرورت» به تصویب حاضران رسید. در واقع، میتوان آن را نقطهی آغاز «کانون نویسندگان ایران» دانست. بنابر پیشبینی اساسنامه، ۴۹ تن از امضاکنندگان بیانیه اول اسفند ۱۳۴۶ به عنوان عضو انتخاب شدند و بقیه قرار شد به مرور عضو شوند.
کار کانون فقط به تشکیل نهاد منجر نشد و در پاییز ۱۳۵۶ طی ۱۰ شب با کمک «انستیتو گوته» مراسمی برگزار شد که طی آن اکثر اعضای کانون حضور داشتند و برخی، آن ده شب کانون را نقطه آغاز «انقلاب ۵۷» میدانند. این که نهادی ده سال پیش از اتفاقات ۱۳۵۷ تشکیل شده باشد، دلیل نمیشد که پس از آن از گزند روزگار آسیب نبیند. در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی، تصمیم به اخراج سیاوش کسرایی، محمود اعتمادزاده (بهآذین)، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل اعضای تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد. البته تمام این دعواها به دو سال نکشید و «جمهوری اسلامی ایران» موفق شد تا حداکثر در سال ۱۳۶۲ تمام نویسندگان را قلع و قم کند.
آزادیخواه بودن جزو ذاتی هر انسانیست و اعضای کانون نویسندگان ایران هم جدا از این نیستند. بیانیه ۱۳۴ نویسنده که به متن «ما نویسندهایم» نیز مشهور است، نامه سرگشاده نویسنده، شاعر، نمایشنامه و فیلمنامهنویس، محقق، منتقد و مترجم ایرانی است. آنها در سال ۱۳۷۳ با انتشار این متن خواستار آزادی اندیشه، بیان و نشر آثار خود شدند و به سانسور اعتراض کردند. این اعضای کانون نویسندگان ایران، در آن متن همچنین از حضور صنفی خود به عنوان «کانون نویسندگان ایران» خبر دادند. اینچنین شد که بار دیگر نام «کانون نویسندگان ایران»، اینبار در ابعاد وسیعی در جامعه منتشر و مطرح شد. صد البته جمهوری اسلامی ایران هم نمیتوانست اجازه دهد که این کانون به همین سادگی شکل بگیرد. برای همین، توطئه قتل همگی آنها را کشید که شکست خورد. محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، احمد میرعلائی و غفار حسینی، از قربانیان قتلهای زنجیرهای، و فرج سرکوهی که از مرگ جان سالم به در برد، از فعالان کانون نویسندگان و امضا کنندگان متن ۱۳۴ بودند.
به هر حال، نویسندگانی که نامشان در بالای این مقاله برده شد، همگی عضو کانون نویسندگان هستند و چنین که گفته شد، در لحظه صدور حکم هم جزو کانون نویسندگان ایران بودند. رضا خندان و بکتاش آبتین و کیوان باژن جرمشان ساده است. اتهام آنها «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» است.
نویسنده بودن در سرزمینی که نفس نویسنده بودن جرم است، حکایتی بیبازگشت است. امروز این سه تن به عنوان نمایندگان اعضای کانون نویسندگان ایران، به زندان محکوم شدند و بیش از ۱۵ سال و شش ماه به زندان افتادند. البته امیدوارم هستیم که با مقاومت سایر نویسندگان، حبس خود را به انتها نرسانند و هر چه زودتر آزاد شوند؛ به ویژه این که شیوع «کرونا» و بیماری «کووید-۱۹» در تمام زندانها بسیار خطرناک است و هیچ بعید نیست که این خطر سلامت و جان آنان را نیز تهدید کند.
هر چند بقیه زندانیان اندیشه و عدالت و آزادی، از زینب جلالیان، گلرخ ایرایی، نسرین ستوده، سهیلا حجاب، صبا کردافشاری، نرگس محمدی، آرش صادقی، اسماعیل عبدی، جعفر عظیمزاده، مصطفی عبدی، علیرضا علینژاد، محمد نوریزاد و... بسیاری دیگر از زنان و مردان که اکنون در زندان هستند و بیم آن میرود که به کرونا مبتلا شوند و جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه درخواستی مبنی بر آزادی این زندانیان را نمیشنود.