رونالد ریگان، در حالیکه با پیراهن سفید رنگ مارک لاکوست پولو در پشت میزی در کمپ دیوید قوز کرده بود، در دو میکروفون با شنوندگان رادیو در سراسر کشور سخن میگفت.
آن روز، چهارم ژوئیه ۱۹۸۷ بود، روز استقلال در ۳۲ سال پیش، اما پیام او در روز وحدت ملی، آشکارا سیاسی بود.
او بر یک «اعلامیه حقوق مدنی» اقتصادی تاکید داشت، یک رویای اقتصادی ریگان که بر اساس آن دولت فدرال ناچار میبود هر بودجه را متوازن سازد، و قانون جدیدی که بر اساس آن، افزایشهای مالیاتی فقط میتوانست با رای اکثریت اعضای کنگره اجرا شود.
ریگان سپس به بزرگنمایی رابرت بورک پرداخت، نامزد او برای دادگاه عالی که سرانجام شکست خورد و تمایلش را برای لغو برخی از تصمیمات مرتبط با حقوق مدنی پنهان نمیکرد. او پیشتر با اقداماتش در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون، بدنام شده بود.
حالت و طرز نشستن رییس جمهوری در روز چهارم ژوئیه، چنان که منتقدان دونالد ترامپ تصویر کردهاند، تحول ناهنجار و دهشتناکی نیست.
هری ترومن نیز، در حالی که امریکا در کره در جنگ بود، بنای یادبود واشنگتن را برای بزرگداشت یکصد و هفتاد و پنجمین سالگرد امضای اعلامیه استقلال افتتاح کرد، و در سال ۲۰۰۰، بیل کلینتون از عرشه ناو هواپیمابر جان اف کندی، در برابر مجسمه آزادی، سخن گفت.
با این حال، در پیشاپیش رویداد «درود بر امریکا» در روز پنجشنبه، هراس عمیق این بود که دونالد ترامپ فراتر برود و از جایگاه سخنرانی در روی یک تانک برای ضربه زدن به مخالفان سیاسیاش استفاده کند.
اما این نگرانی بیجا بود. او نخواست هیلاری کلینتون محبوس شود، هیچ نظر نادرستی در باره رقیبش در انتخابات ۲۰۲۰ ابراز نداشت، و به پیشینیان خود در کاخ سفید حمله نکرد.
درباره قدرت مطلقه او بر ارتش، یا با گزافهگویی در مورد ضعف رقیبان جوک نگفت.
این، شاید، نزدیکترین تصویری باشد که آقای ترامپ برای نشان دادن وجه رییس جمهوری بتواند ارائه دهد. اما کوشش او برای تحکیم وحدت با آنچه حضور عمومیاش در خیابانهای واشنگتن دی سی نشان داد، تطبیق نمیکرد.
یک ساعت پیش از رژه سنتی نیمروزی، یک فروشنده کلاه و تیشرتهای دارای عبارت «امریکا را دوباره مقتدر کنیم»، در کنار یک کیوسک تقریبا خالی نشسته بود: «برادرم ۱۰ جعبه دیگر میآورد. کلاهها سریع تمام میشود».
بسیاری از حاضران گفتند که مردم بیش از همیشه وابستگیهای سیاسیشان را نشان میدادند، و همه حرفها به ترامپ ختم میشد. تنش در میان جمعیت کاملا محسوس بود.
در یک نقطه، یک خانواده با مردی که به نظر میرسید مکزیکی باشد بگومگوی مختصری داشت. پدر خانواده، که یک تی شرت «Maga» پوشیده بود و به آنچه آن را هجوم به «فضای شخصی» میدید ناراحت بود، اعتراض کرد.
مرد جواب داد:«برای من اهمیتی ندارد».
پدر، او را ورانداز کرد و گفت: «درست است، شما مردم اهمیتی ندارید».
وقتی یک گردان افسران پلیس بهعنوان بخشی از رژه عبور کرد، گروهی از جوانان سفیدپوست در لباس قرمز روشن ترامپ هورا کشیدند:«ما عاشق پلیس هستیم».
دو آمریکا وجود دارد، و مطالعات نشان میدهد که برخی از مردم احساس میکنند اختلافات دو طرف، از همیشه عمیقتر است.
کنارهم گذاشتن آنها فقط تضادها و مغایرتها را افزایش میدهد.
بسیاری از کسانی که علایم ضد ترامپ در دست داشتند، شکست خورده به نظر میرسیدند. پرستاران، معلمان، دانشجویان، با علامتها و نوشتههای بد خط روی یک ورق کاغذ. آنها برای اعتراض به رییس جمهوری که بسیاری از معیارها را شکسته است، نیاز داشتند کاری انجام دهند، هرکاری.
در طرف دیگر، شعارهای تند روی تیشرتها: آیا از تمام دستاوردها خسته شدهاید؟ هیلاری در ۲۰۲۰ باید به زندان برود، و دیگران.
دست کم یک پرچم «Q Anon» در اهتزاز بود، اشارهای به یک تئوری عجیب راست افراطی که گویا یک توطئه مرموزبرای یک «دولت پنهان» علیه رییس جمهوری و حامیانش در جریان است.
و حضور دگرباشان جنسی، «پسران پرغرور»، که با اطمینان از وسط جمعیت میگذشتند نیز چشمگیر بود.
دلیل آقای ترامپ برای آرام ساختن لحنش چه بود؟
دستیاران ترامپ زمانی میگفتند تنها وقتی که او را از همیشه شادتر دیدند، پس از رژه روز باستیل در پاریس در ۲۰۱۷ بود. شاید نشانههای قدرت نظامی ملت، این مرد اغلب خشمگین را بهطور موقت خوشحال کرده بود، یا، به احتمال ضعیف، شاید او در حالی که انتخابات ۲۰۲۰ نزدیک میشود، غریزههای بنیادیتر خود را مهار میکند. شاید هم منطق او میگوید هرچه مخالفان کمتر انگیزه داشته باشند، بهتر خواهد بود.
اما به نظر میرسد دیر شده باشد. ابرهای توفانی تیرهای که روز پنجشنبه آسمان واشنگتن دی سی را پوشاند، یادآور روحیه دو قطب سیاسی در واشنگتن بود.
© The Independent