جنگهای نیابتی در جهان پدیده تازهای نیست، بلکه پس از آغاز جنگ سرد میان دو ابرقدرت زمان، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، دو قاره آفریقا و آسیا پیوسته شاهد این پدیده بوده اند؛ زیرا درگیری مستقیم میان دو ابرقدرت یاد شده، غیر ممکن بود، بهجای آن از جنگ نیابتی علیه همدیگر استفاده میکردند. اما رشد این پدیده نسبت به آن دوران، در زمان حاضر به دو دلیل افزایش چشمگیری یافته است: دلیل اول، تعدد قدرتها در رأس نظام جهانی و دلیل دوم، بیرون شدن قدرتهای منطقهای از کنترل ابرقدرتها است.
بر اساس گزارش «انستیتوی مطالعات صلح بین الملل» در استکهلم، پایتخت کشور سوئد، در حال حاضر ده شرکت خصوصی برای بسیج جنگجویان مزدور، در جهان فعالیت میکنند که از جمله میتوان از شرکت «بلک واتر» آمریکایی و شرکت «واگنر» روسی نام برد.
اما تازهترین منبع بسیج جنگجویان مزدور، ترکیه است؛ این کشور پس از آنکه ۱۵ هزار جنگجوی مزدور را از سوریه به لیبی برای جنگیدن در کنار دولت وفاق ملی و شبه نظامیان طرابلس، گسیل کرد، اکنون حدود ۲ هزار جنگجوی مزدور دیگر را از سوریه برای جنگ در ناگورنو قرهباغ به آذربایجان فرستاده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این در حالی است که ایران از نگاه حجم تولید و پرورش شبهنظامیان و جنگجویان مزدور، در صدر فهرست قرار میگیرد؛ شبه نظامیان ساخت ایران در لبنان، عراق، یمن و سوریه که به ارتشهای منظمی شباهت دارند، بهترین دلیل برای اثبات این حقیقت است.
در شرایط کنونی، ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان، هم به گونه مستقیم و هم به شکل نیابتی در سوریه، عراق، لیبی و قرهباغ مشغول جنگیدن است، در حالیکه ایران به رهبری ولی فقیه، تنها جنگ نیابتی را ترجیح داده و از آن راه اهداف خود را دنبال میکند. از سوی دیگر، آمریکا هم به صورت مستقیم و هم با حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه با اکثریت کُرد، به صورت نیابتی، در شرق رود فرات در سوریه، میجنگد. به همین ترتیب روسیه از یک طرف در سوریه هم بهگونه مستقیم و هم بهگونه نیابتی توسط نیرویی که ارتش پنجمش مینامد، پیکار میکند و از سوی دیگر توسط پیکارگران مزدور واگنر، در کنار ارتش ژنرال خلیفه حفتر، آتش جنگ را در لیبی مشتعل نگه داشته است.
مارگریت ماکمیلان، استاد تاریخ در دانشگاه تورنتو، در مقالهای زیر عنوان «توفان کامل» که توسط نشریه «فارن افرز»، منتشر شده است، مینویسد: «رهبران سه گونه اند؛ گونه نخست، رهبران ضعیف و غیر جدی هستند که ممکن است اوضاع بد را بدتر کنند، چنانچه در سال ۱۹۱۴ چنین کردند؛ گونه دوم، رهبرانی هستند قوی، اما بیرحم که میتوانند جنگهای وحشتناکی را راه بیندازند، چنان چه در سال ۱۹۳۹ اتفاق افتاد؛ اما گونه سوم، رهبران حکیم و شجاعی اند که تاریخ را میخوانند، آنها میتوانند جهان را در میان توفانها رهبری کنند و نجات دهند.».
واقعیت این است که در زمان ما، رهبرانی از نوع ضعیف و قوی فراوان اند، اما شمار رهبران حکیم و دلیر، بسیار اندک است. از سوی دیگر هرچند توفانها نیز نیرومند هستند، اما کامل و تمام عیار نیستند؛ از این جهت، جنگهای نیابتی به نتیجه نهایی نخواهد رسید، بلکه به نبردهای فرسایشی تبدیل خواهد شد. همچنان پیکارجویان مزدور نخواهند توانست، نتیجه جنگها را به سود خود رقم زنند. به همین ترتیب، شبهنظامیان شاید بتوانند، نظام اداری را در کشوری مختل کنند، اما هیچگاه قادر نخواهند شد که بر آن کشور تسلط کامل یابند.
حزب الله در لبنان از تشکیل حکومت جلوگیری میکند و در سوریه به دفاع از رژیم دمشق میجنگد. نیروهای حشد شعبی، در عراق به تظاهرات کنندگان، یورش میبرند، کنشگران سیاسی را میربایند و به بهانه مقاومت علیه آمریکا، به منطقه سبز و فرودگاه بغداد، موشک پرتاب میکنند. حوثیها در یمن برای حفظ نظام کودتایی خود، میجنگند و مانع رسیدن به راه حل سیاسی میشوند. جنگجویان مزدور سوری و روسی در جنگهای بیپایان لیبی همچون پیاده شطرنج عمل میکنند و جنگجویان مزدور سوری که توسط ترکیه به ناگورنو قرهباغ فرستاده شده اند، در جنگی کشته میشوند که به گفته رئیس جمهور ارمنستان، ممکن است منطقه قفقاز را به سوریه دوم تبدیل کند.
این در حالی است که پروژه شیعه سازی ایران در مناطق سنی نشین سوریه، با قوت ادامه دارد، افزون بر آن، رژیم ایران تا کنون ۸ هزار نفر را در استان درعا و ۶ هزار نفر را در شهر بوکمال و مناطق غرب رود فرات، در چارچوب شبه نظامیان موسوم به «سرایا العرین» بسیج و تنظیم کرده است. از این رو آینده سوریه به شدت تاریک و آشفته به نظر میآید.
از سوی دیگر، محمد رضا نقدی، معاون هماهنگ کننده سپاه پاسداران میگوید، هدف مستقیم ایران در عراق، عبارت است از گرفتن انتقام خون قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس و اخراج آمریکا از منطقه.
اما هیچ کاری بدون هزینه نیست؛ بر اساس گفته علی فدوی، جانشين فرمانده کل سپاه پاسداران، "هزینه حضور نظامی ایران در منطقه از سال ۲۰۰۶ تا کنون، به ۲۰ میلیارد دلار رسیده است، اما در مقایسه با پیروزی ها و دست آوردهایمان، پول زیادی نیست و از هزینه ۸ سال جنگ ما با صدام حسین، کمتر است".
البته بایستی یادآور شد که سخاوتهای ایران رایگان و بلاعوض نیست. رحیم صفوی، مشاور نظامی آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران، میگوید: «ایران همه مصارف خود در عراق و سوریه را پس خواهد گرفت؛ ما به آنها کمک میکنیم و در مقابل از آنها میگیریم؛ از عراق دلار گرفتیم و با سوریه قرار دادهای اقتصادی متعددی امضا کرده ایم، هرچند روسها بیش تر از ما بهرهبرداری کرده اند. به همین ترتیب از ونزوئلا در مقابل نفت، طلا گرفتیم».
بر اساس گزارشها، تا کنون نُه تن طلا توسط هواپیما از ونزوئلا به ایران انتقال داده شده است. برخلاف اردوغانِ ماجرا جو که هیچکس در هیچجا دستش را نمیگیرد؛ نه اتحادیه اروپا، نه متحد تاریخیاش آمریکا و نه دشمن دیروز و متحد امروزش، روسیه.
در همین حال، فشار حد اکثری آمریکا بر ایران و شبه نظامیانش، هم نتوانسته است از نفوذ منطقهای تهران، چیزی بکاهد.
حال، طنز تلخ تاریخ این است که ما در عصر شبه نظامیگری زندگی میکنیم، در حالیکه جهان به شکوفایی اقتصاد دانشبنیان و عصر پستمدرنیسم قدم گذاشته است.
© IndependentArabia