در حالی که هنوز انتخابات آمریکا پایان نیافته و پیروز آن معلوم نشده است، در جمهوری اسلامی ایران، منصوبان علی خامنهای، رهبر نظام، بر ادامه سیاست آمریکاستیزی فارغ از این که چه کسی برنده انتخابات ریاست جمهوری آن کشور باشد، تاکید میورزند. چرا؟
با آن که جمهوری اسلامی ایران در دوره دونالد ترامپ بیش از هر رئیس جمهوری دیگری در آمریکا، تحت فشار و تحریم قرار گرفته است، اما به گونهای تبلیغ میکند که پیروزی هیچ یک از دو نامزد انتخابات آمریکا برای تهران فرقی ندارد. استدلال مقامات جمهوری اسلامی ایران و در راس آنها شخص علی خامنهای، این است که تمام روسای جمهوری آمریکا در چهار دهه گذشته دشمنی با ایران را به عناوین مختلف و با روشهای متفاوت ادامه دادهاند.
مقامات جمهوری اسلامی ایران این موضوع را تعمدا نادیده میگیرند که این نظام خود در چهار دهه گذشته همواره آمریکاستیزی را به عنوان مهمترین ویژگی سیاست خارجی و حتی داخلیاش ادامه داده است. آمریکاستیزی در واقع به روح و جوهره نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. آمریکاستیزی همچنین به مهمترین دیدگاه سیاسی علی خامنهای تبدیل شده است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران که در ۳۱ سال دوره رهبری خود بیش از ۱۷۰۰ سخنرانی انجام داده است و سالانه میانگین ۵۴ بار سخنرانی میکند، در تمام این سخنرانیها، هیچ موضوعی را به اندازه دشمنی با آمریکا تکرار نکرده است. به نظر میرسد که مهمترین دلیل برای ادامه راهبرد آمریکاستیزی از سوی شخص رهبر جمهوری اسلامی ایران، استفاده از آن به عنوان سنگری برای پوشاندن همه ناکارآمدیها و طیف وسیعی از مشکلات در ایران است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روحالله خمینی و علی خامنهای، هر دو رهبر پیشین و کنونی جمهوری اسلامی ایران، از راهبرد آمریکاستیزی به عنوان پوششی برای مخفی کردن مشکلات و پاسخ ندادن به انتقادات مردم از وضع موجود در کشور تحت سلطهشان بهره گرفتهاند.
سپاه پاسداران نیز به عنوان مهمترین بازیگر سیاست داخلی و خارجی در جمهوری اسلامی ایران بعد از رهبر، هم به تداوم راهبرد آمریکاستیزی باور دارد و هم از آن به لحاظ سیاسی و اقتصادی منتفع میشود. جمهوری اسلامی ایران در معنای امروزی آن تا حدود زیادی در شخص علی خامنهای و شمار معدودی از فرماندهان سپاه پاسداران معنا مییابد و هم رهبر و هم سپاه، در تداوم رویکرد ضدآمریکایی حکومت و جلوگیری از تغییر آن، همسو و هممنافع هستند.
در تمام دورههایی که معدودی از دولتمردان در جمهوری اسلامی ایران کوشیدهاند که برای بهبود روابط واشنگتن- تهران، باب مذاکرات دوجانبه با آمریکا را بگشایند و چالشهای آمریکا و جمهوری اسلامی ایران را کنترل و مدیریت کنند، شخص علی خامنهای و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بودهاند که بلافاصله به میدان آمدهاند و مانع از چنان تلاشهایی شدهاند.
در دوران مذاکرات هستهای نیز که نظام جمهوری اسلامی ایران تحت فرمان خود علی خامنهای و در چارچوب رویکرد موسوم به «نرمش قهرمانانه»، مذاکرات با آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ را پذیرفت، علی خامنهای هرگز اجازه نداد توافق هستهای به معنای تغییر جدی در روابط دو جانبه آمریکا و ایران تعبیر و تفسیر شود. او حتی تماس تلفنی حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران را با باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت آمریکا، نکوهش کرد و بلافاصله پس از برجام، اعلام کرد که شرکتهای تجاری و اقتصادی آمریکا حق ندارند با ایران وارد معامله شوند یا در ایران سرمایهگذاری کنند. سپاه پاسداران نیز در تبعیت کامل از این رویکرد رهبر نظام، بلافاصله پس از برجام اقدام به آزمایشهای موشکی بیشتر کرد و در اقدامی تخریبی علیه برجام، شعارنویسی درباره نابودی اسرائیل را بر روی موشکهایش در صدا و سیمای ایران به نمایش گذاشت.
فرماندهان سپاه پاسداران در واقع فقط یک نیروی مسلح نیستند که از رویکرد حکومت متبوع خود در برابر آمریکا حمایت میکنند، بلکه در معنای دقیقتر، خود بخش مهم و قدرتمندی از حاکمیت سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران هستند که آمریکاستیزی را برای بقای حکومت و منافع خود ضروری میبینند. سپاه پاسداران به عنوان یک نهاد و سازمان سیاسی- اقتصادی – نظامی، با تکیه بر رویکرد آمریکاستیزی و شعار نابودی اسرائیل، نه تنها به بازوی اصلی سرکوب حکومت در تقابل با معترضان داخلی، بلکه به مهمترین بازیگر سیاست خارجی ایران، بهویژه در حوزه سیاست خاورمیانهای، و نیز چالشهای ایران و آمریکا تبدیل شده است. در چارچوب راهبرد آمریکاستیزی و مقابله با متحدان منطقهای آمریکا، سپاه پاسداران هم بخش خارجی خود را در چارچوب نیروی قدس، و هم بخش موشکی خود را توسعه داده است؛ به گونهای که امروزه گروههای نیابتی و توان موشکی، به دو دندان و چنگال نظام جمهوری اسلامی ایران در راهبردهای منطقهای و خارجی تبدیل شدهاند.
سپاه پاسداران در درون کشور نیز با تکیه بر همان رویکرد آمریکاستیزی، سازمان و ساختار خود را گسترش داده است. به طور مشخص، ادامه رویکرد آمریکاستیزی و افزایش چالشهای ایران و آمریکا، زمینه را برای گسترش روزافزون بخشهای اقتصادی سپاه، از جمله قرارگاه خاتمالانبیا، فراهم کرده است. قرارگاه خاتمالانبیای سپاه در سه دهه که از تاسیس آن میگذرد، با استفاده از موضوع تحریمهای آمریکا به بزرگترین پیمانکار اقتصادی ایران تبدیل شده و در غیاب شرکتهای خارجی و با کنار زدن شرکتهای خصوصی ایرانی، بخش مهمی از پروژههای عمرانی کشور را تصاحب کرده است. از سوی دیگر، گذشته از نهاد و سازمان سپاه، فرماندهان مختلف سپاه نیز شخصا از ادامه رویکرد آمریکاستیزی، هم برای افزایش قدرت و نفوذ خود در ساختار قدرت و حذف رقبا استفاده کردهاند، و هم برای کسب منافع تجاری و اقتصادی بیشتر، از آن سیاست بهره بردهاند.
در چنین چارچوبی، انتظار میرود که رویکرد آمریکاستیزی جمهوری اسلامی ایران تا روزی که علی خامنهای رهبر آن باشد و فرماندهان سپاه از چنین نفوذی برخوردار باشند، ادامه یابد؛ مگربا یک استثنا، و آن به خطر افتادن «بقای نظام» است. تجربه نشان داده است که علی خامنهای و فرماندهان سپاه برای حفظ نظام و قدرت خود، اگر لازم باشد، آمادهاند که از هر خط قرمزی عبور کنند.