مرزبندیهای سیاسی جدید میان ارمنستان و آذربایجان، ایران را متضرر خواهد کرد. در شرایطی که ایران با بحران اقتصادی، ویروس کرونا و اعتراضات داخلی مواجه است، آخرین چیزی که تهران به آن نیاز داشت، تغییر در وضعیت امن سه دهه اخیر قفقاز جنوبی بود.
درگیری حدود سه دههای بین آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ کوهستانی پس از ۴۵ روز جنگ سخت در این هفته به پایان رسید. عربنیوز در مطلبی با عنوان «ایران بازنده بزرگ در جنگ قرهباغ» وضعیت جدید را با تمرکز بر نقش جدید ایران تحلیل کرده است.
برآورد میشود که ارمنستان تقریباً ۴۰ درصد تجهیزات خود را از جمله صدها تانک، خودروی زرهی و قطعات توپخانه از دست داده باشد. این احتمال وجود دارد که آذربایجان تجهیزات بیشتری را از ارمنستان به غنیمت بگیرد؛ این شرایط احتمالا یکی از موارد نادر در تاریخ است که یک ارتش در پایان جنگ، تجهیزات بیشتری نسبت به آغاز جنگ داشته باشد.
ترکیه و روسیه نقش بزرگی در درگیریها داشتند. روسیه به طور سنتی از ارمنستان حمایت میکند، اما در این درگیری، با اتخاذ رویکردی غیردوستانه، ایروان را دلسرد کرد. ترکیه همیشه به آذربایجان نزدیک بوده است و در سالهای اخیر در رقابت ژئوپلیتیکی طولانی با روسیه در مناطقی مانند سوریه، لیبی و تا حدودی اوکراین بوده است.
توافقنامه صلح که اوایل این هفته با میانجیگری روسیه و تاثیر ترکیه در پشت صحنه به نتیجه رسید، به محاصره نیروهای ارمنی در داخل آذربایجان و استقرار یک نیروی حافظ صلح کوچک روسی در مناطقی از ناگورنو-قرهباغ با اقلیت قابل توجه ارمنی منجر شد. در حالی که بسیاری از تحلیلها بر این متمرکز شده که معنای شکست ارمنستان برای ترکیه و روسیه چه بوده، اما بازنده بزرگ در این درگیری، ایران بود.
به دلایل تاریخی، ایران خود را واجد شرایطی خاص در قفقاز جنوبی میداند. ارمنستان و آذربایجان بخشی از امپراتوری پارس بودهاند و امروز ارمنستان و ایران روابط نزدیکی دارند.
آذربایجان یکی از مناطق شیعهنشین جهان اسلام است که ایران نتوانسته آن را تحت تأثیر خود قرار دهد. در حالی که روابط بین باکو و تهران در ظاهر صمیمانه است، تنشی اساسی میان آنها وجود دارد. در طول جنگ در ناگورنو-قرهباغ در دهه ۱۹۹۰، ایران به عنوان راهی برای به حاشیه بردن نقش آذربایجان در منطقه، در کنار ارمنستان بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سه دلیل وجود دارد که ایران یک بازنده بزرگ در این درگیری است.
در وهله اول، باید دید که واکنش جمعیت آذری بزرگ ایران به پیروزی آذربایجان چیست. آذریها دومین قوم بزرگ در ایران هستند. در طول درگیری، شعارها و اعتراضات بسیاری به طرفداری از آذربایجان در شبکههای اجتماعی و خیابانها وجود داشت. رژیم ایران بسیار مراقب بود که در جریان درگیری متعادل به نظر برسد، اما در عین حال بسیاری از اعتراضات مربوط به طرفداری از آذربایجان را ساکت کرد. فشار اندکی از سوی اقلیت آذری شمال ایران برای تعیین سرنوشت و خودمختاری همواره وجود دارد. گرچه این امر به جنبشی بزرگ برای استقلال تبدیل نشده، اما برخی از رهبران ایران را نگران میکند.
در وهله دوم، ایران مجبور است زمان، منابع و نیروهایی را برای سازگاری با واقعیت ژئوپلیتیکی جدید در مرز شمالی خود با آذربایجان اختصاص دهد. این اقدام میتواند به معنای تمرکز کمتر ایران بر مکانهای دیگر مانند خلیج فارس و سوریه باشد. بخشی از مرزهای آذربایجان و ایران از سال ۱۹۹۴ در دست ارامنه بوده است. اکنون که این مرز دوباره تحت کنترل باکو قرار گرفته است، یک پویایی امنیتی جدید بین دو کشور ایجاد شده است. همچنین وجود دو هزار نیروی حافظ صلح روسی - که اکنون تنها ۱۰۰ کیلومتر از مرز ایران فاصله دارد – به طور حتم بسیاری را در تهران نگران خواهد کرد. اگرچه روسیه و ایران در چند سال اخیر روابط خوبی داشتهاند، اما به مدت دو قرن از قدرتهای رقیب منطقه بودند. ایران شروع در مرزهای شمالی خود کرده است. باید دید آیا این فقط یک اقدام موقتی است یا به دلیل وضعیت امنیتی جدید در کشور دائمی خواهد شد.
سرانجام، مشخص نیست که موفقیت آذربایجان در جنگ چگونه بر روابط دو جانبه این کشور با ایران تاثیر میگذارد. آذربایجان تلاش کرده تا روابط صمیمانه خود را با ایران حفظ کند زیرا برای دسترسی به منطقه خودمختار نخجوان خود - دسترسی به آذربایجان بین ایران، ارمنستان و ترکیه- به دسترسی به فضای هوایی و خاک ایران متکی بود. علاوه بر حقوق ترانزیت، آذربایجان برای تأمین گاز طبیعی نخجوان نیز به ایران متکی است. به عنوان بخشی از توافق صلح اخیر، ارمنستان در حال باز کردن یک کریدور از طریق خاک خود است که به آذربایجان اجازه میدهد کالاها را به طور مستقیم به نخجوان حمل کند. علاوه بر این، اوایل سال جاری، ترکیه خط لوله جدید گاز طبیعی را برای تأمین انرژی نخجوان معرفی کرد. به این دلایل، اکنون ایران برای آذربایجان اهمیت کمتری دارد و احتمال تغییری پویا در روابط دوجانبه به نفع باکو وجود دارد.
ایران مشکلات زیادی دارد. اقتصادش راکد است، با ناآرامیهای سیاسی در داخل کشور مواجه است، در کنترل ویروس کرونا شکست خورده و مداخلات پرهزینه بی پایان در کشورهایی مانند سوریه و عراق دارد. آخرین چیزی که تهران در حال حاضر به آن نیاز دارد، تغییر در وضعیت امنی بود که طی سه دهه گذشته در قفقاز جنوبی از آن بهرهمند بود.
متأسفانه این دقیقا همان چیزی است که برای ایران اتفاق میافتد.