تابستان سال ۱۳۹۴ روزنامه های ایران درباره اشتیاقی نوشتند که زمزمههای تبدیل بازداشتگاه اوین به بوستان عمومی در ساکنان محله اوین ایجاد کرده بود. اما یک سال بعد، خبرهایی انتشار یافت در باره درباره کمبود بودجه شهرداری و قیمت تقریبی ۱۰ هزار میلیارد تومانی زمین زندان و متعاقب آن، انصراف شهردار از خرید اوین. در نهایت، کسری بودجه هر دو سازمان سبب شد زندان اوین همچنان مکانی برای مجازات زندانیان سیاسی، مالی و مفسدان اقتصادی باقی بماند.
هم اکنون زندان اوین با شمار زندانیانی بیش از ظرفیت استاندارد کماکان پابرجاست، در حالی که رسانه ها از درون آن خبرهای تازهای منتشر میکنند؛ از یک سو خبرهایی از خاطرات تلخ و وحشت انگیز مخالفان و معترضان سیاسی، و از سوی دیگر، اخباری از زندانیان مالی که توانستهاند، مطابق قوانینی نانوشته و در بدهبستان با مسئولان زندان، زندگی لوکس و تجملی برای خود فراهم آورند و رنج در بند بودن را بر خود هموار سازند.
موضوع این مقاله، خبری است که درباره زندگی تجملی زندانیان مالی این زندان، منتشر شده و البته قیاسی مختصر از شرایط زندانیان مالی و زندانیان سیاسی.
جمهوری اسلامی ایران، مفهوم بسیاری از مناسبات و معادلات را جابهجا کرده است و به همین سبب، بیراه نیست اگر شنیده میشود که اختلاف طبقاتی فاحشی که در کشور وجود دارد، به زندانها هم راه یافته است، و زندانیان برخوردار یا صاحب عنوانی که در بخش مالی زندانیاند، از امکانات رفاهی قابل توجهی بهرهمند هستند. آنگونه که خبرنگار روزنامه شرق در این باره نوشتهاست، در برخی بخشهای زندان، فرش ۱۴۰۰ شانه، یخچال خارجی، آشپزخانه و آبمیوهگیری صنعتی ، لباسشویی اختصاصی و حتی توالت اختصاصی نیز میتوان مشاهده کرد.
سازمان زندانها لابد از آنجا که بودجه اش را برای مراقبتهای بهداشتی و زیستی در زندان کافی نمیداند، زندانیان صاحب مال و عنوان را دست به کار کرده و برمبنای همین بدهبستان نانوشته، خدمات و امکاناتی را از طریق خلافکاران متمول زندان دریافت میکند و بهازای آن، به زندانیان اجازه میدهد از شرایط یک زندگی لوکس در زندان برای خود و همبندهای تنگدستتر بهره گیرند.
زندانیانی که روی سبیل شاه نقاره میزنند
اگرچه مسئولان امر، مطابق معمول وجود زندان لوکس در ایران را تکذیب میکنند، اما برمبنای گزارش رسانههای ایران، زندانیان صاحب نام و ثروت، اجازه برخورداری از این امکانات را دریافت کرده اند، به این شرط که در مقابل، زندان را از امکانات مالی خود بهرهمند سازند. برای نمونه ، زندانی متمولی برای زندان دستگاه فتوکپی میخرد و در ازای آن میتواند در اتاقی با شمار زندانیان کمتر سکونت داشته باشد.
سخنگوی قوه قضاییه در پی انتشار این خبر، درباره «زندگی لوکس» در اوین گفت که این زندان نه مخوف است، نه لوکس؛ یک زندان معمولی است. اما پرسهای کوتاه در دنیای خبرها نشان میدهد که زندانی که فرشهای باکیفیت و تلویزیونهای بزرگ السیدی و یخچال و ماشین لباسشویی اختصاصی و توالت اختصاصی از لوازم آن است، نه تنها معمولی نیست، بلکه سئوالبرانگیز است.
این تصویری تازه از زندانی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی دربارهاش گفته بود «زندان نه محل مجازات، که دانشگاه است». لابد امروز اگر او این خبرها را میخواند ، ناچار نام دانشگاه اوین -- البته منحصرا بخش زندانیان مالی -- را به «هتل اوین» تغییرمیداد.
این همه در شرایطی اتفاق میافتد که همگان واقفاند، شرایط زندانیان سیاسی در ایران روز به روز سختتر میشود و برخی از آنان از ابتدایی ترین حقوق شهروندی محرومند.
در پی بازدید حدود ۴۵ تن از سفرای خارجی ایران از زندان اوین، خبرگزاری تسنیم در گزارشی نوشت که سفرا از وضع مطلوب این زندان ابراز شگفتی کردهاند.
به دنبال انتشار این خبر، آتنا دائمی و گلرخ ابراهیمی، زندانیان بند زنان زندان اوین، در نامهای خطاب به سفرای خارجی، حقایقی را بیان کردند که از چشم سفیران پنهان ماندهبود. آن دو در بخشی از نامه خود آورده اند: «حتی اگر در منازلمان مهمانانی را دعوت نماییم، خانه را به بهترین شکل ممکن زیبا خواهیم کرد و طبیعی است که همان فضای روبه روی اجرای احکام کنونی زندان اوین - که جایگاه اعدام و جوخه آتش زندانیان سیاسی در دهه شصت بوده- حالا در سال ٩٦تبدیل به محفل پذیرایی از ٤٥سفیر شده است».
آنها در بخش دیگری از نامه خود، از سفیران پرسیده اند: «آیا موفق شدید از بندهای ٢٠٩مربوط به وزارت اطلاعات ، دو الف مربوط به اطلاعات سپاه پاسداران و ٢٤١مربوط به اطلاعات قوه قضاییه دیدن کنید؟ آیا سلول های انفرادی بدون پنجره و تهویه و سرویس بهداشتی آنها را دیدید؟ آیا سیاه چالها و اتاق های تنگ و تاریک بازجوییهایشان را دیدید؟ آیا سلولهای معروف قبر را به شما نشان دادند؟ هواخوری های سر بسته و چشم بند و دستبند را چطور؟ طبق اظهارات روزنامه های داخل ایران، شما بزرگواران از حسن شرایط زندانیان و فضای زندان شگفت زده بودید. با چند زندانی هم صحبت شدید؟ آیا شما را از تعداد بازداشتها، مدت انفرادی ها، نحوه بازجویی ها و انواع شکنجههای جسمی و روانی مطلع کردند؟راستی چرا شما را به تنها بند زنانِ سیاسى زندان اوین یعنى همین جایى که ما به اجبار در آن ساکنیم نیاوردند؟»
آتنا دائمی و گلرخ ایرانی در ادامه نامه، به سفیران نوشته اند: «یک روز قبل از حضورتان در زندان اوین، ورود تمام روزنامه ها به بندهاى زندان ممنوع شد. نخواستند از وجود هم آگاه شویم تا مبادا پرده نمایششان به هر طریقى بر زمین افتد و حقیقت نمایان شود. از بهداشت گفتند و گفتید و از بهداشت زنان مى گوییم. از وضعیت بهدارى و داروهاى اشتباهی از نبود مواد ضدعفونى کننده و شوینده به بهانه تحریم و کسرى بودجه آیا میدانید چند زندانى مبتلا به ایدز و هپاتیت همراه با زندانیان دیگر گذران حبس مى کنند؟ آیا به شما گفته اند که برای زنان زندانی در این زندان به دلیل معذوریت شرعی معاینه توسط پزشک مرد، تزریق دارو و تست نوار قلب انجام نمی شود؟ آیا گفتند که حتی یک پرستار زن برای انجام این امور برای ما زنان در این زندان وجود ندارد؟ آیا میدانید چند صد یا هزار نفر زندانی به دلیل آشامیدن آب ناسالم زندان از بیماری کلیوی رنج میبرند؟ آیا شما را با پزشکی با نام مستعار شهریاری آشنا کردند؟ پزشکی که بدون معاینه و تنها از طریق نگاه پی به بیماری زندانی میبرد و هرگز به دلیل ترس از عواقب تشخیص ها و تجویزهای اشتباهش و به دلیل جلوگیری از افشای هویت حقیقی اش، مهری که گویای هویت وی است، بر نسخه هایش دیده نمی شود».
به این ترتیب، به نظر میآید آنچه سفرا در بازدید از زندان اوین مشاهده کردهاند و آنچه در بخش مالی زندان اوین با عنوان زندگی لوکس اتفاق میافتد، حق و عدالت را در زندان اوین زیر سوال میبرد.
پولدارها، همسلولیهایشان را انتخاب میکنند
به گزارش روزنامه شرق یک از زندانیان مالی زندان اوین گفته است: «زندانی ها خرج زندان و یکدیگر را میدهند. هر اتاق، جداگانه برای خودش خرید میکند و مسئول اتاق و شهردار دارد. معمولا فرد باسابقه را مسئول اتاق میکنند . زندان، تنها جایی است که سابقه زندانی ارزش دارد و هر چه باسابقه تر باشید، سمت بالاتری میگیرید».
یکی دیگر از زندانیان نیز در این باره توضیح دادهاست: «زندانیهایی که پول بیشتری دارند، حق بیشتری هم در زندان دارند. آنها حتی برای خود سازمان زندان ها خرج میکنند و به متهمان ضعیفتر رسیدگی میکنند. طبیعی است،امکانات بهتر و بیشتری هم داشته باشند».
گفته میشود آنهایی که در این دادوستد نانوشته مشارکت داشتهباشند، میتوانند افراد هم بند خودشان را انتخاب کنند و حتی میتوانند تعیین کنند که فرد سیگاری هماتاقی آنها نباشد یا مثلا فردی شیک و تحصیلکرده با آنها هم اتاق شود.
به گفته یکی از زندانیان، بعضی اتاقها حسابدار دارند و کارت بانکی همه افراد اتاق جمع میشود تا با آن خرج اتاق پرداخت شود.
او به رقم ۴۵ میلیون تومان در ماه برای هر اتاق لوکس اشاره میکند، و استدلالش این است که زندانیان ناچارند برای خرید مایحتاج و خواسته هایشان چند برابر قیمت واقعی آن بپردازند، و به همین دلیل است که یک دی وی دی موسیقی یک میلیون تومان هزینه برمیدارد.
سرمایه داران زندان اوین، شرط های دیگری هم برای هم اتاقی هایشان در نظر گرفته اند: از جمله این که هر روز دوش بگیرند، سیگار نکشند و معطر و خوشبو باشند.
ساکنان اتاق های «وی آی پی» میتوانند قاشق و چنگال استیل برای خودشان فراهم کنند، تلویزیون و یخچال و فریزر اختصاصی داشته باشند، برای بیمارشان دستگاه بخور تهیه کنند و لوازم بهداشتی، بیش از آنچه در زندان معمول و متداول است، برای اتاق اختصاصی خود فراهم کنند.
همه اجناس مورد نیاز زندانیان در زندان اوین با قیمت چندین برابر در اختیار آنها قرار میگیرد، و البته این قیمت ها برای کالاهای خاص زندانیان لوکس بسیار گرانتر است.
یکی از زندانیان گفته است: «کارت تلفن در بیرون زندان خیلی کم است و برای همین، کارت تلفن پنج هزار تومانی حتی تا ۲۰۰ هزار تومان معامله میشود. طبق گفته زندانیان، اتاق های لوکس عمدتا در اختیار مدیر عامل و عوامل موسسات مالی و اعتباری است».
رنگ موی دختران در زندان، ۵۰۰ هزار تومان
اگرچه بخش زندانیان مالی در زندان اوین ، شرایط منحصر به فردی برای خود دست و پا کرده، اما به نظر میرسد که در دیگر زندان ها هم این قاعده جاری است و زندانیان هر قدر پول بدهند، آش میخورند.
دختر جوانی که متهم به قاچاق مواد مخدر است، دانشجوی حقوق است و همراه خواهر ورزشکارش - که کاراته را به عنوان ورزش حرفه ای دنبال میکند - جورکش پدر و مادر قاچاقچی و معتادشان هستند که با حمل بیش از سه کیلو هروئین دخترانشان را شریک جرم خود ساختهاند و اکنون هر دو دختر به حبس ابد محکوم شده اند، در حالی که پدر و مادر آزاد شده اند.
این دختر جوان درباره شرایط زندان میگوید که میتواند با ۵۰۰ هزار تومان موهایش را در زندان رنگ کند و یک گوشی نوکیای معمولی را هم به قیمت بیست میلیون تومان میتواند از پیشنماز مسجد زندان بخرد. به نظر میآید رتق و فتق امور مالی این چنینی، در دست پیشنماز مسجد است و دیگران هم البته اگر پول داشته باشند، میتوانند چنین امکاناتی را از او خریداری کنند.
مهدی رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه شرق که مدتی اوین را تجربه کردهاست، درباره وجود چنین شرایطی در بند مالی زندان اوین میگوید: «آنچه در بندهای مالی رخ میدهد، خود زندانی ها تهیه کرده اند و طوری نیست که سازمان زندانها تبعیض قائل شده باشد و این نشانه تبعیض میان زندانیان نیست».
آنچه جای سئوال دارد، این است که شرایط متفاوت در بندهای زندان اوین، تا چه اندازه میتواند حقوق انسانی برخی زندانیان را پایمال کند و به موازات آن، برای برخی زندانیان، امکاناتی ویژه فراهم آورد.
با توجه به آن که در بخش مالی زندان اوین، زندانی های مربوط به مهریه، کلاهبرداری، چک برگشتی و زندانیان معروف به «مفسد اقتصادی» حضور دارند، به نظر میرسد مفسدان اقتصادی توانستهاند، آنچه را که از حقوق مردمی و بیت المال به دست آوردهاند، در زندان اوین صرف خودشان و همبندهایشان کنند.