حدود شش دهه (دو دهه قبل و چهار دهه بعد از انقلاب ۵۷) است که اسلامگرایان شیعه ادعا میکنند طرح و برنامه متفاوت و تازهای برای اداره دنیا دارند و جهان تشنه سخنان و ایدههای آنهاست: «راه ما نه سوسیالیستی است نه متکی بر لیبرالدموکراسی. ما به برکت اسلام راه سومی را به ملتها ارائه کردهایم که باید بیشازپیش با سخن منطقی و عمل خود، دلها را به این راه سودمند برای بشریت جذب کنیم و ملتها را از نفوذ روزافزون فرهنگ منحط غرب نجات دهیم.» (علی خامنهای ۱۷ مهر ۱۳۹۸)
نظام جمهوری اسلامی آن چنان در سرمایهداری محفلی و دولتی غرق شده که خامنهای دیگر راه سوم خود را در برابر سرمایهداری معرفی نمیکند بلکه فقط نظام سیاسی لیبرال دموکراسی را در غرب رد میکند.
این ادعا در خطابههای ایدئولوژیک اسلامگرایان در دهههای قبل از تاسیس جمهوری اسلامی برای راهاندازی انقلاب ریشه دارد. در آن دوره آنها بدون هیچ گونه مسؤولیتی حرفهای هورقلیایی و ایدهالیستی پوچ و موهوم میزدند و گروهی نیز آنها را باور میکردند، از سر خامی و خیالپروری و جاهطلبی یا از سر تشنگی برای کالا و خدمات مفت و مجانی. پس از تاسیس جمهوری اسلامی وعدههای آزادی و عدالت و دموکراسی و معنویت فراموش شد و ماند اجرای شریعت و بسط اسلام در دنیا و مقابله با جهانخواران، البته از طریق داغ و درفش و جهانخواری. آنها ۴۲ سال برای تحقق وعدههایشان فرصت داشتهاند.
این وعدهها چه بود و چیست و چرا نخنما و مسموم است؟ به پنج ادعا یا شعار اصلی اسلامگرایان و انقلابیون شیعه که تبخیر شدهاند اشاره میکنم:
عدالت اجتماعی و جامعه بیطبقه
این ایده مستقیما از مارکسیسم گرفته شده است. در هیچ متنی از متون اسلامی سخنی از عدالت اجتماعی نیامده است. آن چه اسلامگرایان در باب عدالت در نهجالبلاغه میگویند خیالات و تصورات خود آنهاست که بر کتابی که دوست دارند میافکنند. آنها میخواهند بر سر سخنان خود سرپوش امامت و عدالت سوسیالیستی (نه برابری قانونی) بگذارند و به مردم بفروشند. توزیع ثروت و درآمد عمومی و سرمایهگذاری بر زیرساختها متفاوت است با تکهتکه کردن فرشهای گرانبهای ایرانی و تقسیم آنها مهاجمان یا اسیر کردن دختران و توزیع آنها میان جنگجویان.
در عالم عمل نیز اسلامگرایان شیعه در ایران طی چهار دهه نشان دادهاند که در توزیع درآمد و ثروت نه تنها شکست خوردهاند، بلکه از ابتدا در پی بنا گذاشتن جامعهای بودهاند که اکثریت منابع آن در دست قشر حاکم است. یک نمونه بسیار جالب وضعیت مالکیت خودرو است. در نیمه سال ۱۳۹۸ افرادی که خودروی آنها ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون بود ۶۳ هزار و ۷۶۰ خانوار بودند. ۴۵ هزار و ۸۱۳ خانوار خودروی آنها بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون بوده است. ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان، ۳۷۴۰۹ خانوار و بالای ۵۰۰ میلیون ۱۵۷۴۵ خانوار را شامل شدهاند. (خبر آنلاین ۲۶ مهر ۱۳۹۸) بدین ترتیب ۱۷۱۷۲۷ خانوار (با بعد ۳.۳ برای خانوار میشود حدود ۵۷۰ هزار نفر) دارای خودرویی با قیمت بیش از ۵۰ میلیون تومان بودهاند که بدین معناست که به طبقه پردرآمد تعلق دارند. در ایران تنها حدود ۵۰ درصد خانوارها خودرو شخصی دارند که قیمت آنها (به جز حدود ۱۷۰ هزار مورد ذکر شده) زیر ۵۰ میلیون تومان بوده است (همان منبع). ۵۰ درصد نیز اصولا فاقد خودرو بودهاند.
معنویت
آن چه اسلامگرایان عرضه میکنند شریعت است و نه معنویت و آن چه به عنوان معنویت در دنیای امروز شناخته میشود، در ادیان سنتی و سازمانیافته وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است. تنها عرفان در میان مسلمانان حامل معنویت است که بیشتر سلوک رفتاری است تا دین و از سوی روحانیون منع و طرد میشود. روحانیت شیعه هیچگاه عرضهکننده معنویت نبوده است. روحانیت شیعه همیشه دغدغه کسب قدرت و ثروت و منزلت اجتماعی از راههای میانبر با اتکا بر توده بیسواد/کمسواد و مطیع و افراد بانفوذ اما با رهیافت غیر انتقادی داشته است. کمتر روحانی شیعه در عالم وجود دارد که تنها و صرفا برای رضای خدا یا کاهش رنج بشر تعالیمی را به جهانیان عرضه کرده باشد. اکثریت قریب به اتفاق آنها در کسب و کار دین هستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رهایی از سلطه استکبار
امروز جمهوری اسلامی برای تصمیمات خود در سیاست خارجی مدام با دولتهای چین و روسیه مشورت میکند و سیاستهایش همجهت با این دو است. در عین حال اسلامگرایان خود به دنبال شکل دادن به نوعی از استکبار جهانی تحت عنوان حکومت جهانی اسلام یا خلافت اسلامی هستند. در تاریخ ۱۴۰۰ ساله مسلمانان نیز هیچگاه هیچ ملتی از سوی مسلمانان از سلطه استبداد و سلطه خارجی رها نشده است بلکه مسلمانان گسترشطلب، به دنبال تحت سلطه قرار دادن دیگر ملتها بودهاند. تاریخ خلافت اسلامی، تاریخ قتلعام و کشتار و قساوت است. اگر مسلمانان منطقه یا ناحیهای را اشغال کردهاند برای تاراج و بعد اخذ مالیات و جزیه بوده است و نه بسط تمدن و رفاه.
لشکرکشیهای مسلمانان به اروپا و آفریقا و مناطق غرب آسیا و آسیای مرکزی نمایانگر این خوی سلطهگری در میان سیاستمداران و نظامیان مسلمان بوده است. آنها که تاریخ را نمیدانند و بدان باور ندارند میتوانند به وضعیت تهاجمی مسلمانان در دنیای امروز بنگرند. گوشهای از دنیای امروز نیست-از هند تا شمال آفریقا، از آمریکای لاتین تا اروپا و از خاورمیانه تا شرق آسیا- که اسلامگرایان با خشونت به دنبال کسب قدرت مطلقه در آنها نبوده باشند. تهدید بمبگذاریها و عملیات تروریستی اسلامگرایان هیچ کشوری را در دنیا رها نکرده است. اسلامگرایان در دوران جدید نشان دادهاند که هرجا قدرت پیدا کنند، ظرفیت رفتار استکباری را بیش از همه دولتهای قدرتمند گذشته دارند.
مدینه فاضله
مسلمانان نخست جامعه بدوی مدینه در عصر پیامبر اسلام را مدینه فاضله معرفی میکنند و بعد نوید آن را به جهانیان میدهند. در این زمینه باید به شرایط مدینه در آن روزگار حتی بعد از قدرت گرفتن پیامبر اسلام نگاه کرد. مدینه فاضله معرفی کردن مدینه مثل آن است که امروز بگوییم جامعهای بدون دانشگاه، مدرسه، بیمارستان، ارتباطات، رسانهها و صدها نهاد و خدمات امروزین بهترین جامعه دنیاست. این همانا ایده بازگشت به جامعه شبانی و قبیلهای است که به آن رنگ و بوی دینی دادهاند.
اخلاق
اگر به ادبیات اسلامگرایان قبل از رسیدن به قدرت و حتی بعد از آن نگاه کنید در مییابید که آنها دریایی از کلیگوییهای بیثمر، داستانبافی (برای بزرگداشت روحانیون و مقدسان) و حکمتهای مستلزم واگذاری اختیار بشر را تحت عنوان دروس اخلاق به مخاطبان سادهدل یا کلاش خود (دسته دوم برای نزدیکی به قدرت و برداشتن سهم بزرگتری از کیک منابع: مثل غسالهای روحانیون) عرضه کردهاند. این دروس نه مبنای فلسفی و معرفت شناختی محکمی دارند، نه در دنیای امروز کاربردیاند و نه به مسائل واقعی جهان مرتبط و نه به صلح و خیر جامعه بشری کمکی میکنند و نه تاثیر مثبتی بر افراد و جامعه مورد نظر داشتهاند. مخاطبان این دروس به جلادترین و فاسدترین آدمیان روی زمین تبدیل شدهاند. در این زمینه به فهرست شاگردان دروس اخلاق علی مشکینی، مجتبی تهرانی، محمد تقی مصباح و خوشوقت نگاه کنید که امروز در سازمانهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی کار میکنند و کارکرد آنها ترور و ایجاد وحشت در داخل و خارج است.
اسلامگرایان هیچ ایده تازهای به جهان عرضه نکردهاند، بلکه به دین کهن خویش لباسی امروزین و ایدئولوژیک برای سلطه میپوشانند و بر ایدههای فاشیستی و مارکسیتی عبای دینی کشیدهاند. اسلامگرایان برای مشکلات دنیای امروز که فراوانند هیچ راه حلی ندارند به جز این که «ما را به قدرت برسانید تا به شما نشان دهیم». آنها وقتی به قدرت رسیدند نیز غیر از سرکوب و کشتار و فساد، کالایی برای عرضه نداشتهاند.