عکا، اسرائیل- کشور ما یک سال پرهیاهو را از سر گذرانده است. همهگیری ویروس کرونا، تعطیلی فرودگاهها، ماجرای واکسیناسیون، توافقهای عادیسازی روابط با امارات متحده عربی، سودان، بحرین و مراکش و شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا. با این همه، انتخابات روز سهشنبه اسرائیل، چهارمین انتخابات در کمتر از دو سال، هنوز تنها بر سر یک موضوع است: آری یا نه به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راستگرا، مشهور به «بیبی.»
احزاب میانه و چپ میانه احتمالا ۵۵ تا ۶۵ کرسی به دست خواهند آورد. آنها اما تنها یک دستور کار دارند: «هر کس به جز بیبی.» آنها هر چه در توان داشته باشند، انجام میدهند تا نتانیاهو را از سمت نخستوزیری برکنار کنند.
نتانیاهو بیش از هر فرد دیگری در تاریخ اسرائیل سابقه نخستوزیری دارد. او از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ و مجددا از ۲۰۰۹ تا کنون نیز سر کار بوده است. او اکنون در حالی آماده محاکمه به اتهام فساد و رشوهگیری میشود که هنوز محبوبترین چهره سیاست اسرائیل است — شاید محبوبترین چهره تاریخ سیاست اسرائیل. نتانیاهو از چیزی برخوردار است که هیچ رهبر اسرائیلی دیگری تا بهحال نداشته: پیروانی فرقهوار. حتی دیوید بنگوریون، اولین نخستوزیر و رهبر حزب کارگر، حزبی که دولت اسرائیل را بنیان نهاد و در ۳۰ سال اول تمام جنبههای سیاست و جامعه اسرائیل را در کنترل خود داشت در اواخر دوران نخستوزیری خود با کاهش قدرت و محبوبیت مواجه شد. اما این در مورد نتانیاهو صدق نمیکند. محبوبیت او مدام بیشتر و بیشتر میشود. پایگاه او، که اکنون شامل دو حزب اصلی نماینده یهودیان فوقِ ارتدوکس (هاردی) میشود او را تنها رهبر موثر میدانند.
حزب «شاس» که نماینده یهودیان هاردیِ سفاردی است در یکی از آگهیهای انتخاباتی خود میگوید: «به شاس رای دهید تا به بیبی برسید.» به محاکمه کشیده شدن نتانیاهو، فاصله روزافزون بین غنی و فقیر و خودداری او از عملی ساختن برخی برنامههای جناح راست مثل الحاق کرانه غربی به خاک اسرائیل، هیچ کدام باعث عوض شدن این واقعیت نشده: قریب به نیمی از جمعیت اسرائیل هنوز او را غیر قابل جایگزینی میدانند.
به دلیل که این انتخابات تنها ادامه وضعیت موجود است: تا زمانی که نتانیاهو سر کار است هیچ سیاست یا هدف دیگری در محور انتخابات قرار نخواهند داشت و همین است که نتانیاهو مدام کشور را به انتخابات میکشاند. ناکامی در تصویب بودجه سال ۲۰۲۱، که دلیل رسمی سقوط دوت ائتلافی پیشین بود، برای نتانیاهو تنها بهانهای بود برای خروج از توافقی که با بنی گانتز، رهبر حزب آبی و سفید، مبنی بر تعویض مکان نخستوزیری داشت. او وارد انتخابات شد تا چهار ماه وقت برای دوره انتقالی بخرد و سپس یک انتخابات دیگر و دو ماه مذاکره بر سر تشکیل ائتلاف. این شش ماه برای نتانیاهو حیاتی است. هر چه باشد آدم بهتر است در مقام نخستوزیر در دادگاه به محاکمه کشیده شود تا در مقام یک شهروند عادی.
نتانیاهو هر چه در توان داشته برای به تعویق انداختن محاکمه انجام داده است. حدود یک سال پیش اسرائیل دقیقا در همین موقعیت سیاسی امروز بود: دولت موقت با مسئولیت رسیدگی به ویروس کرونا سر کار بود. در اولین روزهای همهگیری کرونا، در روز ۱۷ مارس، تازه یک هفته پس از انتخابات، قرار بود محاکمه نتانیاهو به اتهام رشوهگیری و فساد، آغاز شود. اما سه روز پیش از آن، امیر اوهانا، وزیر موقت دادگستری، که بدون روند معمول تایید، منصوب شده بود، دادگاهها را به علت وضعیت اضطراری پیش آمده توسط ویروس کرونا تعطیل کرد تا محاکمه به تعویق بیافتد.
اوهانا که حالا وزیر امنیت عمومی شده روز شنبه گفت پیشنهاد به تعویق انداختن محاکمه نتانیاهو را «بررسی میکند.» این پیشنهاد از سوی «ایتامار بن گویر» مطرح شده که در این انتخابات نامزد حزب راست افراطیِ «اوتزما یهودیت» (قدرت یهود) است.
بن گویر و حزبش با استقبال گرم نتانیاهو مواجه شدهاند. آنها نشانی از این هستند که بیبی برای قدرت در ماندن حاضر به انجام چه کارهایی است.
نتانیاهو برای دریافت آرای کافی از جناح راست کاری کرد که دو حزب «خانه یهودی» و «قدرت یهودی» به هم بپیوندند. اولی حزبی متعلق به جنبش «صهیونیسم مذهبی» است که از منافع ساکنین شهرکهای غیرقانونی یهودینشین در کرانه غربی دفاع میکند. دومی اما حزبی متعلق به جنبش کاهانیسم است، پیروان مئیر کاهان، یک خاخام افراطی متولد آمریکا که پیش از این بخاطر مواضع افراطی نژادپرستانه و ضدعرب توسط نهادهای قضایی اسرائیل از حضور در سیاست منع شده بود. آقای بن گویر رهبر حزب «قدرت یهودی» است. آغاز شهرت او به سال ۱۹۹۴ برمیگردد که در میان یک گفتگوی تلویزیونی آویزی را که موفق شده بود از ماشین کادیلاک نخستوزیر وقت، اسحاق رابین، بدزدد نشان داد و گفت: «به ماشینش رسیدیم. به خود رابین هم میرسیم.» چند هفته بعد، اسحاق رابین توسط یک یهودی افراطی ترور و کشته شد. آقای بن گویر در سالهایی که از پی آمده وکیل شده و معمولا وکالت کنشگران راست افراطی را به عهده میگیرد. او حالا در آستانه ورود به کنست، مجلس اسرائیل، است.
به سی سال سابقه نتانیاهو که نگاه کنیم میبینیم که او فردی افراطی نیست. با اینکه مخالف پیمان اسلو بود اما پای میز مذاکره با یاسر عرفات نشست و «توافق وای ریور» را امضا کرد. از خروج یکجانبه اسرائیل از نوار غزه حمایت کرد. در سال ۲۰۰۹ در دانشگاه بار ایلان در یک سخنرانی معروف گفت همچنان متعهد به راهحل دو دولتی و تشکیل دولت فلسطینی است. او در ضمن همیشه از جنگ و تخاصم پرهیز کرده است.
نتانیاهو معمولا خود را با وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا در سالهای جنگ جهانی دوم، مقایسه میکند؛ رهبری که میخواهد به بزرگترین تخاصمهای جهان بپردازد. از نظر بیبی این یعنی مقابله با جمهوری اسلامی ایران و اسلامگرایی سیاسی. او نمیخواهد رهبر کوچکی باشد که مدام بر سر یک تکه زمین جنگ و مرافعه میکند. همین است که در نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل به خود نقش چهره اصلی مقابله با ایران را داده است.
اما سخنرانیهای فاخرش به انگلیسی به زبان عبری ترجمه نمیشوند. او همیشه نشان داده که حاضر است نیروهای افراطی محلی را به میان بیاورد تا بتواند کرسی خودش را حفظ کند. حاضر است هر کاری بکند. مردم را علیه شهروندان عرب و فلسطینی تحریک میکند. به نظام قضائی حمله میکند. رایدهندگان به رقبای خود را «بیمار» مینامد.
فردای روز انتخابات شاید جادویی پدید آید و مخالفین نتانیاهو آنقدر کرسی جمع کنند که بتوانند ائتلافی برای کنار زدن او ایجاد کنند. این به معنی ناکام ماندن استراتژی طولانیمدت نتانیاهو خواهد بود. و در این صورت او در روز سه آوریل به عنوان نخستوزیر سابق باید در دادگاه حاضر شود. از طرف دیگر اما یک سال پیش دقیقا منتظر همین سناریو بودیم. و نتانیاهو هنوز اینجا است و در نبرد انتخاباتی دیگری شمشیر میزند. چرا که اردوگاه ضدنتانیاهو در دو سال گذشته بزرگ شده، اما هنوز فاقد یک عامل کلیدی است: رهبری مثل نتانیاهو.