انصراف از باشگاهداری با شعار مانعزدایی در سال ۱۴۰۰، شاید سیاستهای جدید فعالیتهای حرفهای ورزشی به دلیل بحرانهای اقتصادی را نشان میدهد. این که مالک باشگاه ماشینسازی تبریز آن را رها میکند، یک زنگ خطر است؛ اما نه فقط به دلیل این که قدیمیترین باشگاه تاریخ ورزش تبریز در آستانه انحلال است بلکه به این علت که بیمعنا شدن باشگاهداری خصوصی در ایران را نشان میدهد.
در روزهای اخیر، محمدرضا زنوزی، مالکیت باشگاه ماشینسازی را طی نامهای رسمی در اختیار هیئت فوتبال آذربایجان شرقی قرار داد. ماشینسازی با مالکیت او، قعرنشین جدول لیگ برتر است و اقبال چندانی برای بقا ندارد و زنوزی با این ترفند خود را از پرداخت هزینههای این باشگاه معاف کرد. او در بیانیه خود نوشت: «نظر به وضعیت اقتصادی حاکم بر کشور و لزوم تمرکز زیرمجموعههای تحت مدیریت اینجانب بر تولید حداکثری در راستای تحقق اهداف تبیینی مقام معظم رهبری مدظلهالعالی (تولید، پشتیبانی و مانعزدایی) دیگر امکان تیمداری دو تیم بزرگ تراکتور و ماشینسازی به صورت همزمان از سال ۱۴۰۰ میسر نیست و بدینوسیله اعلام میداریم که بدون هیچ چشمداشتی، آماده واگذاری امتیاز تیم ماشینسازی هستیم.»
ماشینسازی، باشگاهی که تیم طبقه شهرنشین تبریز در دهه ۴۰ خورشیدی و پس از آن را در فوتبال ایران ساخت، متعلق به کارخانه ماشینسازی تبریز بود. سال ۱۳۴۷ تاسیس شد تا نماد یک تیم صنعتی در تبریزی باشد که صنایعش رونق میگرفت. ماشینسازی خیلی زود خود را به جام تخت جمشید رساند و البته چند سال بعد رقیبش را شناخت. تراکتورسازی نیز به عنوان دیگر تیم صنعتی تبریز، متعلق به کارخانه تراکتورسازی، پا گرفت. هر دو تیم، تماشاگران پرشماری را در تبریز جذب خود کردند و پایگاه اجتماعی داشتند.
ماشینسازی، پرورشدهنده چند نسل برای فوتبال تبریز بود و پس از انقلاب نیز با مربیانی مثل حسین فکری و ناصر حجازی رونق داشت و هنوز کارخانه ماشینسازی به آنجا نرسیده بود که توان باشگاهداری را از دست بدهد. اما از اواسط دهه ۷۰ شنیده شد که کارخانه ماشینسازی دیگر قصد باشگاهداری ندارد. در دهههای ۸۰ و ۹۰، امتیاز باشگاه ماشینسازی بارها دست به دست شد و در این سالها، این باشگاه بارها موقعیت بحرانی اقتصادی را تجربه کرد اما آنچه نام ماشینسازی را زنده نگه میداشت، علاقه طرفداران و پیگیری آنها بود؛ تماشاگرانی که دوست داشتند قدیمیترین نماد فوتبال شهرشان زنده بماند.
در دو فصل اخیر، محمدرضا زنوزی که مالک باشگاه گسترش فولاد بود و امتیاز تراکتورسازی را نیز از آن خود کرده بود، امتیاز ماشینسازی را نیز به نام خود سند زد و این تیم قدیمی را در تشکیلات ورزشی خود جانشین نام گسترش فولاد کرد. گسترش فولاد باشگاهی تازهتاسیس بود که در حضور ماشین و تراکتور در تبریز، نمیتوانست تماشاگران زیادی را جذب کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فعالیتهای اقتصادی محمدرضا زنوزی، مالک هلدینگ دریک، از هواپیمایی تا فولاد تنوع دارد و وی از بازرگانهای تازه شناختهشده دهه اخیر ایران است که حضور خود در ورزش را برای مردم تبریز همواره فعالیتی خیرخواهانه جلوه میدهد و ادعای کمک به ورزش را دارد.
سرمایهگذاری بخش خصوصی در ورزش ایران، اهداف شفافی ندارد و بسیاری از سرمایهگذاران بخش خصوصی در ورزش، در پروندههای اختلاس و پولشویی درگیر شدهاند. نمونه معروف آن حسین هدایتی است که به دلیل پولشویی و گراننمایی اموال با هدف دریافت وامهای کلان از بانکها، محکوم شد و دوران زندان خود را سپری میکند. او سالها مالک باشگاه استیلآذین بود و به عضویت هیئتمدیره باشگاه پرسپولیس هم رسید و حتی قصد داشت باشگاه پرسپولیس را بخرد. او با پرداخت مبالغ گزاف، از عوامل گرانی خارج از عرف قیمت بازیکنان و مربیان در فوتبال ایران به شمار میرود.
وقتی باشگاهها نه حق پخش تلویزیونی دریافت میکنند و نه مجوز راهاندازی تلویزیون خصوصی دارند و نه میتوانند در بازاری امن از منظر تجاری، پیراهن یا کالای ورزشی با نشان تجاری خود بفروشند یا وقتی سازمان لیگ بر سر حق پخش اینترنتی بازیهای آنها معاملات غیرشفافی انجام میدهد و حتی روشن نیست میزان درامد آنها از آگهیهای محیطی چقدر است، چگونه موضوع باشگاهداری خصوصی میتواند قابل بحث باشد؟
زنوزی اما در چند سال اخیر به عنوان مالکی معروف و متمول، هزینههای دو باشگاه را میپرداخت و حتی در تراکتورسازی قراردادهای دلاری با بازیکنان ایرانی امضا کرد. او نیز در افزایش هزینههای باشگاهداری نقش دارد. فوتبال در ایران درامدزا نیست چون به حقوق خود دسترسی ندارد اما سرمایهگذارانی مثل زنوزی هم پیدا میشوند که فارغ از موقعیت اقتصادی فوتبال در ایران، به هزینههای نجومی در مقیاس اقتصاد فوتبال در ایران تن در میدهند و حاصل این مخارج برای ورزش روشن نیست، حتی اگر برای خودشان دلایلی داشته باشد.
زنوزی به دلیل مالکیت همزمان دو باشگاه تراکتور و ماشینسازی در لیگ برتر، بارها مورد انتقاد قرارگرفت اما فدراسیون فوتبال با این تخلف سازگار بود چون میدانست که اگر مالک، این تیمها را رها کند، عاقبت خوشی برای لیگ ندارد.
نه نام ماشینسازی و نه نام تراکتورسازی هیچ ارتباطی به تشکیلات اقتصادی زنوزی نداشتند و ندارند. سرمایهگذاری یک سرمایهگذار بر نامهایی که برگرفته از صنایع دیگر هستند و منافعی از محل تبلیغات آن نشان تجاری برای مالک جدید ندارند، خود از پدیدههای عجیب در اقتصاد ورزش ایران است.
این که زنوزی باشگاه ماشینسازی را رها میکند، به معنی رها کردن مسئولیتهای مالی او به عنوان مالک است و با بدهیهای سنگین ماشینسازی، میتواند آینده خطرناکی را برای این تیم رقم بزند.
هیئت فوتبال نهادی نیست که بتواند باشگاهداری کند و از پس هزینههای این کار برآید و البته باشگاهداری هیئت فوتبال هم خود تخلف محسوب میشود. هیئت فوتبال آذربایجان شرقی احتمالا دورانی موقت را با ماشینسازی سپری میکند. برای تیمی که در آستانه سقوط است، به سختی مالک تازهای پیدا میشود که قدرت باشگاهداری داشته باشد.
در روزهای اخیر خبر رسیده است که از استانهای آذربایجان غربی و اصفهان خریدارانی برای امتیاز باشگاه ماشینسازی پیدا شده اما طبق قراردادهای انتقال مالکیت پیشین، امکان انتقال امتیاز این باشگاه به استانهای دیگر وجود ندارد. ماشینسازی با قدمت خود در تبریز یادآور تاریخ فوتبال این شهر است و حضورش در یک استان دیگر، مفاهیم بومی و تاریخی این باشگاه را نابود میکند.