علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی دو هفته پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در حالی که مدتی علیه مذاکره صحبت نکرده بود به همان موضعی بازگشت که در دولت اول ترامپ روی آن پافشاری کرد: «مذاکره با آمریکا فایدهای ندارد».
دو روز پس از این اظهارنظر، نرخ دلار به عنوان نبض نگرانیهای جامعه و بازار، با پنج هزار تومان افزایش به ۹۱ هزار تومان رسید و این روند تا دلار ۱۰۰ هزارتومانی و بیشتر ادامه دارد. رهبر جمهوری اسلامی یک بار دیگر در روز چهارشنبه برای تاکید بیشتر بر موضع خود، خواستار افزایش برد موشکها شد.
اما پرسش اینجاست که چرا در شرایطی که وضع اقتصاد ایران وخیم است، و با وجود پیشبینی تمهیداتی برای معامله احتمالی با آمریکا که نمونه آن به ریاستجمهوری رساندن مسعود پزشکیان است، علی خامنهای بر موضع سابق خود پافشاری میکند؟ چرا جمهوری اسلامی تحت رهبری خامنهای با باراک اوباما وارد معامله شد، اما از مذاکره با ترامپ که او را استاد معامله میخوانند پرهیز میکند؟
پاسخ به این پرسش را علاوه بر جنبههای سیاسی، استراتژیک و ایدئولوژیک میتوان در تفاوت شخصیت دونالد ترامپ و علی خامنهای نیز جستجو کرد.
در حالی که ترامپ علاقمند است به عنوان شخصیت اول کشورش مسئولیت تصمیمگیریها را بر عهده بگیرد و به تکرار با رسانهها درباره آنچه انجام داده و خواهد داد گفتوگو کند، رهبر جمهوری اسلامی همواره به گونهای موضعگیری میکند که بار تصمیمگیریها بر دوش او نباشد و در طول دوره رهبری خود هرگز در کنفرانس خبری شرکت نکرده است.
از همین رو وقتی ترامپ برخلاف اوباما که مدتها بهطور محرمانه با نمایندگان تهران در مسقط مذاکره کرد، به طور مستقیم در دوربین نگاه میکند و میگوید آماده گفتوگو با مقامات اول تهران است، رهبر جمهوری اسلامی را در موقعیت دشواری قرار میدهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ترامپ در دولت اول و حالا دولت دوم خود، مستقیم سراغ مقامات ارشد میرود که نمونه اخیر آن تماس تلفنی روز چهارشنبه با ولادیمیر پوتین و اعلام آغاز فوری مذاکرات برای خاتمه جنگ در اوکراین است. این به این معنی است که ترامپ قصد ندارد به سبکوسیاق اسلاف خود، دهها دور مذاکره طولانی و کمبازده در سطح کارشناسی و معاونان برگزار کند. او در سخنان خود به دیدار با رئیسجمهوری اسلامی ایران اشاره میکند و این به معنی ظاهر شدن روسای جمهوری آمریکا و ایران در کنار هم است. تصویری که برای خامنهای که ترجیعبند ۳۵ سال زمامداریاش، «دشمن» بوده است، به کابوس میماند.
ترامپ در عین حال برخلاف دولت اوباما که تهران سابقه معامله با آن را دارد یا دولت بایدن، که از آن امتیاز گرفت، از به نمایش گذاشتن دامنه آنچه میتواند انجام دهد، ابایی ندارد. در همین راستا، در همان روز اعلام بازگشت فشار حداکثری، گزینه مذاکره را هم روی میز میگذارد و زمین بازی را برای تهران تعیین میکند.
اما علی خامنهای و کارگزارانش که در چهار دهه اخیر توانستهاند به کمک لابیگری، تهدید و چانهزنی و امتیازدهی به آمریکا از پیچهای پرخطر عبور کنند، با این زمین بازی که ترامپ حد و مرزش را برای آنها ترسیم میکند، آشنایی ندارند. حرکت در این مسیر آزموده نشده برای آنها که ۴۶ سال است یک الگو را بزک میکنند و میفروشند ریسکهای ناشناختهای به همراه دارد.
یکی دیگر از نکتههایی که خامنهای را نگران میکند، تن ندادن ترامپ به سبک مذاکرهای مطلوب جمهوری اسلامی است: گفتوگوهای طولانی برای خرید زمان که ماهها و حتی سالها با صرف هزینههای مالی و انسانی قابل توجه طول میکشد. یکی از نمونههای این نوع مذاکرات طولانی در دولت محمود احمدینژاد و با گروه ۱+۵ (آمریکا، فرانسه، انگلیس، چین، روسیه و آلمان) در ژنو، بغداد، استانبول، مسکو و آلماتی انجام شد که هیچ دستاوردی نداشت؛ یا مذاکرات طولانی منتهی به برجام در دولت حسن روحانی که در نهایت ترامپ آن را بدترین توافق تاریخ آمریکا نامید و از آن خارج شد.
باید گفت ویژگیهای شخصیتی و رفتاری دونالد ترامپ در پیشنهاد توافق و معامله به گونهای است که نقاط ضعف طرف مقابل را برجسته میکند و این رهبر جمهوری اسلامی را معذب میکند.
خامنهای که اکنون در مقابل ترامپ قرار گرفته است، در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، در نخستین سخنرانی پس از معرفی به عنوان جانشین روحالله خمینی در جلسه خبرگان گفته بود: «واقعا باید خون گریست به حال جامعه اسلامی که حتی احتمال رهبر شدن کسی مثل بنده در آن مطرح بشود.»
اما در همان روزها ترامپ که در آن زمان فعال بازار ساختوساز بود در مصاحبهای با اپرا وینفری گفته بود که به رئیسجمهور شدن فکر میکند.
دونالد ترامپ بر خلاف علی خامنهای برای بازه زمانی محدود بر سر کار است و برای این دوره چهارساله برنامه و هدف مشخص دارد. از نگاه او همه موضوعات باید در چارچوب منافع آمریکا و آمریکاییها و امنیت ملی ایالات متحده تعریف شوند و در دوره ریاستجمهوری او به نتیجه برسند.
رهبر جمهوری اسلامی اما به بقای نظام میاندیشد که لزوما جنگ به معنای فروپاشی آن نیست.
از همین رو، وقتی ترامپ هشدار میدهد که جایگزین توافق، حمله اسرائیل است، یا وال استریت ژورنال و واشینگتنپست مینویسند، حمله اسرائیل در ماههای آینده محتمل است، علی خامنهای احتمالا در تدارک تجهیز دوباره حماس و حزبالله و پاسخی نمایشی به حمله به تاسیسات هستهای است. از نگاه او، آمریکا حالا همه برنامه هستهای و پس از آن موشکی و سرنگونی نظام را می خواهد و در این مرحله، بین توافق برای واگذاری این برنامهها به ترامپ که مذاکره با او را «سم مضاف» خوانده بود، یا قماری که میتواند به حمله اسرائیل برای از بین بردن تاسیسات هستهای منجر شود، شاید گزینه دوم را ترجیح میدهد.