هربار با کسی که نمی شناسم صحبت میکنم (رویداد خوشایندی که این روزها با یک همکار جدید و ناشناخته داشتم، با کارکنان صندوق پرداخت سوپرمارکت، و در یک رویداد هیجانانگیز، با دندانپزشک)، میبینم که به همان الگوهای قدیمی قرنطینه برمیگردم. چیزی شبیه تجربه روح خارج از بدن، صدای خودم را میشنوم که میگوید: «بله خوبم. مثل روز گراند هاگ است، نه؟ ( اشاره به فیلمی که در آن تنها یک روز خاص تکرار میشود.)
صفت مشخصه همهگیری کرونا، تکرار رویدادهاست. قدم زدن در همان مسیر در اطراف خانه، همان سوپرمارکت، همان صندلی راحتی در آشپزخانه برای هشت ساعت نشستن، همان دو یا سه همراه (اگر شانس بیاورید)، همان مسیر رانندگی – مستقیم از محل کار به خانه، همان نگرانیهای بی جواب. در دوازده ماه گذشته، به رغم مشاهده یکی از بزرگترین دقایق تاریخ در زندگیمان که بیتردید تا دهها سال توسط کارشناسان تجزیه و تحلیل خواهد شد، کل این ماجرا تکرار مکررات بوده است. انحراف از این یکنواختی چیزی است که باید از آن ترسید: مرگ، از دست دادن شغل، آزمایش مثبت کووید.
به گزارش هفتگی اداره آمار ملی (اوُ ان اس) در مورد نحوه زندگی و نظرات مردم، احساس کسالت روحی یکی از مهمترین مسائلی بوده که در سال گذشته سلامت روان ما را تحت تاثیر قرار داده است. چندین نظرخواهی که در جریان نخستین قرنطینه انجام شد، حاکی از آن است که بیش از نیمی از افرادی که نگران پیامد همهگیری بر سلامتشان بودهاند، گفتهاند دچار احساس کسالت روحی شدهاند. سوال اینجاست که یک سال تمام کسالت مزمن روانی، با مغز انسان چه میکند؟ و جایی که زندگی بدون هیجان، تکراری و خالی از هرگونه الهامی بوده، بر سر بدنمان چه میآید؟
پرفسور جیمز دانکِرت، کارشناس مطالعه روی کسالت روحی در دانشگاه واترلوی کانادا، به منظور درک پیامد کسالت روانی بر مغز، به گروهی داوطلب که زیر دستگاه اسکن «ام آی آر»قرار داشتند، ویدیویی از یک مرد درحال آویزان کردن لباسهای شسته نشان داد. او در توضیح میگوید هنگامی که حوصله مردم سر میرود، مغز وارد بهاصطلاح «شبکه درخود فرورفتگی» میشود.
او در ادامه میگوید: «در خود فرو میروید. ممکن است ذهنتان به اینجا و آنجا گریز بزند یا رویابافی کنید، ممکن است به گذشته بروید یا به کارهایی که قرار است در طول روز انجام بدهید، یا به واقعهای در گذشته فکر کنید.»
به گفته دانکرت، ممکن است احساس کسالت را با رخوت و خوابآلودگی مرتبط بدانید و اگر کسی از شما بخواهد تصویر کسی را بکشید که حوصلهاش سر رفته، عکس فردی را میکشید که در حال چرت زدن است. اما کسالت در واقع ترکیبی از بیحالی، پریشانی، و بیقراری است.
دانکرت در پژوهش دیگری پیرامون پیامدهای جسمانی کسالت روحی، نتیجهگیری کرد که بیحوصلگی موجب افزایش ضربان قلب و بالارفتن میزان کورتیزول یا هورمون استرس میشود که نتیجه آن نیز افزایش فشار خون، و دیگر معضلات بلندمدت سلامتی است. دانکرت میگوید: «احساس کسالت برای مدت طولانی برای سلامت جسم و روان بد است.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما واکنش به کسالت روحی میتواند پیچیده باشد. ارین وست گیت، پژوهشگر ارشد واستادیار روانشناسی در دانشگاه فلوریدا، به ایندیپندنت میگوید که برخی آزمایشها نشان داده است که مردم دست به حرکاتی پیشبینی شده میزنند؛ از جمله این که بیشتر میخورند. یک آزمایش نشان داد که افردی که دچار کسالت روحی هستند، بیشتر به خوردن شکلات علاقه نشان میدهند. اما احساس کسالت میتواند به «رفتارهای ضد اجتماعی و سادیسمی» هم منجر شود. او میگوید: «مردم حشرات را له می کنند، از پرداخت دستمزد کارکنانشان خودداری میکنند، و اغلب دیگران را برای بدرفتاری جریمه مالی میکنند.»
ما از مدتها پیش از همهگیری آگاه بودیم که کسانی که دچار کسالت روحی هستند، بیشتر دچار افسردگی روانی و اضطراب میشوند. اما وست گیت خاطرنشان میکند که کسالت همچنین میتواند انگیزهای برای خلاقیت باشد، که در مطالعات آزمایشگاهی نیز نشان داده شده است. این پدیده برای کسانی که سکوهای شبکههای اجتماعیشان مملو از اشخاصی است که از اجبار به ماندن در خانه برای فراگرفتن مهارتهایی از جمله آشپزی، خیاطی، نقاشی، یا سرگرمیای که سالها عقب میانداختند استفاده کردهاند. جای تعجب نیست.
اما میان احساس مزمن کسالت و کسالت گذرا ( سر رفتن حوصله) تفاوتهایی وجود دارد. کسالت مزمن، به انواع پیامدهای منفی جسمی و روانی مرتبط است. دانکرت میگوید: «ما از مدتها پیش از همهگیری آگاه بودیم که کسانی که دچار کسالت روانی هستند، بیشتر دچار افسردگی روانی و اضطراب میشوند. آنها همچنین بیشتر اسیر مواد مخدر و الکل هستند. مستعد بودن به احساس کسالت و اعتیاد به قمار هم به یکدیگر مرتبطند.»
گزارش اداره آمار ملی نشان میدهد که بریتانیا در جریان نخستین دور قرنطینه در ماههای مارس و ژوئن، دچار افزایش میزان اضطراب شد. به همین گونه، دادههای اداره آمار ملی افشا کرده است که سطوح افسردگی روانی درمیان بزرگسالان از ۹.۷ درصد پیش از همهگیری، به ۱۹.۲ درصد در ژوئن ۲۰۲۰ رسید.
در یک پژوهش که در سال ۲۰۰۹ توسط آنی بریتون و مارتین جِی شیپلی از نهاد مرتبط با بیماریهای واگیردار و بهداشت عمومی انجام گرفت، ۳۷ درصد از یک گروه ۷۵۰۰ نفره که در دهه ۸۰ در بخش دولتی کار میکردند و دچار کسالت روحی قابل توجهی بودند، تا پیش از پایان دوره این مطالعات درگذشته بودند. پژوهشگران معتقدند که این پیامد میتواند نتیجه آن باشد که افرادی که دچار کسالت روحی هستند، بیشتر به عادات مغایر با سلامتی، از جمله مصرف مشروبات الکلی و استعمال دخانیات، تمایل دارند.
بنا به گزارش اداره آمار ملی، در نخستین نه ماهه سال ۲۰۲۰، مرگ و میر ناشی از مصرف مشروبات الکلی به بالاترین سطح خود، یعنی۲۴۶۰ مورد افزایش یافت. این امر نمایانگر ۱۶ درصد افزایش در مقایسه با دوره مشابه در سال پیش از آن بود. هرچند دلایل مصرف الکل میتواند بیش از احساس کسالت باشد، اما میان این دو رابطهای قابل توجه وجود دارد.
شواهدی وجود دارد که سلامت افرادی که فجایع طبیعی را پشت سر میگذارند، به گونهای جبرانناپذیر لطمه دیده است.
تینا کندال، استادیار رشته فیلم و رسانه در دانشگاه اَنگلیا راسکین، که تحقیقاتش روی کسالت روحی و اقتصاد در شبکههای رسانهای متمرکز است، میگوید یک نکته مثبت در این شرایط این است که اکنون کسالت روحی به عنوان یک معضل بالقوه سلامت جامعه شناخته شده است. او میگوید: «ازنظام درمان عمومی بریتانیا گرفته تا شوراهای محلی نهادهای بهداشت عمومی و سلامت روان، همگی به ناگاه در مورد کسالت روحی شروع به ارائه توصیه کردهاند، در حالی که پیشتر این عارضه به عنوان جنبهای از سلامت روان جدی گرفته نمی شد.»
وست گیت میگوید، این که آیا کسالت روحی و تجربه عمومیتر زندگی در همهگیری کووید عواقبی بلندمدتتر بر جامعه خواهد داشت، هنوز معلوم نیست. او میافزاید: «ما اطلاعات بسیاری در مورد عوامل استرس در کوتاهمدت در اختیار داریم، اما دادههای چندانی در زمینه استرس بلندمدت در دست نیست. برای نمونه، شواهدی حاکی از آن است که سلامت کسانی که فجایع طبیعی را تجربه کردهاند، به گونهای جبرانناپذیر لطمه دیده است.»
درک عواقب کسالت روحی مردم در این دوره، همانند بسیاری از دیگر جنبههای آن، تنها پس از گذشت زمان مشخص خواهد شد. اگرچه کسالت روحی بدترین پیامد این سالِ تکرارها نبوده است، اما پشت سر گذاشتن دوازده ماه زندگی در تکرار، بیتردید برای سلامت جمعی ما مفید خواهد بود.
© The Independent