کشمکش بین ایران و ایالات متحده آمریکا، هر روز به شکل جدیدی بروز میکند و در این میان دیگر کشورها هم برخی خواسته و برخی ناخواسته درگیر، روابط بین این دو کشور شدهاند.
از زمانی که، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از قرارداد «برجام» با ایران خارج شد، به مرور تحریمهای نفتی علیه ایران برقرار شد؛ تا جاییکه به نقل از برخی منابع، صادرات نفت ایران که در سال ۲۰۱۸ به حدود ۲.۵ میلیون بشکه نفت در روز رسیده بود، در اوایل سال جاری میلادی به حدود یک میلیون بشکه افت پیدا کرد.
در نهایت پس از پایان زمان معافیتهای تحریمی علیه ایران این رقم به پانصد هزار بشکه نفت در روز رسید. این رقم فروش نفت، برای کشوری مثل ایران که هر ساله بودجهی جاری و اقتصادی کشور را بر اساس فروش نفت تعیین میکند، یک شوک اقتصادی به حساب میآید.
ایران قبل از انقلاب ۵۷، در حال توسعهی صنایع صنعتی و رشد اقتصادی از طریق صادرات غیرنفتی خود بود اما پس از آن زمان با وقوع جنگ و تغییرات سیاستهای کلی نظام، ایران از این مسیر به کلی فاصله گرفت و همچنان فروش نفت در ایران به صورت یک عامل عمده در مسائل اقتصادی تاثیرگذار است.
جنگ سرد
به نظر میرسد پس از خروج آمریکا از برجام، سیاست آمریکا فشار حداکثری بر ایران از طریق جنگ غیر مستقیم است. شاید از همین نقطه نظر، بتوان نام «جنگ سرد» را بر روابط حاکم میان این دو کشور نهاد.
با یادآوری آنچه در چندین دههی پیش بین آمریکا و روسیه در حال روی دادن بود، با این تفاوت که اینبار ایران توانایی مقابله با آمریکا را به مانند کشور روسیه ندارد. هرچند کشور روسیه و پوتین رئیس جمهور آن، از نظرهایی در کنار ایران هستند اما این موضوع توان ایران را به اندازهی لازم افزایش نداده است.
بنا به همان فشار حداکثری، در ماههای اخیر ایالت متحده آمریکا در دو مسیر جداگانه سعی در مهار اقدامات ایران علیه تحریمهای نفتی خود کرده است.
منابع اطلاعاتی
از یک طرف با ایجاد ائتلاف نظامی و جلب نظر کشورهای دیگر حضور نظامی خود در خلیج فارس و تنگهی هرمز را هر روز قدرتمندتر میسازد. هرچند پیوسته هدف از حضور آنها در آن محدوده به خاطر امنیت نفتکشها و کشتیهای تجاری عنوان شده است، اما واقعیت این استکه آنها به منابع دقیقی از اطلاعات و هرگونه تحرکی در آن منطقه مسلط شدهاند. به علاوه نیروهای نظامی متحد این ائتلاف، در مواقع لازم قادر خواهند بود از نقش حفاظتی، به نقش جلو رونده و جنگنده هم تغییر شکل بدهند.
از طرف دیگر، آمریکا سعی دارد با تسلط بر اطلاعات و آگاهی از وضعیت خریداران احتمالی نفت ایران جلوی هرگونه دور زدن تحریمها را بگیرد، تا بدین وسیله هدف خود در این راستا را هم تحقق ببخشد.
در همین ارتباط، ایران اواخر تیرماه ۱۳۹۸ خبر از دستگیری ۱۷ عضو جاسوسی سازمان اطلاعات آمریکا، سی آی ای، داد. به گفته این رسانهها، جرم این ۱۷ نفر ثابت شده است و تعدادی هم با حکم اعدام روبرو شدهاند. همزمان خبر دستگیری تعدادی از کارمندان و مدیران عالی رتبه وزارت نفت هم اعلام شد. حتی پای چندین خانم هم به میان آمد که سعی داشتند با نزدیک شدن به برخی مدیران نفتی، اطلاعات فروش نفت را به دست بیاورند. موضوعی که رسانههای داخلی از بازتاب وسیع و گزارشات دقیقتر آنچه در حقیقت روی داده است، فعلا خودداری کردهاند.
در ارتباط با این اخبار، آمریکا این اتهامات را صریحا رد و تاکید کرد که در ایران و در این مورد خاص جاسوس آمریکایی در ایران نداشته است.
اما به تازگی در گزارشی که در روزنامه نیویورکتایمز منتشر شده، صراحتا به این موضوع اشاره کرده است : پس از اینکه دونالد ترامپ ، تصمیم به برقراری تحریم فروش نفت ایران گرفت، اطلاعات مربوط به فروش نفت به «سلاح ژئوپلیتیک» تبدیل شده است و مورد توجه سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی غربی و به ویژه آمریکا قرار گرفته است.
در این گزارش به نحوهی فروش نفت و دور زدن تحریمها تا حدودی پرداخته شده است. به طور مثال، از اینکه تعدادی از تجار مورد اعتماد و حتی برخی سپاهیان مسئول فروش نفت ایران به کشورهایی مانند چین، هند، سوریه و حتی برخی کشورهای اروپایی هستند و یا اینکه خریداران در لحظهی معامله که تقریبا حالت پایا ای دارد، در محلی بدون دسترسی به اینترنت و موبایل مهمان طرف ایرانی به صرف غذاهای متنوع میشوند تا مبالغ بانکی بین حسابها رد و بدل شود؛ پس از آن معامله کامل شده است و رد پایی از هیچ کدام از طرفین باقی نمیماند.
به نظر میرسد انگیزهی خریداران از این معامله به وضوح قیمت کمتر هر بشکه نفت نسبت به بازار آزاد است که به طور طبیعی در یک معاملهی میلیون دلاری میتواند رقم قابل توجهی به حساب بیاید.
از این رو، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا که به نوعی به این خرید و فروشها شک داشتهاند، تمام تلاش خود را انجام میدهند که از طریق فرستادن افرادی قابل اعتماد به نوعی به این اطلاعات فوق سری دست پیدا کنند. آنها با دادن وعدهی اقامت دائم کشور آمریکا و یا پولهای آنچنانی، سعی کرده بودند که به اطلاعات شماره حساب بانکی خریداران و فروشندگان نفت ایران و رقم معاملات نفتی، دسترسی پیدا کنند.
همچنین آنها سعی داشتهاند با آگاهی از مقدار پول رد و بدل شده بین ایران و خریداران نفت، به این ارزیابی برسند که تا چه میزان فشار به اقتصاد ایران وارد شده است و اقتصاد ایران تا چه میزان ضربه دیده است؛ هر چند به دلیل اینکه، ایران فروش نفت خود را تنها از طریق افراد کاملا قابل اعتماد انجام میدهد، بنابراین ورود به این حلقهی اعتماد به سختی این پروژه هم اضافه کرده است.
به یاد بیاوریم که حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در یکی از سخنرانیهایش به دو مورد مهم مقاومت در برابر تحریمهای نفتی آمریکا اشاره کرده بود. او به نوعی به بستن تنگهی هرمز توسط ایران و همچنین اینکه ایران راههای فروش نفتی دیگری هم دارد، صراحتا اشاره کرد. شاید به همین دلیل هم، آمریکا در هر دوی این موارد سعی در تسلط بر تحرکات ایران دارد.
اول با حضور نظامی خود و ایجاد ائتلاف نظامی در منطقهی آبی خلیج فارس و تنگهی هرمز و دوم با رایزنیهای اطلاعاتی از داخل ایران و دسترسی به اطلاعات خریداران نفت ایران، ضمن فشار حداکثری، سلاح مقاومت ایران در برابر تحریم را بدون جنگ گرم، خالی از فشنگ کند.