سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در ایران طی هفته گذشته بازتاب روشن شرایط فعلی نظام جمهوری اسلامی بود. چهرههای سیاسی از همه جناحهای درون حکومت برابر یکدیگر صفآرایی کردند، در مورد دلایل حضورشان در صحنه رقابت انتخاباتی مسائل غلوآمیز و غیرواقعی مطرح کرده و حتی گریستند. از همان ابتدا نیز در خصوص چهرههای جنجالی، رد صلاحیت آنها مشخص و روشن بود.
حالا با آغاز روند بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در ایران، اگرچه هنوز شورای نگهبان نظر نهایی خود در خصوص صلاحیت آنها را رسما اعلام نکرده، اما میتوان تصویر نسبتا روشنی از فضای رقابتی روزهای پیش رو داشت.
انتخابات ریاستجمهوری پیشرو با شرایط فعلی یک ستاره دارد و آن «ابراهیم رئیسی، رئیس فعلی قوه قضائیه» است که مدعی شده است: «رقیب اشرافیگری و فساد» است و علی خامنهای، جریان سرداران و انقلابیون نزدیک به آنها، شورای نگهبان و بخش بزرگی از اصولگرایان او را به شکل علنی حمایت میکنند.
حمایت از رئیسی و مهندسی شرایط به نفع او چنان است که برای اولینبار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران سخنگوی شورای نگهبان در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس، ادعا کرد: «مشارکت پایین برای مشروعیت انتخابات مشکلی ایجاد نمیکند.»
همچنین اعلام شده میزان مشارکت مردم در انتخابات امسال (۱۴۰۰)، بنا به نظرسنجی انجام شده از سوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) کمتر از ۳۵ درصد خواهد بود و این یعنی پایینترین میزان مشارکت طی ۴۲ سال گذشته در انتخابات ریاستجمهوری.
ابراهیم رئیسی برابر رقبایی که یا رد صلاحیت شدهاند یا عملا تحت تأثیر جو عمومی جامعه و استبداد رأی حاکم دستشان برای اقناع افکارعمومی خالی است، «صاحب اکثریت آراء از اقلیت مشارکت کننده» در این رویداد سیاسی تا امروز است.
چهرههای سرشناس سیاسی که در این دوره از انتخابات ثبتنام کردهاند را میتوان در شش طیف به لحاظ سوابق اجرایی و حکومتی و سیاسی تقسیمبندی کرد.
اعضاء دولت حسن روحانی، اعضاء دولت محمود احمدینژاد، اعضاء دولت محمد خاتمی، نظامیان و نمایندگان سابق و فعلی مجلس شورای اسلامی و فعالان حزبی و چهرههای ارشد و باسابقه نظام. این عده خود را در سه صفبندی سیاسی اصلاحطلبی، اصولگرایی و مستقل معرفی کردهاند.
میان این چهرهها بیشترین تناقض در اعلام دلایل حضور در این رقابت با توجه به سوابق، مربوط به افرادی است که بیشترین جنجال را با حضورشان به پا کردند.
چهرهای برای مبارزه فساد میخواهد از قوه قضائیه به قوه مجریه برود
رئیس فعلی قوه قضائیه کشور و مسئول مبارزه با فساد در سیستم در کمال شگفتی با شعار مبارزه با فساد و اشرافیگری بنا دارد ریاست قوهای که مسئول مستقیم این امر است را رها کرده و ریاست قوهای دیگر را برعهده بگیرد. همین تناقض عجیب برای آنکه شعار ابراهیم رئیسی با چالش و نقد جدی مواجه شود کافی است.
نکته دیگر این است که سوابق رئیسی نشان میدهد او هرگز حتی برای یک روز مسئولیتی در ساختار اجرایی کشور نداشته است. از طرفی دیگر سالها حضور رئیسی در سازمان بازرسی، دادستانی و معاونت و ریاست قوه قضائیه این سوال را مطرح میکند که اگر عزمی برای مبارزه با فساد در رئیسی هست، چرا در تمام سالهای گذشته با داشتن مهمترین نقشها در قوه قضائیه، وضعیت فساد در کشور تا این حد گسترده و سیستماتیک شده است.
ناظران معتقدند رئیسی برای آنکه بتواند در قامت رهبری آینده شانسی داشته باشد، چارهای جز نشستن بر صندلی ریاستجمهوری و کسب دستکم یک پیروزی با آرای مردم ندارد و تنها دلیل حضور او برای بار دوم در انتخابات ریاستجمهوری چیزی جز برنامه برای تحقق این مهم نیست. نشستن بر جایگاه رهبر آینده جمهوری اسلامی ایران.
آغازگر سیاست تحریم که میخواهد ضمانت برداشته شدن آنها باشد
علی لاریجانی را «آقای سیاستمدار» مینامند. حامیانش معتقدند در ساختار سیاسی ایران بعد از علیاکبر هاشمی رفسنجانی هیچکس همچون او توان نزدیک کردن جناحهای سیاسی به همدیگر در ایران را ندارد.
مهمترین شعار لاریجانی تداوم رویکرد صلح با جهان و به نتیجه رساندن برجام است. اما منتقدانش میگویند او در زمان محمود احمدینژاد مسئولیت مستقیم مذاکرات را برعهده داشت که نتیجه آن شکست مطلق مذاکرات بود و فرصت اولین تحریمهای جدی را علیه ایران فراهم کرد.
از سوی دیگر خاندان لاریجانی محبوب جامعه ایران نیستند. برادران لاریجانی در مناصبی که در اختیار داشتند همواره درگیر فسادهای گسترده اقتصادی و سیاسی بودهاند.
از دستگیری معاون و نزدیکترین فرد به صادق لاریجانی یعنی اکبر طبری گرفته تا ماجرای یکشنبه سیاه مجلس که احمدینژاد فیلم درخواست رشوه و تبانی برادر دیگر لاریجانیها را در حضور علی لاریجانی به نمایش گذاشت. علی لاریجانی نیز همانند رئیسی تجربه دوم حضور در انتخابات ریاستجمهوری را دارد و همانند رئیسی او نیز در تجربه پیشین شکست تلخی را تجربه کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مردی که در شرایط پرخطر سیاست ایران میخواهد از گوشه مدیر میدان شود
محسن هاشمی رفسنجانی، پسر ارشد علیاکبر هاشمی رفسنجانی، اگرچه تلویحا اعلام کرده ثبتنامش به درخواست شورای اصلاحطلبان بوده و احتمالا حتی در صورت تایید صلاحیت، به نفع اسحاق جهانگیری کنارهگیری خواهد کرد، ولی حضورش برای بخشی از جامعه یادآور تنشهای میان هاشمی و رهبر ایران طی اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود است.
بعضی اعتقاد دارند شاید در صورت تایید صلاحیت او با برجسته شدن این دوقطبی بخش از آرای خاکستری پای صندوق رأی بیایند. اما منتقدانش معتقدند سابقه اجرایی او در عرصه سیاست ایران نشان میدهد، هیچ شباهتی به پدرش ندارد و محافظهکارتر از آن است که بتواند رهبری یک جریان سیاسی بزرگ در ایران را بر عهده بگیرد.
شاید مهمترین دلایل منتقدان برخورد محسن هاشمی با مواضع منتقدانه خواهرش، فائزه هاشمی، باشد. او به صراحت فائزه را به سکوت برابر نظر حکومت دعوت کرده بود.
همچنین در بحثهای جنجالی پیرامون مرگ مشکوک پدرش نیز برخلاف دیگر اعضای خانواده هرگز موضع روشنی نگرفت و ماندن در ساختار سیاسی ایران را بر همهچیز ترجیح داد. سابقه ریاست وی در شورای شهر تهران نیز مورد انتقاد جریانهای مختلف سیاسی کشور از جمله اصلاحطلبان است.
اشتباه استراتژیک اصلاحطلبان در صحنه سیاسی ایران
کاندیداتوری اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت روحانی، از سوی اصلاحطلبان به نظر میرسد بزرگترین اشتباه استراتژیک این جریان سیاسی باشد. او در روز ثبتنام با صدایی بغضآلود و چشمانی اشکبار چنان معترض وضع موجود کشور شد که گویی در تمام دوران دولت روحانی حتی لحظهای مسئولیت نداشته است.
اسحاق جهانگیری در انتخابات سال ۹۶ در نقش کاندیدای حمایتی وارد صحنه انتخابات شد و از روز اول گفت در نهایت به نفع روحانی کنار خواهد رفت. رفتاری که همان موقع نیز مورد انتقاد شدید جامعه قرار گرفت.
جهانگیری بر این باور است که شاید همانند سالهای ۹۲ و ۹۶ مردم شگفتی بیافرینند و در آخرین لحظه دوباره به اصلاحطلبان اقبال نشان دهند. در آن صورت او بهعنوان نامزد اصلاحطلبان خود را تنها شانس مردم برای جلوگیری از ریاستجمهوری رئیسی میبیند. اما واقعیت این است وی در حال حاضر نهتنها از کمترین میزان رأی در نظرسنجیها برخوردار است که بالاترین رأی منفی را نیز در نظرسنجیها در اختیار دارد.
همین نکته است که برخی تحلیلگران معتقدند او همانند سال ۹۶ تنها برای تقویت جبهه مقابل ابراهیم رئیسی وارد میدان شده و چارهای جز کنار رفتن برابر دیگران نخواهد داشت.
شخصیت پوششی سیاست ایران
تندروهای اصولگرا و جبهه پایداری سعید جلیلی را سال ۹۲ گزینه مطلوب نیروهای انقلاب میخواندند. اما او به دلیل سابقهاش در مسند دبیر شورایعالی امنیت ملی دولت محمود احمدینژاد که مسئولیت مذاکرات هستهای را بر عهده داشت و ضربهای جدی به دیپلماسی ایران زد حتی درون نظام نیز چهرهای محبوب نیست.
او در مناظرات سال ۹۲ بازندهای مطلق بود که حتی نمیتوانست در دفاع از عملکرد خود جملات تاثیرگذاری بر زبان آورد. این دوره حضور جلیلی به گمان بیشتر برای تقویت جبهه ابراهیم رئیسی در مناظرهها خواهد بود.
جوان انقلابی که نرسیده حامیانش را از دست داد
تا چند ماه پیش سعید محمد را ملاک دولت جوان انقلابی مدنظر رهبر ایران میدانستند. فرمانده قرارگاه خاتم که به عنوان یک سپاهی به نظر میرسید لحظه ورود رسمی سپاه به امور اجرایی و در دست گرفتن دولت باشد.
اما با جدی شدن حضور ابراهیم رئیسی ناگهان ابرهای سیاه آسمان اقبال سعید محمد را در برگرفت و اولین منتقدانش همان نیروهای حامی وی در ماههای گذشته شدند.
او که قهرمان شناخته میشد و مرد میدانش میخواندند حالا برای آنکه از عرصه انتخابات کنار گذاشته شود تا حد سرداری که جنگندیده در گفتمان اصولگرایان تنزل پیدا کرد. نکته دیگر در خصوص سعید محمد شعار او یعنی ساختن ایران با عزمی جهادی است.
سعید محمد در زمان مدیریت بر قرارگاه خاتم معیار حذف شرکتهای خصوصی و تصرف پروژههای مختلف عمرانی در کشور بود.
در کنار فساد گسترده قرارگاه خاتم در اکثر این پروژهها سوال اصلی اینجاست که با توجه به برنامهها و سند چشمانداز تعیین شده برای آینده اقتصادی ایران که مبتنی بر خصوصیسازی است، چگونه کسی که نماد کنار زدن شرکتهای خصوصی بهزور اسلحه و رانت بوده میخواهد مجری این سیاست در کشور باشد.
جنجالیترین چهره سیاسی درون نظام
محمود احمدینژاد جنجالیترین نامزد ثبتنام کرده در انتخابات پیشرو است. او که روزگاری تندروترین نیروهای کشور، سرداران و دولت در سایه وی را تا مقام یار امام زمان بالا برده بودند و علی خامنهای نظر او را به خود از هاشمی نزدیکتر دانست، امروز «یاغی از خط خارج شده نظام اسلامی» در نظر انقلابیون است که میگویند شعارهایش شباهت به شعارهای نیروهای برانداز حکومت ایران دارد.
احمدینژاد اما بنا به نظرسنجی در صورت تایید صلاحیت شانس بیشتری نسبت به سایر رقبا در جذب رأی طبقات پایین جامعه ایران دارد. اما حتی یک نفر در کشور باور ندارد او نیز همانند مصطفی تاجزاده با شعارهای ساختارشکنانهشان، شانسی برای تأیید صلاحیت داشته باشد.
اما برفرض محال اگر او تأیید صلاحیت شود سوال اصلی اینجاست که تمام آنچه بهعنوان وعده در هشت سال گذشته فریاد زده است را چرا در هشت سال ریاستجمهوریاش انجام نداد.
سیاستمدار صادق درون نظام و منتقد ولایت مطلقه فقیه
در این میان شاید مصطفی تاجزاده را بتوان صادقترین منتقد نظام اسلامی از درون نظام دانست که با بیانیهای تند و انتقادی نسبت به اصول جمهوری اسلامی وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری شد. وی گفت اصل ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارد و معتقد به آزادی عقیده و فعالیت همه شهروندان ایرانی با هر مرام و طرز فکر است.
گروهی از اصلاحطلبان در حالی که عموم جامعه انتخابات را فرمایشی دانسته و صراحتا گفتهاند در آن شرکت نمیکنند، تایید صلاحیت مصطفی تاجزاده، زندانی سابق سیاسی و معاون سیاسی وزارت کشور دولت محمد خاتمی، را شرط مشارکت و حضور خود در عرصه انتخابات ریاستجمهوری دانستهاند. مسالهای که گفته شده در همان آغاز کار بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان از دستور کار خارج شده و در واقع تاجزاده نخستین چهره سیاسی رد صلاحیت شده این انتخابات دقیقا در روز ثبتنام بوده است.
در کنار چهرههای بالا ثبتنام بیش از چهل عضو دولتهای خاتمی، احمدینژاد و روحانی، نظامیان، نمایندگان مجلس و فعالان حزبی و چهرههای ارشد و باسابقه نظام جمهوری اسلامی را میتوان از یکسو برنامه پوشش رد صلاحیت در میان همه گروههای مدعی و پوشش مناظره در روزهای پیشرو دانست. صحنهآرایی نظام برای جلب مشارکت مردم ایران.