تمام فلسطینیان در برابر یهودیسازی و اسکان یهودیان در محله شیخ جراح در بیتالمقدس شرقی، مقاومت کردند و حتی فلسطینیهای ساکن اسرائيل برخلاف آنچه به طور مکرر علیه آنها تبلیغ میشد، برای دفاع از قدس به پا خاستند. با این حال، همانقدر که جریان مقاومت مسالمتآمیز با سنگ و دستهای خالی در برابر قدرتمندترین ارتش مسلح، برای بنیامین نتانیاهو و نیروهای اسرائیلی قابلپذیرش نبود، این مقاومت مسالمتآمیز اخیر، برای برخی از جناحهای فلسطینی که تفنگها و موشکهایشان را در اختیار ایران گذاشتند هم پذیرفتنی نبود.
در گذشته، ترکیه اردوغان در چارچوب تلاشهایش برای گسترش نفوذ در خاورمیانه و آفریقا سعی کرد سازمانهای وابسته به «اخوانالمسلمین» را برای تامین منافع خود در کنترل داشته باشد، اما نیاز استراتژیک جنبش «حماس» به کشور عربی مصر، باعث شد تا حماس سال گذشته ادعا کند که با سازمان اخوان پیوند ندارد. با این حال، ارتباط عمیق حماس با رژیم تهران از مدتها قبل آشکار شده بود؛ به ویژه زمانی که محمود الزهار، یکی از رهبران حماس، در مصاحبه با تلویزیون العالم، فاش کرد که در نخستین دیدار با قاسم سلیمانی در سال ۲۰۰۶، مبلغ ۲۲ میلیون دلار را در چمدانهایی دریافت کرده است.
پس از اعلام آتشبس در فلسطین، برای همه آشکار شد که موشکهای حماس و جهاد اسلامی بخشی از استراتژی رژيم تهران در منطقه بود و هدف آنها، مقابله با نفوذ عربی است، نه جنگ با اسرائيل. این همان استراتژی است که تهران بارها آن را در عراق، سوریه، یمن، لبنان و نوار غزه به اجرا درآورده است و عناصر وابسته به آن، کشورهای یادشده را به حرکت در راستای خدمت به ایران و عملی کردن دستورات آن در سرزمینهای عربی وادار کردهاند.
تاریخ و واقعیتهای چند دهه گذشته این حقیقت را به اثبات میرساند که این استراتژی هیچ ربطی به مسئله فلسطین ندارد؛ به آسیبهایی که به مردم فلسطین برسد اهمیتی نمیدهد و تنها دغدغه آن، قربانی کردن اعراب در مسیر جاهطلبیها، گسترش نفوذ و تحمیل هژمونی (سلطه) ایران بر منطقه است. در راستای خدمت به پروژه سیاسی ایران، کودکان فلسطینی و خانوادههای آنها قربانی شدند و خانهها، ساختمانها و زیرساختهای غزه به ویرانه تبدیل شد.
مردم یمن نیز با وضعیتی مشابه با آنچه در نواز غزه اتفاق افتاد، روبهرو شدند. موشکهای حوثیهای مورد حمایت ایران، آنها را هدف قرار داد. خشونت در بغداد و کربلا و ترور فعالان و جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ در لبنان هم که به کشته شدن بیش از یک هزار و ۳۰۰ نفر منجر و لبنان در نتیجه آن بیش از هشت میلیارد دلار خسارت متحمل شد، بخشی از همین استراتژی بود. اما جای تاسف است که برخی از فلسطینیان، وفاداری خود را به رژیم ایران اعلام کرده و در راستای پیشبرد جاهطلبیها و استراتژی تهران، سیاست و موشکهای خود را طوری در خدمت اهداف ایران قرار دادهاند که به ضرر بیتالمقدس و مردم فلسطین تمام میشود.
متاسفانه موشکپرانیهای بیهدف به سمت اسرائیل، بدون توجه به خسارتهایی که در پاسخ آن، به منافع مردم فلسطین وارد میشود، بارها تکرار شده است. پاسخگو نبودن گروههای فلسطینی وابسته به ایران در صحنه تحولات فلسطین، به سود بنیامین نتانیاهو و رژیم ایران است. این رابطه که با موشکهای ایرانی تداوم پیدا میکند، به خوبی نشان میدهد که چگونه حریف از دشمن خود سود میبرد؛ همانگونه که نتانیاهو برای دور زدن نتایج انتخابات اخیر و جلوگیری از تشکیل دولت آینده به سرپرستی جناحهای دیگر، از عملکرد ایران بهرهبرداری کرد؛ علاوه بر این که به دنبال حمله موشکی اخیر غزه به اسرائيل، محافل تصمیمگیری بینالمللی با نتانیاهو تماس گرفتند و تعهد خود برای حمایت از اسرائیل و تامین سلاحهای پیشرفته به آن را تحت شعار دروغین «حق اسرائیل برای دفاع از خود»، اعلام کردند.
البته تمام ناهنجاریهای یادشده، ناشی از تلاشهای عمدی و ترفندهای ایران برای آسیب رساندن به کشورها و ملتهای عربی و اهداف آنها است و ایران با سردادن شعارهای مبالغهآمیز در حمایت از فلسطین، از مسئله عادلانه فلسطین سوءاستفاده میکند و عامل خسارات سنگین و جبرانناپذیری به فلسطین میشود.
هر قدر رژیم ایران و گروههای وفادار به آن، جنگ اخیر را در شعارهای حمایت از آرمان فلسطین بپیچانند، اما واقعیت اوضاع، از چیز دیگری حکایت دارد؛ به ویژه این که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران و عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه آن کشور، اظهار داشتهاند که پاسخ ایران به حمله خرابکارانه به نطنز، ترور دانشمندان ایرانی و آتشسوزی در تاسیسات هستهای ایران، با موشکهایی بر فراز تلآویو و شهرهای دیگر اسرائیل تلافی خواهد شد.
اگر اسرائیل در سایه حملاتی که در ایران انجام داد، خود را به عنوان مذاکرهکننده پنهان و غیرمستقیم به مذاکرات وین تحمیل کند، تهران مسئله بیتالمقدس را به گفتوگوهای وین وارد میکند. آنگاه این پیشنهاد مطرح میشود که در مقابل عقبنشینی ایران از مسئله بیتالمقدس، تلآویو باید از مخالفت با برنامه هستهای ایران دست بکشد. در نتیجه، هدفی که تهران از درگیری با اسرائیل دارد، این است که در ازای سکوت اسرائیل در مورد دستیابی تهران به مواد شکافتپذیر هستهای، پرتاب موشک به اسرائیل و تهدید غزه را متوقف خواهد کرد.
ایران، سرقت مبارزه از اهالی بیتالمقدس را به گردانهای قسام و قدس سپرد و سپس آنها را به ربودن قدرت تصمیمگیری از تشکیلات خودگردان فلسطین در رامالله تشویق کرد؛ در حالی که تهران خود مبارزه حماس، جهاد اسلامی و گروههای فلسطینی را به غارت برده و مردم منطقه را به پرداخت هزینههای بسیاری برای تحقق استراتژی منطقهای خود ناگزیر کرده است. با این حال، تهران باعث شد رهبران حماس و جهاد اسلامی از پناهگاهها یا استراحتگاههای ساحلی خود بیرون آیند و از پولها و موشکهای ایران سپاسگزاری کنند و «نصرت الهی» را به خامنهای تبریک بگویند.