کریستوف اونوره، کارگردان فرانسوی، امسال با شانزدهمین فیلم خود در بخش «نوعی نگاه» هفتاد و دومین جشنواره کن حاضر شد. اونوره با این فیلم تصمیم گرفته پیام سفت و سختی به طرفداران سینمای هنری بفرستد: او با حقههای قدیمی نمایشی و زبان طنز از موضوعی به مهمی آزادی زن حرف میزند.
از هونوره راجع به ششمین همکاریاش با کیارا ماسترویانی، دختر کاترین دونوو و مارچلو ماسترویانی، پرسیدیم که امسال موفق شد جایزه بهترین بازیگر بخش «نوعی نگاه» را از آن خود کند.
اونوره لبخند میزند و میگوید: «قصدم واقعا این بود که او نقش شخصیت زنی را بازی کند که با صدای بلند آزادی خود را طلب میکند. او هم بازیگر محشری است و هم دوست من. واقعا به من الهام میدهد چون میتواند از ایفای نقش بسیار عمیق به ایفای نقش بسیار سبک و مفرح حرکت کند. این روزها واقعا دنبال چیزی هستم که خیلی عبوس و جدی نباشد. این آدمهای صنعت سینما که خودشان را زیادی جدی میگیرند برایم غیر قابل تحملاند و متاسفانه فیلمهای هنری اغلب همینطوریاند. کار اینها ریاکاری است. چون به نظر من واقعا باید به یاد خودمان بیاوریم که وظیفه سینما در ضمن آوردن شادی و خوشی است و مانعی بر سر راه نیست. «هانا و خواهرانشِ» وودی آلن همانقدر مرا تحت تاثیر و تحریک روانی قرار میدهد که «قربانیِ» تارکوفسکی. این خالقینی که داستانهای عمیق ایجاد میکنند اما در عین حال سرگرمی هم درست میکنند از نظر من خیلی موقر محسوب میشوند».
«در شبی جادویی» داستان ماریا (کیارا ماسترویانی) و ریچارد (بنجامین بیوله، خواننده و ترانهنویس فرانسوی) است، زوجی متاهل که ۲۰ سال است زندگی زناشویی خوشبختی دارند و بچه هم ندارند. این خوشبختی ناگهان زمانی به خطر میافتد که ریچارد کشف میکند که ماریا مدتها است با مردان جوان که بیشترشان دانشجو هستند به او خیانت میکند. ماریا به شیوهای نادر و بیتعارف تصمیم میگیرد یک شب را در هتل آن سوی خانهشان در پاریس بگذراند تا در سکوت به همه چیز فکر کند. او وارد اتاق ۲۱۲ میشود (عنوان فرانسوی فیلم هم همین «اتاق ۲۱۲» است) و آنجا است که با غافلگیری با شماری از مهمانان از زندگی گذشتهاش روبرو میشود. او آمده بود به فکر و تامل بپردازد و اما این کار اکنون تقریبا غیرممکن میشود — نگاهی به جایگاه زن در جامعه امروز.
ماری که در اتاق هتلش قرار میگیرد، شخصیتها از گذشته به دیدنش میآیند از جمله شوهرش در بیست و چند سالگی که وینست لاکوست نقشش را به زیبایی بازی کرده است. لاکوست از محبوبترین بازیگران فرانسوی است و همانقدر در فیلمهای کمدی میدرخشد که در فیلمهای درام. اونوره در شکل و سبک آزادی بسیاری دارد و اینگونه فیلم نادری نشانمان میدهد. او موقعیت رویاگونهای را نزد بیننده میآورد که انگار واقعا دارد اتقاق میافتد.
اونوره میگوید: «من فیلم را در خواب ندیدم اما منطق آن نوعی شیدایی را دنبال میکند. به نظر من در کار تخیلی، بخصوص در سینما، میتوان همه کار کرد. مثلا دو بازیگر با ۲۵ سال اختلاف سنی میتوانند در یک اتاق قرار بگیرند و نقش یک شخصیت واحد را بازی کنند و غریب هم به نظر نمیرسد. میخواستم این آزادی را برای خودم قائل شوم. میخواستم فیلمم از طبیعتگرایی آزاد باشد».
چنانکه کارگردان یادآوری میکند «در شب جادویی» به احساساتی میپردازد که برای بیشتر مردم واقعی و آشنا هستند مثل از میان رفتن احساسات در روابط طولانی مدت حتی زمانی که عشق هنوز خیلی قوی و پابرجا است. او میگوید: «در مراحل مختلف زندگی نسخههای مختلفی از ما در عین حال درونمان موجود هستند. یکی از سوالهای فیلم این است که چرا این زنی که میخواهد و نیاز دارد که تنها فکر کند در اتاق هتلش ناگهان با هجوم مردمی روبرو میشود که تصمیم دارند به جای او صحبت کنند. برای من نقطه آغازین فیلم دقیقا همین است! شخصیت زنی که میخواست برای خودش فکر و صحبت کند اما چنین امکانی نمییابد چون کلی آدم میآیند و میخواهند او را به شرم بیاندازند و آزادیاش را زیر سوال ببرند. انگار دارند محاکمهاش میکنند».
تئاتر روی پرده سینما
سینمای فرانسه را به سبک آوانگاردش میشناسند. اونوره از گذشتهای تئاتری میآید و شیوه کارگردانی نامتداولش جنجالآفرین است.
او میگوید: «واقعیت اینجا است که در این فیلم میخواستم از روندهای نمایشی استفاده کنم. در دنیای نمایش، ما همیشه به شوهری که سرش کلاه رفته میخندیم و زن خیانتگر را مقصر میدانیم اما در این فیلم میخواستم واقعا به فکر نومیدی مردی باشم که زنش به او خیانت کرده و در عین حال خواست زن برای آزادی را هم جدی بگیرم». فیلم هم به موضوعات مهم و احساسات آسیبدیده میپردازد و هم اینکار را با ابداع در شکل انجام میدهد.
کارگردان در ضمن میخواهد بیننده هر چیز را دید، باور نکند و زیر سوال ببرد. اونوره میگوید: «فیلم من از این لحاظ فیلم صادقی است. نمیتوانید هر چه را دیدید ۱۰۰ درصد باور کنید اما میتوانید راجع به آنچه دیدید فکر کنید. به نظرم امروز بعضی مردم وقتی راجع به موضوع خاصی فیلم میبینند فکر میکنند راجع به این موضوع بیشتر میدانند. مثلا فیلمی راجع به حومههای شهری میبینند و به خودشان تبریک میگویند. اما نباید چنین باشد! هدف این فیلمها به جای اینکه جرقه زدن و ایجاد فکر باشد تحریک تنبلی فکری است؛ عملا مشوق فکر نکردن راجع به موضوعی مشخص هستند. در جشنوارهها هم همین را میبینیم چون به فیلم بخاطر موضوعش جایزه میدهند و نه کیفیتش. البته منظور من الان فیلم مشخصی نیست و البته که موضوع فیلم هم مهم است. اما بعضی مواقع انگار هیات داوران جایزه را به خودش میدهد تا احساس بهتری داشته باشد. من دوست ندارم سینما کاری کند که مردم احساس بهتری راجع به خودشان پیدا کنند».
اونوره معترف است که خودش را با زن ۴۵ ساله نقش اول فیلمش تداعی میکند. او میگوید: «وقتی در آینه به خودم نگاه میکنم احساس ماریا بودن دارم. این دوازدهمین فیلم من است و دارد ۵۰ سالم میشود. به این فکرم که آن حرفهایی را که در آغاز حرفهام میخواستم بزنم زدهام یا نه. بیوفایی زن در فیلم انعکاسی است از جستجوی خود من در روحم».
کارگردان فرانسوی همچنان به کاوش خود ادامه میدهد و هم در فرم و هم در محتوا حرفهای جدیدی برای زدن دارد. این واقعیتی است که «یک شب جادویی» بار دیگر بر آن تاکید میکند.