هشت سال پیش در روز دوازدهم مرداد ۱۳۹۲ حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران آغاز به کار کرد. این ریاست پس از دو دوره چهار ساله در پایان روز ۱۱ مرداد به پایان میرسد و از روز ۱۲ مرداد امسال، ابراهیم رئیسی به جای او خواهد نشست.
این یادداشت کوتاه جای بررسی کارنامه هشت ساله حسن روحانی نیست و صرفا در کلیات به برخی عناوین اصلی وعدههای روحانی در خلال این هشت سال میپردازد. سید ابراهیم رئیسی بهزودی در همان جایگاه خواهد نشست. شرایط انفجاری فعلی ایران ممکن است در برخی از مردم امیدهایی زنده کند ولی به یاد بیاوریم که هشت سال پیش هم همین امیدها وجود داشت. روحانی هشت سال پیش با کلید آمد و تدبیر و امید و اعتدال را وعده داد و به طور مشخص قول داد در زمینههای زیر کارنامه مثبتی داشته باشد:
اقتصاد و تورم
در مورد اقتصاد، روحانی وعده داد خصوصیسازی را در حدی که موجب تقویت ارزش ریال و کاهش تورم شود، دنبال کند. او وعده داد تورم را در سطح یک رقمی آن تثبیت و حفظ کند؛ در حالی که طبق آخرین آمارهای داخلی، تورم نقطه به نقطه کالاها و خدمات در ماه گذشته ۴۷.۶ درصد بوده است. از طرف دیگر، بنا بر ارزیابیهای صندوق بینالمللی پول، جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۹ پس از ونزوئلا، زیمبابوه، سودان و سورینام بیشترین نرخ تورم در جهان را داشته است. همینجا یادآوری میشویم که ایران از محل سرمایههایی که باید برای رفاه ملت هزینه شود، از ونزوئلا، لبنان و چندین گروه نیابتی در نقاط دیگر دنیا حمایت مالی و نظامی میکند و زمانی هم از سودان حمایت میکرده است.
وعدههای دولت روحانی برای تثبیت قیمت ارز نیز تنها تضعیف ارزش پول ملی در برابر ارز خارجی و بالا رفتن قیمت ارز را سبب شده است. این همان فرمول کلاسیک تورم است که یا زمامداران فعلی از آن بیاطلاعاند یا منافعی دارند که با بالا رفتن قیمت ارز تامین میشود. نتیجه این بیتدبیری رسیدن نرخ برابری دلار آمریکا در بازار آزاد از سه هزار و ۲۰۰ تومان (در ۱۳۹۲) به ۳۲ هزار تومان (مهرماه ۱۳۹۹) است و در حال حاضر در حدود ۲۵هزار تومان نوسان دارد.
میتوان تحریمهای آمریکا را علت اصلی این وضع معرفی کرد ولی این قضیه مسئولیت دولت در حلوفصل اختلافهای بینالمللی در جهت تامین حداکثر منافع ملی را کم نمیکند. خصومت با آمریکا و ترس از آمریکا دلیل اصلی ناتوانی سیستم در حلوفصل قضیه است و جمهوری اسلامی ایران در عمل نشان داده که در ایجاد رابطه با آمریکا موفق نبوده و از کیسه منافع ملی هزینه کرده است.
احترام به پاسپورت ایرانی
یکی از وعدههای حسن روحانی بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی بود. پاسپورت ایران در پایان دوران احمدینژاد در ردیف ۸۶ قرار داشت. در یک سال اول دوره روحانی و علیرغم وعدههای او، ارزش پاسپورتهای صادره جمهوری اسلامی ایران با یک درجه سقوط به ردیف ۸۷ رسید. در سال ۱۳۹۶ ایران همردیف اتیوپی، اریتره و سودان به ردیف ۹۸ سقوط کرد و در آغاز سال ۱۴۰۰ با یک سقوط دیگر به ردیف ۹۹ رسید. برخی آمارها از سقوط ایران در سال گذشته به ردیف ۱۰۱ حکایت دارد.
توضیح اینکه این ردیفبندی بر اساس تعداد کشورهایی است که دارنده یک پاسپورت میتواند بدون اخذ ویزا به آنها سفر کند. مثلا دارنده پاسپورت ژاپنی میتواند بدون ویزا به ۱۹۳ کشور دنیا مسافرت کند؛ در حالی که دارنده پاسپورت ایرانی میتواند فقط به ۴۲ کشور سفر کند. کشورهایی مانند سومالی، گینه بیسائو، رواندا، سوریه، اوگاندا و جیبوتی بخشی از کشورهای مجاز برای دارنده پاسپورت ایرانی به شمار میروند.
با اینکه ایرانیان بدون ویزا میتوانند به ترکیه سفر کنند ولی اقدام اخیر دولت ترکیه در نصب دیوارهای پیش ساخته سیمانی در مرز ترکیه و ایران جای تامل دارد؛ گرچه دولت ترکیه آن را با عبورومرور شبهنظامیان مسلح کُرد مرتبط میداند. در حاشیه باید گفته شود که ثروت و نقدینگی بسیاری از ایرانیان در مقابل دریافت اجازه اقامت از طریق خرید خانه و مسکن به ترکیه منتقل میشود؛ ضمن اینکه بسیاری از پناهجویان ایرانی برای سالیان طولانی در ترکیه بلاتکلیف میمانند و منتظر تغییر وضعیت خودند. ترکیه همکاریهای امنیتی مهمی با جمهوری اسلامی ایران دارد و به بارها برخی از ایرانیان را به سیستم امنیتی جمهوری اسلامی تحویل داده است.
میلیونرهای ایرانی
در این میان، انتشار گزارشی از نشریه فوربس در مورد گزارش جهانی ثروت در سال جاری نشان میدهد که تعداد میلیونرهای دلاری ایران افزایش داشته و به ۲۵۰ هزار نفر رسیده است. بر مبنای این گزارش، تعداد میلیونرها در ایران در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ از ۲۱.۶ به ۲۴.۳ درصد صعود کرده و کشور با جهش سه پلهای در ردهبندی جهانی به رتبه چهاردهم رسیده است. تردیدی نیست این میلیونرها زاییده فساد ساختاری و رانتهاییاند که به موازات آن ایجاد شده است. تورم لجامگسیخته یکی دیگر از عوامل این پدیده است؛ آن هم در شرایطی که داخل مردم، برای قطره آبی جان میدهند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روابط منطقهای
روحانی وعده داده بود روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه خلیجفارس، خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز را بهبود ببخشد. در عمل نه تنها این وعده تحقق پیدا نکرد بلکه رابطه ایران و عربستان بد و بدتر شد و گرچه در یکی دو ماه اخیر مذاکراتی شروع شده ولی هنوز به نتیجه نرسیده است و احتمالا همچون مذاکرات برجام، مسیر دیپلماسی با عربستان سعودی نیز به مانع انتقال قدرت از روحانی به رئیسی برخورد کرده باشد. در مقابل، گرایش ایران برای ایجاد رابطه با گروه تروریستی و ضد حقوق بشری طالبان در حال حرکت است.
در طول سالهای روحانی تحولات جدیدی در حوزه خلیجفارس رخ داده که وعده بهبود روابط با همسایگان خلیجفارس را تحت الشعاع قرارداد. مهمترین آن ورود اسرائیل به منطقه و شکلگیری پیمان ابراهیم است که بر روابط سیاسی-دیپلماتیک جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه تأثیر گذار بوده و امکان اصطکاک و درگیری بین ایران و این کشورها را افزایش داده است.
روابط فرا منطقهای
گرچه چینیها توانستند قرارداد ۲۵ سالهای با ایران امضا کنند و روسها هم با ایران به تفاهمهای مشکوکی (مثلا در مورد دریای خزر) رسیدند ولی رابطه با اروپا و آمریکا گروگان مذاکرات احیای برجام شد. در شرایطی که همه فکر میکردند احیای برجام فقط چند تا امضا لازم دارد که آقای دکتر عراقچی و همراهانش در تیم وزارت خارجه اجازه آن را ندارند و فقط لازم است از تهران تایید نهایی بگیرند تا کار به انجام برسد، ناگهان چاه جدیدی دهان باز کرد که سرنوشت برجام همراه با سرنوشت زندانیان دو تابعیتی درون آن افتاد تا شاید رئیسجمهوری جدید بتواند اجازه برونرفت از آن را از تنها فردی که اختیارات مطلق دارد، بگیرد!
اینکه ایران راه توافق و تسامح با جهان را در پیش میگیرد یا بر تصمیم خود در حمایت از سوریه، یمن، حزبالله و جهاد اسلامی پابرجا بماند و به تولید مواد اتمی دارای کاربرد نظامی ادامه دهد، در گرو این کسب اجازه باقی خواهد ماند.
سایر وعدهها
آقای روحانی وعدههای بی شمار دیگری هم تحویل ملت داده است که حتی برای لحظهای تحقق نیافتهاند. در زمینه رفع تبعیضهای جنسیتی، قومی و دینی یا تشکیل وزارت زنان یا انتخاب وزیر زن حتی یک گام به سمت جلو برداشته نشد. برعکس زنان و دختران زیادی راهی زندان شدند و به صرف بیرون ماندن طرهای از زلفشان به فحشا متهم شدند. چگونه روحانی میتواند این برگ سیاه را از کارنامه خود بزداید که در دوران ریاستجمهوری وی نسرین ستوده، یکی از ارزشمندترین زنان حقوقدان ایران که در سطح جهانی مورداحترام جامعه حقوقدانان و فعالان حقوق بشر است، همچنان در زندان است؟
صرفنظر از اینکه با نگرش سیاسی-اجتماعی جنبش سبز و رهبران آن موافق باشیم یا نه، باید تاکید کنیم که وعده روحانی برای خاتمه دادن به حصر خانگی مهندس میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد نیز بینتیجه ماند؛ گرچه مَحبَس شخص مهدی کروبی عوض شد و اکنون درون خانه خود محبوس است. همه اینها در شرایطی رخ میدهد که هیچگاه و هیچگونه حکم قانونی برای چنین اقدامهای ضد حقوق بشری صادر نشده است.
عمر دولت روحانی در شرایطی به روزهای آخر نزدیک میشود که نه قضیه حضور زنان در ورزشگاهها جایگاه قانونی خود را پیدا کرد و نه ایجاد نهاد ملی حقوق بشر و شهروندی از لای سطور روزنامهها فراتر رفت و به واقعیت تبدیل شد. نه تنها وعده جلوگیری از خشک شدن دریاچهها و رودخانه تحقق نیافت، بلکه با خشکی و بیآبی خوزستان صفحه سیاه دیگری بر کارنامه عملکرد دولت تدبیر و امید افزوده شد. گرچه او به تنهایی مسئول این فاجعه نیست ولی به هر حال در آن مقصر است؛ حال بماند که ایشان وعدههای عملی نشده دیگری هم در مورد کاهش مرگومیر ناشی از تصادفات جادهای، رفع فیلترینگ از شبکههای اجتماعی، ایجاد فضای باز سیاسی در دانشگاهها و بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران داده بود در حالی که برعکس، در روزهای آخر کار دولت به حقوق کانون حقوقدانان و وکلای دادگستری نیز تجاوز شد و دولت در مقابل آن هم سکوت کرد.
روزهای دولت روحانی در شرایطی به پایان میرسد که فقط در شش ماه اخیر، ۱۱۷ نفر در زندانهای ایران اعدام شدهاند که برخی از آنان اتهامهای سیاسی- امنیتی (محاربه) داشتهاند و برخی دیگر کودک مجرمانی بودهاند که در زمان ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشتند اما سیاهترین برگ تاریخ در یک سال و اندی از پایان ریاستجمهوری روحانی قضیه مدیریت بحران کووید-۱۹ و واکسیناسیون است که بنا بر آمارهای رسمی موجب جان باختن بیش از ۵۰ هزار تن شده است. آمارهای غیررسمی تعداد مرگومیر را تا حدود سه برابر این رقم میدانند و پیگیری در این مورد توجه ما را به منشا اصلی آن یعنی حکم صریح رهبری جمهوری اسلامی ایران در مورد ممنوعیت ورود واکسن انگلیسی و آمریکایی جلب میکند.
رئیسی میآید
سید ابراهیم رئیسی، آرام آرام و با شعار «حمایت از مردم مظلوم فلسطین و مبارزه با اشغالگری صهیونیستها»، میآید. وی با شعار «دفاع از مردم یمن» و «مبارزه با تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه» در راه است؛ یعنی در به همان پاشنه خواهد چرخید. وی حتی در گفتوگوی تلفنی با «کاردینال پیترو پارولین»، نخستوزیر واتیکان، هم گفته است «صیانت از پیروان دین مسیح در عراق» در مبانی دینی ما در حمایت از حقوق بشر ریشه دارد! شاید از این پیام بتوان چنین استنباط کرد که صدها هزار مسیحی ایرانی نیز میتوانند بیدرنگ و نگرانی از کالیفرنیا یا هرجایی که هستند، به امید همین شعارها به ایران بازگردند و پس از اینکه مورد تکریم جمهوری اسلامی قرار گرفتند، کلیساهای خود را دوباره دایر کنند!
اما عجله نکنیم! ابراهیم رئیسی هنوز چند کوچه دیگر تا خیابان پاستور فاصله دارد. گرچه شورای نگهبان خیلی سریع نتایج انتخابات را تایید کرد اما حکم ریاستجمهوری او هنوز تنفیذ نشده و رئیسی هنوز در صحن علنی مجلس شورای اسلامی برای پاسداری از قانون اساسی سوگند نخورده است. در این جلسه است که سفیران یا نمایندگان دیپلماتیک کشورهای خارجی مقیم تهران نیز شرکت خواهند کرد.
ابراهیم رئیسی در یک هفته اول از رویدادهای خوزستان سکوت پیشه کرد اما در این یکی دو روزه صحبت از این کرده است که برای «استانهایی که مشکل خاص دارند» استاندار ویژه تعیین خواهد کرد. البته بعد از تغییر رئیسجمهور تغییر استاندارها امری عادی است ولی آنها معمولا با نظر وزیر کشور تعیین میشوند که آن هم هنوز در کابینه رئیسی معلوم نیست. البته فاجعه محیط زیستی و بیآبی در مناطقی که ثروت ملی ایران (نفت) از آن تامین میشود، یک «مشکل خاص» است.
از هماکنون بازار گمانهزنی برای ترکیب کابینه آینده رئیسی و به خصوص وزرای کلیدی آن داغ شده است. اما -بهویژه پس از نوار مصاحبه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی و تعلیق مذاکرات وین- بیش از هر چیزی یک سوال اساسی مطرح میشود: در شرایطی که تمام تصمیمهای کلیدی در همه ابعاد اداره مملکت را یک فرد میگیرد که اصولا فراتر از چارچوب تعریف شده دولت جا دارد، آیا تعیین کابینه جدید و عبور از این تشریفات قادر خواهد بود مسائل و مشکلات ۴۲ ساله ملت را حل کند؟