سالهای ۹۷ و ۹۸ سالهای ترسالی ایران بود، سالهایی که بارندگی در کشور در حد رکوردهای ۵۰ ساله ایران بود. سالهایی که بارندگی در ایران تا حدی زیاد بود که بسیاری از مشکلات مرتبط با خشکسالی به فراموشی سپرده شده بود. بسیاری از کارشناسان مطرح ایران همچون کاوه مدنی که نسبت به بحران آب هشدارهای زیادی میدادند، باتوجهبه این بارندگیها به حاشیه رانده شدند و هشدارهای آنها توسط مسئولین ایرانی شنیده نشد.
شاید ریشه اصلی مشکلات کشور از جمله بحران آب را در همین رابطه دید. مشکلات ایران تا زمانی که امنیتی نشوند، دیده نمیشود. در مورد خوزستان و بحران آب نیز به نظر میرسد با امنیتی شدن شرایط، موضوع تا حدی دیده شد و مسئولان به این نتیجه رسیدند بحران آب جدی شده است. البته تاوان امنیتی شدن این موضوعات تظاهرات و سرکوب و فشار بیشتر بر مردم است.
جنگ آینده، جنگ آب است؟
خاورمیانه در این روزها درگیر جنگ آب است، کشورهای مختلف در حال احداث سد بر روی رودخانههای خود هستند. از این طریق میتوانند تا جای ممکن آب را در کشور خود نگه دارند و این نبرد را از کشور رقیب ببرند. اما نتیجه این جنگ آب شاید چیزی جز شروع یک بازی باخت - باخت نباشد، مهدی رشید وزیر منابع آب عراق ادعا کرده است که سطح آب دو رودخانه دجله و فرات که از ترکیه سرچشمه میگیرد تا ۵۰ درصد کاهشیافته است، همچنین ایران نیز ورودی آب به سدهای عراقی را بهشدت کاهش داده است.
در نتیجه این روند، عراق با بحران بزرگ کمآبی و قطعی برق روبهرو شده است. در ایران نیز سدهای موجود در بالادست رودخانههای خوزستانی سبب شده است آب به مناطق پاییندست و خوزستان وارد نشود و یا آب مناسب کشاورزی به آن مناطق ارسال نشود. در نتیجه چنین اتفاقی، بخش مهمی از دامها و مراتع شهرهای خوزستان به دلیل کمبود آب تقریباً در معرض نابودی قرار گرفت.
عامل اصلی بحران: مداخله است!!
عامل اصلی بحران آب را میتوان در مداخله دولتها دانست. بهصورت کلی نیز دو نوع مداخله وجود دارد.
۱- مداخله در طبیعت، سدسازی:
فاجعه سد گتوند در ایران:
پروژههای سدسازی در ایران در دوره ترسالی با شدت بیشتری انجام میشود. یکی از این پروژهها سد گتوند بود که بسیاری از کارشناسان آن را یک فاجعه زیستمحیطی میدانند. با افتتاح سد گتوند و بعد از ۳ روز آبگیری، پتوی رسی که قرار بود حائلی بین دریاچه با نمک باشد، فروریخت. هزینه ساخت پتوی رسی نزدیک به ۶۰۰ میلیارد تومان بود، با ریزش این پتوی رسی آب سد در معرض یک کوه نمک قرار گرفت و فاجعه بزرگی برای محیطزیست به همراه داشت.
مسئولان کشوری اما با مدیریت بحران سعی در حل بحران گتوند داشتهاند و هزینههای زیادی بابت این اتفاق رخ داده است، اما به نظر میرسد راهکاری حل چنین بحرانی چندان آسان نباشد. در نهایت این سد را میتوان یکی از زمینههای بحران دانست که حداقل در سالهای ابتدایی افتتاح سد منجر به انتقال نمک به پاییندست سد شد و آسیبهای زیادی به محیطزیست وارد کرد.
آثار زیانبار مداخله در جهان:
در یکی از مقالات معتبر علمی، یکی از دلایلی رشد آتشسوزیها در جنگلهای کالیفرنیا، این است که انسانها با مداخله و به منظور محافظت از محیطزیست مانع آتشسوزیهای کوچک و جمعآوری چوبهای خشک در جنگل شدهاند، در نتیجه این محافظ بیش از حد از طبیعت، چوب خشک و چیزی شبیه به آن که قابلیت اشتعال بالایی دارد، در کف جنگلها بسیار بیشتر از گذشته شدهاست. همین عامل یکی از دلایلی است که رشد شدید آتشسوزیها طی دهه اخیر را توجیه میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در واقع مداخله در طبیعت بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان با یک مدلسازی ساده به نتیجه مشخص و خطی رسید. از همین رو بسیاری از کارشناسان محیط زیست راهکار بلندمدت را همراهی با طبیعت عنوان میکنند. یکی از مشکلاتی که بسیاری از کارشناسان نسبت به آن معترض هستند، انتقال آب از استانهای پرآب به استانهای کمآب است. دلیل اصلی چنین اتفاقی هم به نظر نگارنده قیمت است که در قسمت بعد به آن میپردازیم. وقتی چنین مداخلاتی که به ظاهر کمک بزرگی به طبیعت است، منجر به آسیب به محیط زیست میشود، سدسازی و یا پروژههای انتقال آب میتواند آثار زیانبارتری برای محیط زیست داشته باشد.
۲- مداخله در بازار: (همیشه پای قیمت در میان است)
سالها است قیمت بسیاری از حاملهای انرژی و منابع طبیعی در ایران نزدیک بهرایگان است. در چنین شرایطی کشاورزان با برق تقریباً رایگان آب را از سطوح بسیار پایینبهبالا پمپ کرده و با آن کشت میکنند، کارخانهها و صنایع آب بر همچون صنایع پتروشیمی و فولادسازی بهجای آنکه در مجاورت دریا باشند، در وسط کویر ایران قرار گرفتهاند. در واقع به دلیل آنکه انرژی بسیار ارزان بوده است، جاگیری پروژهها بیشتر از آنکه توجیه اقتصادی داشته باشد، ناشی از مناسبات سیاسی - امنیتی بوده است. از همین رو به نظر میرسد بار دیگر دولت و حاکمیت با مداخله در طبیعت، آثار جبرانناپذیری بر جای گذاشته است.
ساخت صنایع آب بر در یزد، کرمان و اصفهان!!؟؟
کارشناسان محیطزیستی بر این باورند که بهجای انتقال آب از نقاط مختلف برای صنایع ایرانی، بهتر است صنایع آب بر را از آن مناطق به نقاط پر آب کشور منتقل کنند و یا قیمت واقعی آب را از آن ها اتخاذ کنند. اینگونه میتوان وضعیت صرفه اقتصادی انتقال آب را به درستی سنجید. در چنین حالتی است که میتوان عیار پروژه را به دست آورد. اگر قیمت آب واقعی برآورد شود، شاید بسیاری از افرادی که در حاشیه رودخانههای بزرگ کشور زندگی میکنند، حاضر باشند با فروش آب به فلات مرکزی، در منافع ناشی از انتقال آب دخیل شوند.
همیشه پای امنیت در کار است:
بسیاری از صنایع آب بر ما همچون ذوبآهن اصفهان توسط کشور شوروی سابق ساخته شد. این صنایع عموما در مناطق خشک و مرکزی ایران ساخته شدند. برخی از کارشناسان بر این باور هستند که سیاست کشور شوروی نه حداکثرسازی سود بلکه وابستگی مناطق مختلف کشور به یکدیگر بود تا جلوی فروپاشی و استقلال هر منطقه را بگیرد. این سیاست را میتوان به نوعی در ایران نیز مشاهده کرد. آب برخی از استانها به برخی از استانها سرازیر میشود و سنگ آهن از یک استان به استان دیگر میرود و دلیل آن شاید وابسته کردن مناطق مختلف کشور به یکدیگر باشد تا جلوی فروپاشی و استقلال هر ناحیه تا حد زیادی گرفته شود.
البته در مورد کارایی این سیاست صحبتهای فراوانی است اما باید دانست که پشت بسیاری از تصمیمات در ایران دلایل امنیتی و یا مداخله قیمتی خوابیده است. البته این موضوع تنها منحصر به صنعت فولاد نیست و به عنوان مثال ساخت پتروشیمی، انواع کارخانجات تولید خودرو ، کشت و توسعه نیشکر،.... هم به این شیوه میتوان استدلال کرد.
آب خلیجفارس کی به مراکز خشک کشور خواهد رسید؟
مسئولان ایرانی برای حل بحران کمآبی در فلات مرکزی کشور، به فکر افتتاح پروژههای انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس هستند. سالانه بیش از ۶ میلیارد متر مکعب آب از سفرههای زیرزمینی استان کرمان برداشت می شود که ۶۰ درصد بیش از استانداردهای جهانی است و همین مساله سفرههای زیرزمینی را در این منطقه خشک و کویری با خطر روبرو کرده است.
این طرح که در چهار خط در حال اجراست، خط اول به طول ۸۲۱ کیلومتر از خلیجفارس به استان کرمان و یزد اجرا میشود و هماکنون در مسیر صنایع و معادن آب موردنیاز آنها را تأمین میکند، خط دوم از خلیجفارس به خراسان رضوی و به طول ۱۵۰ کیلومتر است، خط سوم مرتبط به استان اصفهان است و از مسیر هرمزگان و کرمان و یزد عملیات اجرایی آن در حال انجام است، خط چهارم نیز از دریای عمان به چابهار بوده و وظیفه انتقال آب به بندر چابهار را دارد. معاون توسعه شرکت فولاد مبارکه میگوید با انتقال آب خلیجفارس به اصفهان، برداشت صنایع از زاینده رو به صفر میرسد.
چه خواهد شد؟
رویکرد کلی کشور و اداره آن نشان میدهد در ساختار حکمرانی اقتصادی و محیطزیستی کشور، رفتارهای غیرعقلانی بسیاری زیادی در جریان است. به نظر میرسد عمده بحرانهای مرتبط با آب حداقل طی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده میتواند فاجعهها و جنگهای گستردهای را در ایران و خاورمیانه ایجاد کند. در سوریه نیز شروع درگیری برای آب بود و از آن به ناآرامی پردامنه ادامه پیدا کرد.
البته نسبت به افق بیش از ۲۰ سال نمیتوان به طور قاطع صحبت کرد، شاید کاهش شدید قیمت انرژی و شیرینسازی آب دریا باعث شود عمده این مشکلات به حاشیه برود. در نهایت همانطور که در متن نیز به آن اشاره شد، راهکار توسعه پایدار چیزی جز وفقپذیری حداکثری با محیط زیست و کاهش آسیبهای وارد شده از سوی انسان به محیطزیست نیست. طبیعت شکل کنونی خود را از طریق هزاران فراز و فورد به دست آورده است و احتمالا بدون مداخله میتواند در افق بلندمدتی به صورت پایدار باقی بماند.