«هیچ کاری نمی توانم بکنم تا مردم را مجبور کند به من به عنوان یک انسان نگاه کنند و به حریم من احترام بگذارند. جهنم است». این کلمات آلیسا، یک زن معلول است که از ناراحتی عمیقش از لمسهای ناخواسته غریبهها شاکی است.
صدای او انعکاس واکنشهای بسیاری از کسانی است که ما برای پروژه پژوهشی «مکان خصوصی فضای عمومی» با آن ها تماس گرفتیم. هدف این پژوهش برجسته کردن این معضل است که به بدن زنان معلول بدون اجازه آنها دست زده می شود. تاکنون بیش از ۶۰ نفر از زنانی که به بدن هایشان دست زده شده یا مشت خورده یا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، در این پژوهش شرکت کرده اند. در مواردی آن ها را به زور داخل قطار کشیده اند، به آن ها اهانت کردهاند یا به سوی خیابان هل دادهاند. معمولترین این روایتها، تجربه روزانه دست زدن به بدن هایشان بدون اجازه آن هاست.
به عنوان یک جرم شناس، ۱۵ سال در زمینه جنایات ناشی از نفرت و خشونت های جنسی تحقیق کردهام. جنبش «من هم همینطور» (#MeToo) و تلاش های گسترده برای مقابله با ارعاب خیابانی، فرصت خوبی برای پرداختن به اهانت علیه زن ها بوده است، اما تجربه های زنان معلول اغلب از بحثها و سیاستهای عمومی غایب بوده است.
می دانیم که زنان معلول بیشتر مورد ارعاب و تجاوز جنسی و خشونت خانگی قرار می گیرند. با آگاهی از این مسئله بود که از کارزار «فقط بپرس، چنگ نزن» باخبر شدم که توسط دکتر «ایمی کاوانا» که خود نابیناست شروع شده است. او سخت از بابت این که همه روزه در اماکن عمومی توسط مردها لمس می شود، ناراحت بود و تصمیم گرفت این موارد را در توئیتر منعکس کند. در حال حاضر، دکتر کاوانا و من روی یک پژوهش مشترک کار می کنیم که صدای زنان معلول و داستان های آن ها از موارد ناخواسته لمس بدن هایشان توسط مردها به گوش همه برسانیم.
پژوهش ما نشان داده است که غریبه ها به بدن زنان معلول دست می زنند، چون تصور میکنند آن ها به کمک نیاز دارند. ممکن است این عمل با حسن نیت انجام شود اما لمس بدن کسی بدون اجازه او میتواند عواقب جدی به دنبال داشته باشد. یکی از شرکتکنندگان در این پژوهش که به نوعی بیماری سلسله اعصاب دچار است گفت: «حتی ملایم ترین لمس، برای آن ها مانند ضربه مشت، ضربه با چکش، حمله با تِیزِر یا گلوله است». زن دیگری گفت که چگونه صندلی چرخدارش را به خیابان هل داده بوده اند و در مرحله ای ترسیده بوده که او را ربوده باشند.
متاسفانه نقطه مشترک اینگونه اقدامات آن است که وضعیت به سرعت خصمانه می شود. زنی به نام «سریز» گفت چطور مردی به خاطر این که «قدر کمک هایش را ندانستم» او را «روسپی ناسپاس» خواند. «اِیمی» با مردی برخورد داشت که تهدید کرد او را میان خیابان پرت خواهد کرد.
این پژوهش، همچنین نشان داده است که «دست کمک» یک غریبه با حسن نیت تنها یکی از راه هایی است که زنان معلول بدون خواست خودشان لمس می شوند. ما متوجه موارد بسیاری از لمس متجاوزانه، انواع تجاوزهای جنسی، سئوالهای نامناسب جنسی و ارعاب شده ایم. روایتهایی از زنان معلولی که مثل یک شیئی به کناری هل داده شده اند؛ روایت هایی از لگد زدن و خراب کردن وسایل حرکت معلولین.
این رفتار نمایانگر آن است که به معلولین همچنان به عنوان مزاحم برخورد می شود که یا باید به آنها ترحم کرد یا اهانت. قابل درک است که لمس آن ها بدون خواست خودشان می تواند پیامد احساسی عمیقی برای آن ها داشته باشد: برخی از شرکت کنندگان در پروژه ما گفتند این باعث می شود زندگیشان را محدود و از رفتن به اماکن عمومی خودداری کنند. دیگران تنها با یک همراه یا پرستار از خانه خارج می شوند. «دنیشا» می گوید: «مایوسم که حرف هایم به گوش کسی نمی رسد - حس می کنم استقلالم از من دزدیده شده است. بدنم ملک عمومی است».
اتحاد ما برای مقابله با لمس ناخواسته چه می تواند بکند؟ نخست، اگر می خواهید به یک معلول کمک کنید، باید این کمک به گونه ای مناسب و با اجازه او باشد. مرزهایشان را بشناسید و به پاسخشان احترام بگذارید (اِیمی توصیه هایی بسیار خوبی در وبلاگش دارد). دیگر این که، ناظری فعال باشید. بسیاری از زنان پروژه ما از مردمی شکایت دارند که می بینند آن ها را لمس میکنند اما در موردش کاری انجام نمیدهند. امکان مداخله را درنظر بگیرید یا دستکم بعد از واقعه از فرد معلول حمایت کنید. این کار به فرد قربانی این احساس را می دهد که کسی هست که می داند آنچه رخ داده، نادرست بوده است.
همه زنان معلول حق دارند در اماکن عمومی بدون وحشت از لمس ناخواسته رفت و آمد کنند. به گفته عایشه: «خسته شده ام - به هردو معنی کلمه چون به بیماری اِم ای هم مبتلا هستم - از این که اجازه ندارم فضایی برای حرکت در دنیا با سرعت خودم و با راحتی خودم داشته باشم. تا جایی که به کسی لطمه نزنم، می خواهم جامعه هم به من لطمه نزند».
© The Independent