در بازاری در جنوب افغانستان، مردم دور خانوادهای جمع شدهاند. پدر خانواده دو کودک خود را به معرض فروش گذاشته است. پسرش را که هنوز یک ساله نشده است، به قیمتی معادل ۲۲۰ دلار میفروشد و دخترش را که ۴ یا ۵ سال دارد به ۱۱۵ دلار. با این مقدار پول فقط میتوان دو ماه بخورونمیر زندگی کرد. او میخواهد فرزندانش را به قیمت دو ماه هزینه زندگی بفروشد. مردم نیز فقط نظارهگر وضعیتاند و تعدادی هم از این فاجعه انسانی فیلم میگیرند. برخی از او میخواهند فریاد بزند که فرزندانش فروشیاند. او خطاب به کسی که فیلم میگیرد میگوید این فیلم را برای اشرف غنی بفرست و فریاد میزند: «مسمانان که به افغانستان مهمان آوردید، طالبان مرا به استانداری نمیگذارند، زخمی هستم، از درد و مجبوری در این شهر میگردم. فرزندان خود را از مجبوری میخواهم بفروشم. اینها گرسنهاند و من پول سیر کردن شکم اینها را ندارم.» همسر این مرد زیر چادر سیاهی پنهان است. شاید دارد بر بخت خود و روزگار سیاه فرزندانش میگرید. از تماشاچیان این رنجنامه هم جز اظهار تاسف کار دیگری برنمیآید.
این سو در شرق افغانستان، در شهرستان اسمار در استان کنر، مامور سابق پلیس از فقر و تنگدستی دست به خودکشی میزند. شاکر که در ۱۶ سال گذشته در پلیس افغانستان خدمت میکرد، پس از فروپاشی ارتش و پلیس و نداشتن ممر معاش، مجبور میشود خودش را بکشد. از او دو همسر، هفت فرزند و یک مادر پیر به جا مانده است که نمیدانند در نبودِ مرد خانه چه کنند. همسران شاکر میگویند که در سه ماه گذشته، او حقوقی نگرفت و کار هم نبود. مادر پیرش میگوید تنها نانآور این خانواده ده نفره شاکر بوده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این نمونه کوچکی از فقر فزاینده در افغانستان است. جنگ به اقتصاد ضعیف این کشور بهشدت ضربه زده است. میزان فقر که در سالهای حضور نیروهای خارجی و سیل کمکهای جامعه جهانی زیر ۴۰ درصد بود، بهتدریج با کاهش کمکها و ایجاد نشدن زمینههای اشتغال، افزایش یافت. در آخرین سال حکومت اشرف غنی، با توجه به همهگیری کرونا و کاهش اشتغال، میزان فقر به بالای ۷۰ درصد رسید و حالا، به احتمال زیاد این رقم از ۸۰ درصد هم بالاتر رفته است.
در افغانستان، بهدلیل نبود اقتصاد متکی بر تولید، تمرکز اصلی اقتصاد بر کشاورزی و اقتصاد فصلی است. بخش عمدهای از اشتغال در افغانستان به زراعت وابسته است. اما بهدلیل خشکسالیهای پیدرپی و نبود زیرساختهای مدرن کشاورزی، همین عرصه هم بهشدت متزلزل و در حال فروپاشی است. نبودِ امکانات در روستاها باعث شد تا بخش زیادی از روستانشینان به امید پیدا کردن کار، به شهرها هجوم بیاورند. در شهرها نیز کار وجود نداشت و بیشتر روستانشینان ناچار به تکدیگری شدند.
با حضور طالبان، آخرین روزنههای اشتغال و کار که به کمکهای جهانی وابسته بود نیز از بین رفته است. فقط در یک ماه گذشته، بیش از ۲۰۰۰ مرکز خدمات درمانی بهدلیل نبود بودجه، از فعالیت بازماندند و حدود ۲۰ هزار نفر از کارکنان بخش بهداشت و درمان بیکار شدهاند.
هزاران نفر به امید کار و درآمد بخورونمیر، در حال ترک افغانستاناند. اما کشورهای همسایه مرزهای خود را به روی افغانها بستهاند و هزاران افغان پشت مرزهای ایران و پاکستان، به امید ورود به این کشورها ناامیدانه لحظهشماری میکنند.
سازمان ملل متحد نگران وقوع فاجعه انسانی در افغانستان است و از کشورهای کمککننده خواسته است فارغ از حکومت این کشور، برای مردم افغانستان کمکهای اضطراری در نظر بگیرند. در غیر این صورت، احتمال میرود که فاجعه انسانی زودتر از آنچه تصور میشود، در افغانستان رخ دهد.