تردیدی نیست که منافع راهبردی کشورهای منطقه در افغانستان فقط به دو کشور روسیه و چین خلاصه نمیشود و کشورهای دیگری نیز وجود دارند که منافع آنها با وضعیت افغانستان مرتبط است.
هند تحولات اخیر افغانستان را افزایش نفوذ دشمن هستهای و سنّتیاش- پاکستان- میداند. هند بدون هیچ شک و تردیدی از دولت پیشین افغانستان حمایت میکرد و پیوسته برای همکاری با کابل تلاش میکرد. هند در دو دهه اخیر توانسته بود روابط تجاری گستردهای با همسایه شمالی پاکستان داشته باشد، علاوه بر آن که سعی میکرد دولت افغانستان را در برابر جنبش طالبان و سایر گروههای مشابه آن تقویت کند، با این وجود، سقوط دولت افغانستان و تجزیه ارتش ملی آن، به طالبان فرصت داد که با ساختاری متفاوت نسبت به گذشته به قدرت باز گردد و با استفاده از امکانات فراوانی که از دولت سابق برایش به ارث ماند، هدفهای داخلی و منطقهای خود را به پیش برد.
البته حضور طالبان در قدرت، زمینه را برای گسترش نفوذ پاکستان در افغانستان فراهم میکند، به ویژه این که شماری از قبایل و گروههای قومی پاکستان با شهروندان ساکن جنوب و شرق افغانستان پیوند نژادی و زبانی دارند. از سوی دیگر، بر کسی پوشیده نیست که سازمان القاعده، قلمرو پاکستان را عمدهترین پناهگاه خود در منطقه میداند. رهبران و افراد وابسته به القاعده همواره در نقاط مختلف این کشور قرار گرفته اند. القاعده تا جایی در بهرهبرداری از قلمرو پاکستان موفق است که اسامه بنلادن، رهبر القاعده، سالها در نزدیکی پادگان نظامی ارتش در شهر ایبتآباد پاکستان ساکن بود و عملیات تروریستی را از آنجا رهبری و مدیریت میکرد.
از سوی دیگر، هند سعی میکند از تاثیرگذاری ناشی از گسترش نفوذ روزافزون پاکستان (متحد چین) در افغانستان بر کشمکشهای هند و چین بر سر نپال، سیکیم، بوتان، و مناطق دیگری از هیمالیا که مورد مناقشه دو کشور است، جلوگیری کند. این در حالی است که افزایش نفوذ پاکستان در افغانستان میتواند بر موارد دیگر اختلاف میان هند و پاکستان، به ویژه در مورد جامو و کشمیر که منابع مهم آبی و کشاورزی آنها اهمیت فراوانی دارد، تاثیر منفی بهجا گذارد.
در حالی که هند از نقش پاکستان در آینده افغانستان ابراز نگرانی میکند، پرسشهای بسیاری نیز در مورد اولویتهای اساسی پاکستان، کارتهای بازی قابل استفاده، روابط این کشور با قدرتهای بینالمللی و منطقهای، و گزینههای پاکستان برای بهرهگیری از حضور طالبان در قدرت مطرح است که نیاز به پاسخ دارد.
به نظر می رسد که اسلامآباد در گام نخست تلاش خواهد کرد تا افغانستان را به شبکه ائتلافهای بینالمللی پاکستان پیوند دهد. این در حالی است که روابط پاکستان با آمریکا در طی حدود دو دهه گذشته شاهد تنشهایی بوده و در سه مورد میان آنها اختلافنظر وجود داشته است: مداخله نکردن آمریکا در مسئله کشمیر، اتهامهای مکرر آمریکا علیه پاکستان مبنی بر حمایت از سازمانهای تروریستی، و عملیات نظامی آمریکا در داخل مرزهای پاکستان که باعث شد ارتش و دولت پاکستان به شدّت احساس سرافکندگی و ناتوانی کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در مجموع، در پاکستان ارزیابی منفی از میزان دستاوردهای جانبدارانه آن کشور از آمریکا وجود دارد، بهویژه آنکه رفتار واشنگتن با دهلی نسبت به رفتارش با اسلامآباد متفاوت است. آمریکا به هند مزایا و فرصتهایی میدهد که از دادن آنها به پاکستان خودداری میکند. در سال ۲۰۰۸، توافقنامه هستهای بین آمریکا و هند در کنگره آمریکا به تصویب رسید، در حالی که واشنگتن از دادن چنین امتیازی به پاکستان خودداری کرد. همین روند باعث شد که اسلامآباد از یک سو سطح روابطش با واشنگتن را کاهش دهد، و از سوی دیگر، خود را به چین نزدیک کند، اما در عین حال سعی کند که روابطش با واشنگتن به وخامت کشیده نشود.
البته به همان میزان که روابط اسلامآباد با واشنگتن کاهش یافت، پاکستان توانست روابط خود را با چین را گسترش دهد. این دو کشور در زمینههای متعددی آغاز به همکاری کردند و در نتیجه، پاکستان در سایه روابطش با چین به موقعیت بسیار خوبی دست یافت. نقش چشمگیری که پاکستان در طرح «یک کمر بند- یک جاده» از طریق «کریدور اقتصادی چین و پاکستان» دارد، همین واقعیت را بازگو میکند. علاوه بر آن، پکن و اسلامآباد همکاریهای خود را در این حد متوقف نکردند و به دنبال گسترش این کریدور به افغانستان هستند.
و همچنین تلاش پاکستان برای تبدیل کردن افغانستان به صحنهای برای مدیریت کشمکش تاریخی با هند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افغانستان از گذشته تاکنون عرصه مهمی برای رقابت بین پاکستان و هند بوده است و دو طرف همواره تلاش کردهاند که با استفاده از ابزارهای متعدد، حوزه نفوذ خود را در قلمرو افغانستان گسترش دهند. در ضمن، پاکستان علاوه بر روابط تاریخی که با طالبان دارد، از همکاری پشتونها که در دو طرف مرز ساکن هستند، برای تحقق هدفها و برنامههایش بهره برده است. در چند سال اخیر، پاکستان با استفاده از موقعیت خود به عنوان حامی گفتوگوی طالبان با آمریکا و دولت افغانستان، توانست در تحولات افغانستان نقش بیشتری ایفا کند و نفوذ خود را در این کشور بیش از پیش گسترش دهد.
و تلاش برای حفظ گذرگاههای تجاری پاکستان به افغانستان و آسیای مرکزی نکته مهم دیگری است. علیرغم درگیری پیوسته بین هند و پاکستان، دهلی همچنان پاکستان را نقطه ترانزیت تجارت خود با افغانستان و کشورهای آسیای میانه میداند و ناگزیر است برای حفظ این مسیر تجاری مهم، به پاکستان متکی باشد. با آن که گذرگاههای یادشده منابع مهمی برای گسترش روابط تجاری و اقتصادی در منطقه به شمار میروند، اما این گذرگاهها به دلایل مربوط به فضای امنیتی شکننده در افغانستان و پاکستان، بهویژه در مناطق مرزی، نمیتوانند در بلندمدت قابلاعتماد باشند و این نگرانی باعث شده تا هند به دنبال راههای جایگزین از طریق بنادر ایران شود.
علاوه بر تلاش پاکستان برای تحقق سه هدفی که پیشتر به آنها اشاره شد، و در حالی که اسلامآباد در بیست سال گذشته از ارائه هیچ کمکی به طالبان دریغ نکرده است، اما این کشور همواره از شعار «لزوم یکی شدن پشتونها در دو طرف مرز پاکستان و افغانستان» که طالبان در هیچ شرایطی از آن دست بردار نیست، بهشدّت ابراز نگرانی میکند. حتی اگر طالبان به منظور جلوگیری از خشم پاکستان، رسیدگی به این مسئله را در اولویتهای بعدی خود قرار داده باشد، برای تحقق رؤیای ناسیونالیسم «پشتون» همواره بر خواست اتحاد مناطق پشتوننشین در دو طرف مرز تاکید می کنند. به این معنی که بخشهایی از شمال و جنوب پاکستان که ساکنان آنها پشتون هستند، به قلمرو افغانستان ملحق شود تا همه پشتونها در سرزمین واحدی زندگی کنند.
علیرغم حمایت همیشگی پاکستان از طالبان، این گروه هرگز قصد پنهان کردن این خواست را نداشته است و تردیدی نیست که به محض تثبیت اوضاع در افغانستان، این خواست بار دیگر مطرح و جایگاه خود را در اولویت تاریخی پشتونها به دست میآورد.
بنابراین، هند و پاکستان به عنوان دو کشور رقیب سرسخت در منطقه، از تحولات اخیر افغانستان ابراز نگرانی میکنند و سعی دارند از فرصتها و چالشهایی که فراهم شده است بهرهبرداری کنند، بهویژه آنکه افغانستان ممکن است به عرصه رقابت و کشمکش بین این دو قدرت رقیب نیز تبدیل شود.