«۴۰ درصد از خانوارهای ایرانی زیر خط فقر مسکناند»؛ این جمله تکاندهنده را فرید قدیری، کارشناس حوزه مسکن، اعلام کرده است. او که با حضور در یک برنامه خبری صداوسیما وضعیت مسکن در ایران را ارزیابی میکرد، ادامه داده است: «بنا بر آمار رسمی وزارت راه و شهرسازی، نرخ جمعیت زیر خط فقر مسکن در ایران ۱.۸ برابر نرخ متعارف جهانی است.»
این کارشناس همچنین گفته است: «خانوادههایی که بیش از ۳۰ درصد هزینه ماهانه یا سالانه خود را برای پرداخت اجارهبها و هزینههای مرتبط با تهیه مسکن صرف میکنند، فقیران مسکن محسوب میشوند و این نرخ در تهران به ۷۰ درصد جمعیت استان رسیده است. هزینه اجارهبهای دو سوم تهرانیها بیش از آن چیزی است که در سایر کشورهای مختلف جهان پرداخت میشود. در تهران ۶۶ سال طول میکشد تا یک زوج بتواند صاحب خانه شود البته به شرط اینکه تورم و مسکن با میزان رشد دستمزد برابری کند. این مدت زمان در کل ایران بیش از ۳۰ تا ۳۳ سال است اما در دنیا یک خانواده با ۱۰ تا ۱۲ سال پسانداز میتواند صاحب خانه شود.»
اما آیا واقعا ایرانیها فقیران مسکناند؟ تهرانیها چطور؟ برای بررسی این وضعیت میتوان متوسط قیمت مسکن در چند منطقه از پایتخت ایران را نسبت به حقوق متوسط یک کارگر بررسی کرد. بر اساس نظر شورای عالی کار، حداقل دستمزد کارگران بدون احتساب مزایا دو میلیون و ۶۵۵ هزار تومان در نظر گرفته شده است. مجموع دریافتی حقوق یک کارگر حداقلبگیر با یک فرزند در ایران چهار میلیون و ۱۱۱ هزار و ۴۲ تومان در ماه خواهد بود.
در جدول زیر، حقوق یک کارگر ساده بدون احتساب مزایا و بدون فرزند (دو میلیون و ۶۵۵ هزار تومان) در نظر گرفته شده است و محاسبه میکنیم که بدون خرج کردن حتی یک ریال، ظرف چه مدتی میتواند در محلههای مختلف تهران، تنها یک متر خانه بخرد.
این اعداد در حالی قیمت بالای مسکن را نشان میدهند که گزارش مرکز آمار هم بر روند صعودی قیمت مسکن گواهی میدهد. اطلاعات مرکز آمار نشان میدهد که میانگین قیمت مسکن در شهر تهران از ابتدای سال ۱۳۹۶ تا پایان شهریور ۱۴۰۰، بیش از ۷ برابر شده و از ابتدای سال ۱۴۰۰، میانگین قیمت مسکن حدود ۹ درصد بالا رفته است. همچنین قیمت مسکن در آخرین ماه تابستان نسبت به ماه مشابه سال ۱۳۹۹ (تورم نقطهبهنقطه) ۲۳.۸ درصد افزایش داشته است. با این حساب، قیمت مسکن دیگر نه تنها برای قشر محروم جامعه بلکه برای قشر متوسط هم افزایش چشمگیری داشته و خانهدار شدن برای اقشار بیشتری از مردم ایران به رویا تبدیل شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما تکلیف خانههای خالی چه میشود؟ خانههای مجلل و خالی بسیاری که بیشتر آنها در شمال تهران به حال خود رها شدهاند، کجای این آمار قرار میگیرند؟ بنا به گفته فرید قدیری، کارشناس حوزه مسکن، در بازار مسکن ایران، چهار میلیون و ۵۰۰ هزار خانه خالی یا خانه دوم وجود دارد؛ یعنی خانهای که مالک آن دو یا سه بار در سال از آن استفاده میکند. او معتقد است که دولت فعلا باید تمرکز خود را بر استفاده از این خانهها بگذارد. او با اشاره به لزوم دریافت مالیات از خانههای خالی و بیان اینکه بخشی از خانهها در قالب اقامتگاه دوم و به عنوان تفرجگاه استفاده میشوند، گفته است: «بخش زیادی از این خانههای خالی در مناطق بالای شهرند و عرضه آنها میتواند کمک کند تا به صورت پلکانی، قیمت خانههایی که در پاییندستاند، ارزانتر شود.»
با این حال، این دیدگاهها مخالفانی هم دارد؛ از جمله کارشناسانی که معتقدند دریافت مالیات از خانههای خالی یا اجبار مالکان به اجاره یا فروش داراییهای آنان نوعی نقض حقوق مالکانه است و نمیتوان افراد را به چنین کاری مجبور کرد. مخالفان این طرح معتقدند نباید با راهحلهای مقطعی به دنبال کاهش مشکلات بود؛ ضمن اینکه دریافت مالیات از خانههای خالی هم در نهایت مسیری به سمت کاهش فقر مسکن نیست بلکه تنها جیب دولت را پرپولتر میکند و افراد بیخانه و مخصوصا قشر کارمند و کارگر همچنان سرگردان میمانند.
در چنین شرایطی با قیمتهای نجومی مسکن از یک سو و دستمزدهای حداقلی از سوی دیگر، تنها امید کارگران به وعدههای مسئولان بود که حالا از «طرح مسکن کارگری» هم خبری نیست. این طرح قرار بود مشکل مسکن کارگران را حل کند و کارگران صنعتی را در اطراف شهرکهای محل کارشان صاحب خانه کند. با این حال هنوز درباره آن خبرهای خوبی به گوش نمیرسد.
بهمن عبداللهی، رئیس اتاق تعاون ایران با اشاره به اینکه بیش از یک سال است که اتاق تعاون مسئولیت اجرای طرح کشوری مسکن کارگری در ۱۵ استان ایران را به عهده گرفته، خبر داده است: «تنها در استان قزوین بیش از دو ماه است که پروژه به مرحله اجرایی رسیده است. در استان تهران و سایر استانها کار به تدریج شروع خواهد شد.» او علت این تاخیر را تغییر و جابهجایی دولت اعلام کرده و گفته است: «طبیعی بود در این فرصت مقداری کارها کند شود.»
بنابراین باید دید در دولت جدید، پروژه مسکن کارگری تا چه حد پیش میرود، قیمت مسکن تا چه حد کنترل میشود، تسهیلات خرید چقدر افزایش پیدا میکند، وعده ساخت سالانه یک میلیون مسکن چه میشود و درنهایت خط فقر مسکن به کجا میرسد؟