دیوید روزنبرگ، تحلیلگر سیاسی و اقتصادی و یادداشتنویس روزنامه اسرائیلی هاآرتص، در گزارشی با اشاره به تمایل شدید ایران برای تعمیق روابطش با کشور چین در راستای آنچه که سیاست «نگاه به شرق» میخوانند، ضمن ابراز تردید درمورد اشتیاق متقابل چین برای این موضوع، رویکرد آن کشور به رابطه با ایران را بیش از همبستگی و مشارکت در مقابل غرب، براساس معامله و منافع تجاری ارزیابی میکند.
وقتی ایران در ماه سپتامبر (شهریورماه) بهعنوان عضو رسمی سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد، این موضوع برای تهران خبر بسیار مهمی بود. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران، در اجلاس شانگهای از «ورود جهان به دورهای جدید» سخن گفت و روزنامه اصولگرای جوان، عضویت ایران در این سازمان را «نویدبخش دوران پساآمریکا در مناسبات جهانی» دانست.
البته عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای حدود دوسال زمان میبرد و به نوشته هاآرتص، تهران درواقع تا دو سال دیگر، هنوز به عضویت این سازمان درنخواهد آمد. علاوهبر آن، کارشناسان ابراز تردید کردهاند که پس از طی شدن این مرحله هم عضویت سازمان همکاری شانگهای، مزایای ملموس زیادی برای تهران درپی داشته باشد.
اما براساس این گزارش، عضویت این سازمان، در راستای راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای جدا کردن خود از غرب، یک گام نمادین به جلو محسوب میشود. پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، که مجموعهای از کشورهای آسیای مرکزی، چین، روسیه، پاکستان و هند را دربرمیگیرد، بخشی از سیاست «نگاه به شرق» ایران است که همزمان با توقف مذاکرات هستهای با ایالات متحده و روی کار آمدن دولت تندروی جدید به ریاست ابراهیم رئیسی ایران، جان تازهای گرفته است.
الکس وطنخواه، مدیر برنامه ایران در موسسه «خواورمیانه» واشینگتن، بهکار بردن کلمه «شرق» را در اینجا تاحدودی نادرست میداند و معتقد است که عضویت در آن سازمان برای تهران بهمعنای تقویت پیوند با روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و هند- در واقع هر کشوری بهجز اروپا و ایالات متحده- بهعنوان نوعی صفآرایی مقابل فشار غرب است. به گفته او، تهران بیش از هر کشور دیگری، به چین بهعنوان وزنه تعادل دربرابر آمریکا و اروپا امید بسته و گمان میکند که با کمک آن «میتواند بر تحریمها غلبه کند».
براساس این گزارش، کارشناسان معتقدند که جمهوری اسلامی ایران خود را برای سناریوی به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای و پابرجا ماندن تحریمهای ایالات متحده آماده میکند، که در این صورت بهدنبال تمرکز بر «اوراسیا و شرق، بهویژه روسیه و چین» است. تهران برای آن موقعیت، چین را بیش از پیش بهعنوان عاملی حیاتی برای دور زدن تحریمها و راه نجاتی برای اقتصاد خود میبیند.
در دولت رئیسی و تندروهایی که همیشه به غرب بیاعتماد بودهاند، سیاست «نگاه به شرق» مورد تاکید بیشتری قرار گرفته است، اما پیش از این، در دولت حسن روحانی هم که طرفدار توافق هستهای رابطه با غرب بودند، این سیاست تا اندازهای دنبال میشد. نویسنده در تاکید بر این موضوع، به امضای «توافق جامع راهبردی ۲۵ ساله» میان ایران و چین در فروردینماه امسال و همچنین قراردادهای دفاعی و رزمایش مشترک دریایی با چین در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی اشاره میکند.
پس از تحریمهای آمریکا، چین واردات نفت خود از ایران را کاهش داد، اما براساس گزارشها، همچنان یک مشتری اصلی نفت ایران و عاملی حیاتی در کمک به تهران برای مقاومت در برابر فشار تحریمها آمریکا بوده است.
براساس این گزارش، هم ایران و هم چین، تسلط غرب و ایالات متحده بر نظم جهانی و ازجمله اصرار غرب بر پایبندی به هنجارهای دموکراتیک و حقوق بشر و همچنین انحصار نسبی دلار آمریکا در معاملات تجاری جهان را به چالش میکشند و سازمان همکاری شانگهای، در واقع، ابزاری برای به چالش کشیدن غرب است.
تهران مشتاق تعمیق روابط با چین است. ابراهیم رئیسی بلافاصله پس از ریاست جمهوری، درپی گفتوگو با شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین، ارتقای همکاری با آن کشور را «یکی از اولویتهای اصلی دولت ایران در حوزه سیاست خارجی» دانست.
به گزارش هاآرتص، تحلیلگران درمورد میزان اشتیاق متقابل پکن برای محکمتر کردن رابطه با تهران، تردید دارند. آنها معتقدند درحالیکه درگیری طولانیمدت چین با ایالات متحده، آن کشور را بهسمت ایران متمایل میکند، اما پکن به اندازه تهران برای روابط دوجانبه اشتیاق نشان نداده و «ماهیت رابطه دو کشور، از نظر انتظارات نامتقارن است».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چین در سال ۲۰۱۰ میلادی به تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران رای مثبت داد و درپی کارزار «فشار حداکثری» ترامپ، روابط تجاری خود را با این کشور به حداقل رساند.
کوین لیم، کارشناس مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا در شرکت خدمات اطلاعات تجاری «آیاچاس مارکیت»، معتقد است که احتمالا رابطه با ایران برای چین، نوعی معامله و قرارداد تجاری محسوب میشود، نه اینکه این کشور را متحد و شریک خود در مقاومت مقابل نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده بداند.
چین با وجود اینکه هنوز هم نفت ایران را میخرد، طبق گزارشها این کار را با تخفیفهای هنگفت انجام میدهد، زیرا ایرانیها از فروش آن در بازارهای جهانی بهشدت ناامیدند؛ اما درمقابل، بازار ایران با بیش از ۸۰میلیون مصرفکننده را تسخیر کرده و کالاهای مختلف چینی، حتی فرش، محصول شاخص سنتی ایران را به آن کشور صادر میکند.
اما براساس این گزارش، پیشبرد روابط اقتصادی میان چین و ایران نیز با موانعی روبهرو است. حتی پس از لغو تحریمهای ایران درپی توافق هستهای ۲۰۱۵ نیز شرکتهای چینی برای تجارت در ایران با مشکل مواجه بودند. علاوهبر این، بهدلیل قرار داشتن ایران در فهرست سیاه اف.ای.تی.اف حتی بانکهای چینی نیز نمیتوانند خدمات مالی و تراکنشهای مورد نیاز برای قراردادهای تجاری بلندمدت را به طرفهای ایرانی ارائه کنند،.
در جبهه دیپلماتیک، پکن مسئولیت حل بنبست مذاکرات هستهای با ایران را برعهده واشینگتن گذاشته، اما در عین حال، از نقض تعهدهای هستهای ایران حمایت نمیکند و خواستار بازگشت و رعایت کامل برجام شده است.
منافع ایران و چین بر سر موضوع ثبات خاورمیانه نیز متفاوت است. به نوشته هاآرتص، ایران با حمایت از شبهنظامیان مسلح در سراسر منطقه، تضعیف دولتهای مستقل در عراق و لبنان و کمک به تداوم جنگها در سوریه و یمن و بعضی رفتارهای تهدیدآمیز، تلاش کرده است تا خود را بهعنوان یک قدرت منطقهای معرفی کند و مایل است که به حضور نظامی آمریکا در منطقه پایان دهد.
به گفته کوین لیم، موارد بالا چندان به مذاق چین خوشایند نیست، چون ثبات در منطقه را برای تجارت ضروری میداند. او میافزاید که چتر امنیت منطقهای ایالات متحده نیز برای چین ارزشمند است، زیرا با وجود آن، از مسیر انتقال جریان نفت خلیج فارس به چین، به هزینه واشینگتن محافظت میشود.
ازسوی دیگر، وطنخواه با اشاره به پایگاههای نظامی چین در حاشیه خاورمیانه، پاکستان و جیبوتی در شاخ آفریقا و همچنین رزمایشهای نظامی که در منطقه برگزار کرده است، میگوید: «چین ممکن است آماده بهعهده گرفتن نقش ایالات متحده بهعنوان ضامن منطقهای باشد.»
در هر صورت، به نظر میرسد آنچه که رویکرد پکن نسبتبه ایران را شکل میدهد، بیش از آنکه همبستگی و اتحاد با ایران باشد، فراز و نشیب روابط آن کشور با ایالات متحده است. زمانی که پکن میخواست روابط گرم خود را با واشینگتن را حفظ کند، از تحریمهای آمریکا علیه ایران حمایت کرد و زمانی که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، جنگهای تجاری میان دو کشور آغاز شد، پکن بهدنبال مقاومت علیه آن کشور بود و به نوشته هاآرتص، «ایران در این زمینه، ابزار مفیدی محسوب میشد».
براساس این گزارش، اسرائیل مایل است چین با تمام قدرت در جبهه فشار بر ایران قرار گیرد؛ اما به گفته لیم، توانایی این کشور برای نفوذ بر پکن بسیار محدود است و درنتیجه پیشنهاد میکند: «به جای منصرف کردن چین از پیشبرد روابط با ایران، اورشلیم باید دائما پکن را بهعنوان یک بازیگر بیطرف جهانی که بهویژه در بازرگانی و تجارت منطقهای بهدنبال ثبات و پیشبینیپذیری است، متقاعد کند تا ایران را برای تعدیل رفتار بیثباتکنندهاش تحت فشار بگذارد.»