نشریه آمریکایی فارنپالیسی در مقالهای تحلیلی به قلم بردلی بومن و زین زوواک، از تحلیلگران روابط خارجی و امور ایران در اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسیها»، افزایش «همکاری امنیتی» چین و ایران را تهدیدی جدی برای منافع کلیدی امنیتی آمریکا، اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس میدانند و مینویسند که دولت جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، برای رسیدگی به این موضوع، «باید اکنون چند گام فوری بردارد».
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، روز جمعه، ۲۴ دیماه، با هدف تعمیق «مشارکت جامع راهبردی» دو کشور که سال گذشته سندی برای آن امضا کردند، به چین سفر کرد.
وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین، روز سهشنبه ضمن تایید سفر امیرعبداللهیان به آن کشور، تاکید کرده بود: «چین آماده همکاری با ایران برای تعمیق بیشتر مشارکت جامع راهبردی دو کشور است.»
توافق همکاریهای راهبردی ۲۵سالهای که پکن و تهران در ماه مارس ۲۰۲۱ (فروردینماه ۱۴۰۰) امضا کردند، براساس مقاله تحلیلی فارنپالیسی که روز پنجشنبه، ۲۳ دیماه منتشر شد، «دربردارنده مزایای بزرگی برای دو دشمن ایالات متحده است که در مخالفت با آمریکا و حاکمیت قانون با یکدیگر متحد شدهاند». چین با برقراری روابط با ایران، ضمن تقویت جای پای خود در خاورمیانه و تضعیف ایالات متحده، دسترسی خود به نفت و دیگر کالاهای مهم ایران را تضمین میکند. ایران نیز بهنوبه خود، از محل سرمایهگذاری چین در حوزه انرژی و زیرساخت، میلیاردها دلار بهدست خواهد آورد که اثربخشی تحریمهای ایالات متحده علیه رژیم جمهوری اسلامی را کاهش خواهد داد.
بیشتر همکاریهای پکن و تهران بر روابط اقتصادی و دیپلماتیک متمرکز است. اما درضمن، سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین و روسیه، در شهریورماه گذشته، به اتفاق آرا تصمیم گرفت که ایران را به عضویت کامل این سازمان بپذیرد و از دید نویسندگان مقاله، نادیدهگرفتن «پیامدهای امنیتی روابط چین و ایران» خطاست.
براساس این مقاله، تمایل چین به سرمایهگذاری در ایران و خرید نفت ایران، دستکم دو اثر منفی امنیتی دارد که با گذشت زمان بدتر میشود:
۱) سرمایهگذاری چینی محرک اقتصادی و درآمدی در اختیار ایران خواهد گذاشت و تهران بخش قابلتوجهی از این درآمد افزوده را برای ساخت زرادخانه موشکی و پهپادها، پیشبرد برنامه هستهای، صادرات تروریسم و حمله به همسایگان خود استفاده خواهد کرد.
۲) بهطور گستردهتر، سرمایهگذاری بیشتر چین، بهطور فزایندهای اثربخشی تحریمهای ایالات متحده علیه ایران را کاهش میدهد که این امر باعث تشدید ناسازگاری ایران در هرگونه مذاکره برسر برنامه هستهای این کشور خواهد شد. حمایت چین همچنین احتمال شکست دیپلماسی و اقدام نظامی آمریکا و/یا اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای را افزایش میدهد.
علاوهبر این، درحالیکه مفاد نهایی توافقنامه همکاریهای راهبردی دو کشور محرمانه باقی مانده است، در یک نسخه فاششده از توافق که عنوان «ویرایش نهایی» را بر خود دارد، به برگزاری آموزشها و رزمایشهای نظامی و توسعه تسلیحات بهطور مشترک میان چین و ایران و همچنین بهاشتراکگذاری اطلاعات میان دو کشور اشاره شده است. نویسندگان مقاله این موضوع را زنگ خطری برای ایالات متحده، اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی میدانند که باید به آن توجه کنند.
افزایش همکاری نظامی چین و ایران میتواند در طول زمان بهطور قابل توجهی توانایی نظامی ایران را بهبود بخشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در این مقاله آمده است که اگر چین سامانههای دفاعی ارتقایافته «منطقه ضددسترسی/منطقه ممنوع» (A2/AD) را در اختیار نیروهای ایرانی قرار دهد، تهران ممکن است به این باور برسد که قادر به بازدارندگی یا دفاع دربرابر حملهای خواهد بود که برای توقف پیشروی ایران بهسمت تسلیحات هستهای طراحی شده است. این تصور در تهران میتواند گریز هستهای ایران را محتملتر و توقف آن را دشوارتر کند.
نویسندگان تاکید میکنند که همکاری نظامی چین و ایران یک نگرانی فرضی یا آیندهنگرانه نیست، زیرا این امر هماکنون نیز در جریان است. ایران، چین و روسیه رزمایشهای نظامی مشترکی را دسامبر ۲۰۱۹ در اقیانوس هند و سپتامبر ۲۰۲۰ در روسیه انجام دادند. بنابر گزارشها، رزمایش نظامی مشترک دیگری نیز با حضور نیروهای ایرانی و چینی در خلیج فارس برنامهریزی شده است.
علاوهبر این، براساس گزارش «کمیسیون بررسی اقتصادی و امنیتی آمریکا-چین»، دستکم یکی از موشکهای بالیستیک ایران که ادعا میکنند در حمله سال ۲۰۲۰ به نیروهای آمریکایی در پایگاه هوایی عینالاسد عراق بهکار گرفته شده، «به احتمال زیاد با فناوری موشکهای بالیستیک چینی توسعه یافتهاند».
تصادفی نیست که جزئیات دقیق همکاری امنیتی چین و ایران مبهم باقی مانده است. پکن دلایل خوبی برای کماهمیت جلوهدادن همکاری روبهرشد خود با با تهران دارد. براساس این مقاله، «حزب کمونیست چین مشتاق ایجاد روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است و بعید است که کمک به نیروهای نظامی ایران، در ریاض یا ابوظبی، طرفدارانی برای پکن دستوپا کند».
این موضوع احتمالا توضیح میدهد که چرا وزرای خارجه عربستان سعودی، کویت، عمان و بحرین، همراهبا دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس نیز پیش از سفر امیرعبداللهیان در چین بودند. پکن در تلاش است تا روابط خود با تهران و کشورهای حوزه خلیج فارس را بهطور همزمان تقویت کند، درنتیجه، همکاریهای امنیتی دوجانبه روبهرشد خود با ایران را بهگونهای تنظیم میکند که رهبران آنسوی خلیج فارس را تحریک نکند. نویسندگان مقاله، این امر را چالشی برای پکن میدانند که بهزعم آنها «واشینگتن باید بهدنبال دشوارتر کردن آن باشد».
براساس این مقاله، نخستین گام واشینگتن در این راستا، درک این موضوع است که امتناع از ارائه ابزارهای دفاعی به شرکای عرب خلیج فارس، آنها را تشویق میکند تا برای خرید تسلیحات، به چین و روسیه روی آورند. این امر، دو دشمن اصلی ایالات متحده را قدرتمند میکند و اهرم فشار آمریکا در خاورمیانه را کاهش میدهد.
نویسندگان به این نکته اشاره میکنند که روندی مشابه با این، پیشتر درمورد کشور مصر اتفاق افتاده است. حولوحوش سال ۲۰۱۳ میلادی، زمانیکه قاهره نتوانست هواپیماها، تانکها و موشکهای آمریکایی را بهدست آورد، برای هواپیماهای جنگی به مسکو و پاریس و برای پهپاد به پکن روی آورد. درمورد عربستان سعودی نیز چنین روندی آغاز شده و چین مشتاق است که از این امتیاز استفاده کند.
گام دوم واشنگتن چنانکه در این مقاله آمده، تشویق شرکای خلیج فارس است به اینکه برای چین و روسیه روشن کنند که ارائه سامانههای تسلیحاتی عمده به ایران به روابطشان با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آسیب جدی وارد خواهد کرد.
سوم اینکه کنگره باید اطمینان حاصل کند که پنتاگون و نهادهای اطلاعاتی، درباره آموزشهای نظامی، رزمایشها، توسعه تسلیحات و بهاشتراکگذاری اطلاعات میان چین و ایران، گزارشهایی دقیق، سالانه، مکتوب و غیرطبقهبندیشده ارائه کنند. همچنین برای اطلاع از تصمیمها و جلوگیری از غافلگیری استراتژیک، واشینگتن باید درمورد همکاری نظامی چین و ایران بهطور فعالانه با اسرائیل و شرکای عرب خلیج فارس تبادل اطلاعات داشته باشد.
«همکاری جامع راهبردی» چین و ایران، پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای و سفر وزیر امور خارجه ایران به چین در این هفته، براساس این مقاله، سه چیز را نشان میدهد: «همسویی روبهرشد پکن و تهران»، «نفوذ رو به توسعه پکن در خاورمیانه» و این واقعیت که «رقابت قدرتهای بزرگ آمریکا و چین تنها در اقیانوس هند و اقیانوس آرام رخ نخواهد داد».
نویسندگان در پایان به این اشاره میکنند که «واشینگتن ممکن است از خاورمیانه خسته شده باشد، اما پکن تازه شروع کرده است».