به گزارش خبرگزاری میزان، بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی جمهوری اسلامی ایران، روز شنبه، ۳۰ بهمن ۱۴۰۰، گفت: «سازمان بهداشت جهانی اذعان دارد که ایران در زمینه مقابله با کرونا جزو کشورهای برتر دنیا است. در منطقه که میتوانیم بگوییم اولایم و در دنیا هم رتبهها دائم تغییر میکند، ولی ایران جزو ۱۰ کشور برتر است!» او در خبر دیگری که ۲۸ بهمن در وبسایت رسمی وزارت بهداشت منتشر شد هم مدعی میشود: «در پاندمی کرونا، بسیاری از کشورهایی که داعیه قدرت داشتند و خودشان را پیشرفته میدانستند، گرفتار شدند. روزانه دو تا سه هزار مرگومیر بیماران مبتلا به کرونا در آمریکا ثبت میشود؛ چون مردم آنها به قدرتمندی مردم ما نیستند.»
در همین گیرودار، علی خامنهای، رهبر ۸۳ ساله جمهوری اسلامی ایران، نیز روز پنجشنبه، ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، در بخشی از سخنرانی مفصلی که بهصورت زنده برای هوادارانش در تبریز پخش میشد، ضمن اشاره به تولید واکسن کرونا در داخل، از آن به عنوان یکی از پیشرفتهای علمی ایران یاد کرد که باعث شد خارجیها وادار شوند به ایران واکسن بدهند! او همچنین مدعی شد که ایران از واردات واکسن کرونا بینیاز شده است.
این ادعاهای مسئولان جمهوری اسلامی ایران در حالی بیان میشود که افکارعمومی از نحوه مواجهه جمهوری اسلامی ایران با بحران همهگیری کووید-۱۹، در مقایسه با گفتههای مقامهای این کشور مخصوصا در جریان برنامه واکسیناسیون کرونا در ایران، خاطرات کاملا متفاوتی دارد. یافتن پاسخی برای این پرسش که چرا آنها به وارونهنمایی و قلب آشکار واقعیت پرداختهاند، موضوع این یادداشت مختصر است.
سیاست گذاریهای پراشتباه، نتایج تلخ و مرگبار
کارشناسان در داخل و خارج ایران از زمان اعلام رسمی شناسایی اولین موارد ابتلا به کووید-۱۹ در بهمن ۱۳۹۸ تا امروز، همواره از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه مقابله و مهار همهگیری کرونا بهطورجدی انتقاد کردهاند. از تاخیر در اعلام ورود ویروس کرونا به ایران برای برگزاری «پرشور» انتخابات مجلس یازدهم و راهپیمایی ۲۲ بهمن در سال ۹۸ گرفته تا دست کم گرفتن سویه اومیکرون و جدی نگرفتن برنامه واکسیناسیون دوز سوم در بهمن ۱۴۰۰.
در کنار اینها، مواردی مانند انتخاب استراتژی درمانی به جای پیشگیری از گسترش ویروس، فقدان هماهنگی بین دستگاههای مختلف مدیریتی، دخالت مراجع مذهبی و ترویج باورهای خرافی، فقدان محدودیتهای سختگیرانه در رفتوآمد یا بیاعتنایی به لزوم تعطیلی سراسری هنگام اوجگیری موجهای مختلف همهگیری، جبران نکردن ضرروزیان مادی کسبوکارهای آسیب دیده، فقدان کمکهای مالی به افرادی که درآمد خود را به دلیل کرونا از دست داده بودند و بسیاری موضوعهای دیگر در همین رابطه در زمان خود فشار روحی، اقتصادی و اجتماعی زیادی به جامعه ایران وارد کردند؛ مسائلی که منابع مستقل کارشناسی و حتی نهادهای درون خود نظام جمهوری اسلامی ایران نظیر سازمان نظام پزشکی و دفتر پژوهشهای مجلس و گاه مردم عادی در کوچهوبازار هم بارها و بارها به آن اعتراض کردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، شاید مهمترین و مرگبارترین تصمیم اشتباه؛ تعیین استراتژی تولید داخلی واکسن به جای اقدام بهموقع برای خرید و واردات واکسنهای موثر کرونا بود؛ تصمیمی که اینک رهبر جمهوری اسلامی ایران و وزیر بهداشت بدون اشاره به چندوچون ماجرا و تلفات سنگین انسانی ناشی از آن، قصد دارند با نمدش کلاه موفقیت و پیشرفت نظام اسلامی را ببافند.
از ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی تا واکسیناسیون ۹۰ درصدی با واکسنهای چینی و روسی
در ۱۹ دی ۱۳۹۹، زمانی که برنامه واکسیناسیون علیه کووید-۱۹ در بیشتر کشورها به اولویت اول رهبران تبدیل شد، رهبر جمهوری اسلامی ایران در صداوسیما ظاهر شد و بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی و با صراحت تمام، نه تنها اثربخشی واکسنهای ساخت آمریکا و انگلیس (که در آن زمان تنها واکسنهای آماده تزریق بودند) را زیرسوال برد، بلکه از نبود اطمینان به آنها سخن گفت و ورود این واکسنها به ایران را ممنوع کرد؛ گرچه بعدها و به گفته برخی مسئولان جمهوری اسلامی ایران، مانند حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، معلوم شد که ممنوعیت واردات واکسنهای خارجی بیشتر برای تقویت تولید داخلی صورت گرفته است! تصمیمی که به دلیل آماده نبودن زمینههای علمی و زیرساختهای صنعتی لازم، نتیجهای جز تاخیر چندماهه در شروع جدی و گسترده واکسیناسیون مردم ایران نداشت و تازه پس از آنکه وعدههای تولید میلیونی واکسن تولید داخل همه پوچ و بینتیجه از آب درآمدند و تعداد زیادی از مردم به دلیل همین تاخیر در تهیه واکسن جان خود را از دست دادند، نظام به دلیل فشار اجتماعی ناچار شد رویکرد خود را تغییر دهد و به واردات گسترده واکسن روی بیاورد؛ بهگونهای که تا همین لحظه، بیش از ۹۰ درصد واکسنهای تزریق شده علیه کرونا در ایران، خارجی و اکثرا چینیاند.
بنابراین می بینیم که در حقیقت این رویکرد و عملکرد اشتباه خود مسئولان جمهوری اسلامی بود که مانع ورود واکسن به ایران شد، نه مثلا مخالفت کشورهای خارجی؛ زیرا همانموقع بیشتر کشورهای منطقه بدون اینکه حتی یک واکسن تولید کرده باشند، در حال واردات گسترده واکسن و نجات جان شهروندانشان بودند.
برترین کشور در مقابله با کرونا یا بالاترین آمار مرگومیر در منطقه؟
بررسی نحوه مدیریت همهگیری در یک کشور به عوامل متعددی بستگی دارد که برحسب شرایط مختلف جمعیتی، توان اقتصادی، امکانات بهداشتی، مسائل فرهنگی و حتی ساختار نظام سیاسی میتواند متفاوت باشد؛ به گونهای که در عمل، مقایسه کشورها با یکدیگر مانند آنچه وزیر بهداشت ایران مدعی برتری در آن شد، به هیچ وجه کار سادهای نیست و شاید هم به همین دلیل، سازمان بهداشت جهانی تاکنون شاخص معینی در طبقهبندی کلی یا رتبهبندی کشورهای عضو در نحوه مقابله با کرونا اعلام نکرده است؛ زیرا در عمل فایدهای هم ندارد. اینکه وزیر بهداشت چنین «اذعانی» را به این سازمان نسبت میدهد، باید شبیه همان ادعاهای رئیسجمهوری و وزیر بهداشت قبلی دانست که میگفتند کشورهای مختلف رمز و راز مدیریت موفق کرونا در ایران را از آنها درخواست کردهاند!
ذکر این نکته نیز ضروری به نظر میرسد که با توجه به نقش کلیدی و موثر آمار در مدیریت همهگیری کووید-۱۹، سازمان بهداشت جهانی و موسسات زیادی در سطح دنیا برای جمعآوری و انتشار مرتب اطلاعات رسمی کشورها در ارتباط با همهگیری کووید-۱۹ ( بدون هرگونه ارزش گذاری) اقدام میکنند. به عنوان مثال، یکی از آمارهای مهمی که هر روز منتشر میشود، آمار مرگومیر ناشی از کووید است که اتفاقا ایران در این زمینه در مقایسه با کشورهای همسایه خود، جایگاه اول را دارد؛ یعنی هم از نظر مجموع تعداد افراد فوت شده (بیش از ۱۳۵ هزار نفر) و هم از نظر شاخص افراد فوت شده در یک میلیون نفر (بیش ۱۶۰۰ نفر در یک میلیون) با اختلاف زیاد در بالاترین سطح منطقه قرار دارد (البته بر اساس آمارهای رسمی تا لحظه نگارش این یادداشت).
بنابراین باز می بینیم که اگر ایران در منطقه رتبه برتر را دارد، برخلاف ادعای وزیر بهداشت، به دلیل موفقیت در مقابله با کرونا نیست؛ بلکه متاسفانه در زمینه آمار فوتشدگان کرونا است.
در عین حال اگر بخواهیم با همان استدلال نادرست وزیر بهداشت جمهوری اسلامی ایران که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، پایینتر بودن مرگومیر در ایران نسبت به آمریکا را نشانه قویتر بودن مردم ایران از مردم آمریکا بدانیم، لابد باید بپذیریم که مردم تمام کشورهای منطقه از مردم ایران قدرتمندترند! یا اینکه چون شاخص مرگ در میلیون نفر بر اثر کووید-۱۹ در ایران دو برابر میانگین جهانی است، پس مردم ایران ضعیفترند؛ در حالیکه چنین نتیجهگیری و استدلالهایی فاقد مبنای علمی و حتی عقلیاند.
از توهم قدرتمندی تا غرق شدن نظام در فساد و ناکارآمدی
بخش عمدهای از واقعیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایران با ذهنیت رهبر و زیرمجموعههای نظام جمهوری اسلامی ایران که روزانه در سخنان رسمی آنان بازتاب مییابد، تفاوتهای بنیادی دارند؛ دقیقا شبیه آنچه در سطور قبل به اختصار در مورد همهگیری کووید-۱۹ در ایران نشان داده شد. این تناقضها به گونهایاند که به باور بسیاری از تحلیلگران، آنچه خامنهای و پیروانش از ایران توصیف میکنند، با زندگی واقعی مردمی که آنجا زیر فشار گرانی، تورم، رکورد اقتصادی، ناامیدی اجتماعی، فقدان اطمینان از آینده، فساد سازمانیافته و استبداد سیاسی در حال له شدناند، هیچ ارتباطی ندارد.
اگر در دنیای امروز، قدرتمندی (یا اقتدار) یک نظام سیاسی با ملاکهایی مانند رضایتمندی شهروندان، انتقال آزاد قدرت و محدود و پاسخگو بودن آن، کارامدی، شفافیت و گردش آزاد اطلاعات، حداقلی بودن فساد دولتی و بهرهمند نشدن حاکمان از رانت و نظایر اینها سنجیده شود، بدون شک جایگاه ایران تحت سلطه فقیهان در قعر جدول آن رتبهبندی قرار دارد و چون تقویت یا اصلاح هیچکدام از عوامل یاد شده که نشانههای یک حکمرانی خوب هم به حساب میآیند، برای حاکمان ایران عملا مقدور نیست، بنابراین آنها تلاش میکنند تا با خلق مولفههای غیرواقعی، حداقل در عالم وهم و خیال، با القا قدرتمندی مردم، در اصل برای خود قدرت و اقتدار پوشالی بیافرینند.
این به رخ کشیدنهای کاذب و دروغین اگرچه بر کیفیت زندگی مردم و بهبود وضعیت آنان تاثیری ندارد، حداقل از نظر روانشناختی، خشنودی رهبر جمهوری اسلامی ایران را که در ۳۲ سال سلطه بلامنازع خود بر تمام ارکان ایران عملکرد قابل دفاعی ندارد، در پی خواهد داشت و شاید هم چند صباحی به دوام نظام اسلامی یاری برساند.