پس از شروع جنگ اوکراین، کسانی که در غرب صرفا رنگ پوست آدمیان را میبینند (نژادگرایان) و تاریخ و جامعه و سیاست و فرهنگ و اخلاق را به موضوعهای نژادی تقلیل میدهند (با تعمیمهای بی پایهای مثل قهوهای تصور کردن افغانها و اسپانیاییتبارها یا زرد معرفیکردن چینیها یا تبدیل اسلام و دولت کمونیستی چین به نژادهای تازه) شروع کردند به مقایسه مواجهه اروپاییان با آوارگان اوکراینی و سوری و یمنی؛ بلافاصله اسلامگرایان هم بر این قطار سوار شدند.
علی خامنهای در سخنان نوروزی خود بدون اشاره به جنایتهای پوتین در اوکراین، تنها سخنی که درمورد جنگ در این کشور داشت، زدن برچسب نژادپرستی به مردم اروپا بود. او سخنان بیپایه و اساس رسانههای متمایل به چپ در اروپا و آمریکا را تکرار کرد: «جداکردن سیاهپوستها از سفیدپوستها و پیادهکردن آنها از قطارها یا اظهار تاسف صریح غربیها در رسانههایشان از وقوع جنگ در اروپا بهجای آن که در خاورمیانه باشد، نمونههایی از نژادپرستی آشکار غرب است.» قابل توجه است که اوکراین جمعیت آفریقاییتبار ندارد و چند صد تن دانشجوی آفریقاییتبار یا هندیتبار به تقابل سفید و سیاه در این روایت تبدیل شده است. شگفتانگیز نیست که تبلیغات چپ اروپایی و بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران همیشه در یک نقطه به هم میرسند، و آن غربستیزی است.
آیا اتهام نژادپرستی به دولتها و مردم اروپا در این مورد صحت دارد؟ آنها به چه رخدادهایی اشاره میکنند؟ عواملی که نژادپرستی را در این مورد خاص نفی میکنند، کداماند؟
زنان و کودکان اولویت دارند
در آغاز جنگ، اولویت دادن به زنان و کودکان اوکراینی بر دانشجویان هندی و مصری و نیجریهای برای سوار شدن به قطار و گذر از مرز، زمینه اتهام نژادپرستی به مقامهای اوکراینی قرار گرفت. اگر کسی عینک کورکننده نژادگرایی را از چشم بردارد، میتواند این نکته را درک کند که زنان و کودکان آواره بر دانشجویانی که همه میان ۱۸ تا ۲۵ سال سن دارند و میتوانند شبی را در ایستگاه قطار بگذرانند، اولویت دارند. اما وقتی نژاد محوریت پیدا میکند، تقدم دادهشدن صرفا بر اساس جنیست و سن نبوده، بلکه به نژاد برمیگشته است. سم نژادگرایی و نژادمحوری در تحلیل این موارد، خطرناک است و مسموم بودن خود را بهخوبی هویدا میسازد.
جامعه خودی اولویت دارد
امروز اگر به ایران حمله نظامی شود، افراد ساکن در ایران و همسایگان آن بیشتر از کشتهشدن همدینان و همفرهنگهای خود اظهار تاسف میکنند یا از جنگ در اوکراین؟ جمهوری اسلامی ایران سابقهای طولانی در نادیدهگرفتن مصائب چچنیها و اویغورها و مردم روهینگیا دارد، چون سرکوبکننده آنان، رژیمهای دوست و همکار بودهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همسایه اولویت دارد
حتی اگر غربیان کمک بیشتری به اوکراینیها ارائه دهند، امری طبیعی است؛ چون افراد بیشتر به همسایگانشان توجه میکنند تا افرادی که دور از آنها باشند. بخشندهبودن صفتی نیست که اگر کسی نداشته باشد، بتوان او را ملامت کرد، چون کسی از کس دیگر یا ملتی از ملل دیگر طلب ندارد. با این حال، آمریکاییان و اروپاییان جزو بخشندهترین مردم دنیا در کمک به ملتهای فقیر بودهاند. با منطقی که اسلامگرایان و چپها علیه غربیان دارند، کسانی که در ایران نذری خود را در میان همسایگانشان توزیع میکنند یا افرادی را در همسایگی برای نذری دعوت میکنند، همه نژادپرستاند، چون چهار یا ده محله آن طرفتر نرفتهاند.
اندازه اهمیت دارد
کسانی که سوریه و اوکراین را در کمک به پناهجویان مقایسه میکنند و بعد به دولتها و مردم غرب اتهام نژادپرستی میزنند، به اندازه بحران توجه ندارند. در سوریه با جمعیت حدود ۲۰ میلیونی، سال ۲۰۱۲ حدود شش میلیون در کشورهای همسایه و هشت میلیون در داخل سوریه در اوج جنگ داخلی آواره شدند. اما در اوکراین با جمعیت ۴۴ میلیونی، تا آخر هفته چهارم، نیمی از جمعیت کشور، یعنی ۲۲ میلیون، در داخل و خارج کشورآواره شده یا بهدلیل جنگ، در شرایط آوارگی در شهر خود قرار گرفتهاند. دلیل اصلی توجه اروپا به آوارگان اوکراینی، حجم بیسابقه این آوارگی در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم است و نه رنگ پوست یا چشم یا موی مردم اوکراین. تنها بیماران روانی مثل آن نماینده پارلمان برزیل میتوانند صف دختران جوان و آواره اوکراینی (با موی بلوند) را با صف دخترانی که برای رفتن به دیسکو آمدهاند، مقایسه کند.
حملهکننده اهمیت دارد
جنگهای داخلی در یمن و سوریه را نمیتوان با جنگ در اوکراین مقایسه کرد، چون اوکراین مورد تهاجم یک ابرقدرت با سلاحهای مخوف قرار گرفته است. دولت سوریه تا زمانی که مورد پشتیبانی خامنهای و پوتین قرار نمیگرفت، نمیتوانست تاحدی که جنایت علیه بشریت صورت گرفت، پیش برود. اوکراین مورد تهاجم کشوری قرار گرفته است که دومین قدرت نظامی دنیا است و در برخی ابزارهای نظامی از ایالات متحده نیز جلوتر است.
وجود جمعیت هموطن با آوارهها اهمیت دارد
دستکم صدهاهزار اوکراینی در کشورهای مختلف قاره اروپا سکونت دارند. همین گروه درهای خانههای خود را بهروی اعضای خانواده خود باز کردند. بریتانیا در ابتدای جنگ صدور قطعی ویزا برای خویشاوندان اوکراینی ساکنان بریتانیا را اعلام کرد. در رسانهها صدها گزارش درمورد رفتن اوکراینیها به آلمان و ایتالیا و لهستان و یونان بهدلیل داشتن خویشاوند مطرح شده است. همین پیوندهای خانوادگی پذیرش اوکراینیها را در کشورهای اروپایی تسهیل کرده است. نمیتوان یک خانواده اوکراینی در ایتالیا را برای پذیرش خواهر و برادر و عمو و خاله اوکراینی و نپذیرفتن افرادی از سوریه یا افغانستان ملامت کرد و نژادپرست خواند. تقدم خویشاوندان در کمک، نژادپرستی نیست. در عالم واقع پیوندهای خویشاندی وجود دارد و کسانی که این پیوندها را نمیبینند، مشکلی در نگاه خود دارند و نه آن خانوادهای که به خویشاوندان خود کمک میکند. کمک کردن به یک گروه و کمکنکردن به گروه دیگر نمیتواند مایه اتهامهای مختلف شود، چون کمک کردن یک لطف است و نه یک وظیفه.
واقعیت یا ایدئولوژی
نژادگرایانی که ادعاهای ضدنژادپرستی دارند اما رنگ پوست آدمیان آنها را از منطق و عقلانیت تهی کرده است، به نکات واقعی فوق توجهی ندارد. آنها از مردم عالم میخواهند همه پیوندها و مبانی اخلاقی و مذهبی (مثل اولویتدادن به همسایه و خویشاوند در کمک) را فراموش کنند و صرفا در هر اقدامی به رنگ پوست آدمها نگاه کنند، درحالیکه خود چنین نمیکنند. در اینجا است که میتوان پرسید، آیا کسانی که در گذشته به رنگ پوست آدمها حساسیت داشتهاند و علیه آنها تبعیض و قساوت اعمال میکردند (مثل کوکلوسکلانها یا رهبران آفریقای جنوبی در دوران ماقبل رفع تبعیضها) با کسانی که به همان اندازه به رنگ پوست حساسیت دارند، شبیه به هم نیستند؟ آیا تبعیض علیه آفریقاییتبارها فقط ناشی از نژادپرستی است؟ آیا نژادگرایی یا نژادپرستی فقط در میان اروپاییتبارها دیده میشود؟ آیا فقط اروپاییتبارها برده داشتند؟
کسانی که اتهامهای مربوط به نژادپرستی را به غربیان میزنند، اصولا کاری به عامل این آوارگی، یعنی پوتین و همراهان او، یعنی خامنهای و شی جینپینگ ندارند. منطق غربستیزی اقتضا میکند که همیشه و پیش از هر چیز غربیان را در هر فاجعه و مصیبتی ملامت کرد و نقش دیگر عوامل را نادیده گرفت.