حزبالله عادت کرده است که همیشه عربستان سعودی را هدف حملات تبلیغاتی قرار دهد و سیاستهای این کشور در لبنان را به باد انتقاد بگیرد. آخرین حمله تبلیغاتی حزبالله علیه عربستان زمانی راهاندازی شد که ولیدالبخاری، سفیر عربستان سعودی، پس از بازگشت از کشورش، در لبنان محفل شامی برگزار کرد که در آن، نخستوزیرهای پیشین و روسای گروههای پارلمانی لبنان شرکت داشتند. اگرچه او در کاخ بعبدا به دیدار مشیل عون، رئیسجمهوری لبنان، هم رفت و با نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان نیز ملاقات کرد که هردو از متحدان نزدیک حزبالله به شمار میروند، باز هم از نیش تبلیغات حزبالله در امان نماند.
آنچه حزبالله را بیشتر آزار میدهد، حضور غیرسیاسی عربستان سعودی در لبنان است. حزبالله میداند که عربستان سعودی به دولت لبنان و اراده مردم لبنان احترام میگذارد و هرگز در امور داخلی لبنان مداخله نمیکند؛ نه برای گروه شبهنظامی مشخصی در لبنان موشک و سلاح میفرستد و نه حقوق ماهانه و پول خورد و خوراک افراد آن را میپردازد؛ برخلاف جمهوری اسلامی ایران که روشن و آشکار در امور لبنان مداخله میکند. چنانچه رهبر حزبالله با صراحت و افتخار اعلام میکند: «هزینه خوردن و نوشیدن ما، حقوق ماهانه جنگجویان ما و موشکهای ما همه از جمهوری اسلامی ایران میآیند.»
پرسش این است که چرا حزبالله از بازگشت ولیدالبخاری، سفیر عربستان سعودی، به لبنان ناراحت است؟ در جستوجوی پاسخ، به یاد سخنان یک دیپلمات غربی عربتبار افتادم که روزی باهم در باره سیاست ایران در منطقه بحث میکردیم.
او به من گفت: «ایران توان رویارویی نظامی با دولتها را ندارد؛ چون تجربه جنگیاش بعد از انقلاب خمینی، به جنگ عراق-ایران محدود است که در آن هم بازنده بود؛ از این رو، سیاست تهران بر نفوذ در کشورها و متلاشی کردن دولتها از داخل و تسلط بر آنها استوار است.»
با توجه به حقائق یادشده، میتوان بهآسانی دریافت که چرا جمهوری اسلامی ایران در لبنان بحرانسازی میکند، مشکلات به وجود میآورد، از طبقه سیاسی فاسد پشتیبانی میکند و با مدیریت حزبالله اقتصاد بازار سیاه راه میاندازد. هدف تهران از سیاست یادشده این است که از طریق گرسنگی و تنگدستی، مردم لبنان را مجبور کند سلطهاش را بپذیرند و به دولت موازی به رهبری حزبالله تمکین کنند. آیا همین حزبالله نبود که برای کمک به رژیم دمشق سوخت و گندم به سوریه قاچاق میکرد؟ آیا همین حزبالله نیست که از گذشته تا حال اداره بندرگاه و فرودگاه بیروت را انحصارا در اختیار گرفته است و لبنانیها نمیدانند در آنها چه میگذرد؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس در واقع علت ناراحتی گروه نیابتی تهران در لبنان از بازگشت سفیر عربستان سعودی به بیروت این است که عربستان به دولت مشروع لبنان احترام میگذارد و تنها با آن تعامل میکند؛ در حالی که سیاست آخوندهای ایران بر متلاشی کردن دولت لبنان و تقویت دولت موازی ساخت حزبالله استوار است.
عامل دیگری که سبب ناراحتی حزبالله میشود، کمکهای انسانی عربستان سعودی به مردم لبنان است. چنانچه دفتر ریاستجمهوری لبنان پس از دیدار میشل عون با ولیدالبخاری، اعلامیهای صادر کرد که در آن آمده بود: «سفیر عربستان سعودی بر کمک کشورش به مردم لبنان در این شرایط دشوار، تاکید کرد.» در حال حاضر، نقش عربستان سعودی در هماهنگی با فرانسه، ارائه کمکهای انسانی به مردم لبنان از همه گروهها، مذاهب و فرقهها است؛ چون ریاض و پاریس در فوریه ۲۰۲۱ به توافق رسیدند که «هزینه پروژههای تامین نیازهای اولیه انسانی به مردم لبنان را پرداخت کنند».
درست است که عربستان سعودی کمکهای خود را در اختیار نهادهای دولتی قرار نمیدهد؛ چون ریاض به دلیل فساد موجود و هدر رفتن کمکها در گذشته به این نهادها اعتماد ندارد، اما آن کمکها را در اختیار یک حزب، طایفه و افراد معینی هم نمیگذارد، بلکه آنها را بهوسیله سازمانهای امدادرسان به مردم لبنان میرساند.
اینها نشان میدهد که تعامل عربستان سعودی با لبنان برخلاف تبلیغات حزبالله، بر احترام به دولت مشروع لبنان و رعایت تمام پروتکلها، تشریفات و قوانین بینالمللی مبتنی است. بزرگترین دلیل بر صحت این مدعا هم این است که با وجود ملاحظاتی که ریاض درباره عون و بری، بهعنوان دو متحد نزدیک حزبالله دارد، ولیدالبخاری، سفیر عربستان سعودی، به دیدار آنها رفت.
عربستان سعودی برای حزب یا گروه معین سیاسی یا مذهبی سلاح، سوخت و دلار نمیفرستد و روی هیچ فرقه یا طایفهای سرمایهگذاری اقتصادی و نظامی نمیکند؛ برخلاف ایران که علنا چنین میکند. عربستان سعودی همواره از پروژه دولت رسمی و مشروع لبنان که نگاه به آینده دارد، در برابر پروژه دولت موازی که میخواهد لبنان را به عصر تاریکی بازگرداند، پشتیبانی کرده است؛ بهویژه از سال ۲۰۰۵ به این سو که لبنان میان این دو پروژه در نوسان بوده است.
وضعیت موجود در عرصه سیاسی لبنان بر کسی پوشیده نیست؛ در حالی که یک طرف از دولت نیرومند، دارای حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و مطابق با اراده مردم و دور از گرایشهای مذهبی، فرقهای و نژادی حمایت میکند، طرف دیگر بر وابستگی سیاسی و نظامی به ایران پای میفشارد.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران از دولتهای موازی در برابر دولتهای رسمی و مشروع در کشورهای منطقه حمایت میکند تا بقای امپراتوری خود را که از عراق تا سوریه و لبنان و غزه و یمن سایه افکنده است، تضمین کند. کمکهای بیپایان تهران به حزبالله، جنبش حماس، جهاد اسلامی، حوثیهای یمن و شبهنظامیان عراقی وابسته به خود در همین چارچوب صورت میگیرد. این گروهها در هر کشوری که باشند در جهت ایجاد دولتهای موازی برای تضعیف دولتهای مشروع و رسمی و وابستگی بیقیدوشرط به ولایت فقیه، فعالیت و تلاش میکنند.
خلاصه اینکه عربستان سعودی از دولت قانونی و مشروع در لبنان پشتیبانی میکند؛ در حالی که جمهوری اسلامی ایران در پی ایجاد دولتی موازی برای آسیب زدن به دولت مشروع و قانونی در این کشور است.