بیتردید محمدعلی اسلامی ندوشن یکی از مهمترین چهرههای فرهنگی و ادبی معاصر یک دهه اخیر است که در خارج از ایران روی در نقاب خاک کشیده است؛ ادیبی که در عرصههای گوناگون ادبی و فرهنگی زیست و زندگی و اثر از خود به جای گذاشت و توانست خود را نه تنها به معنای یک ادیب، بلکه در قامت یک روشنفکر دغدغهمند نسبت به ایران فرهنگی مطرح کند و البته اسباب ناخرسندی است که میشنویم مردی که، تمامی عمر فرهنگی خود را صرف مفهوم وطن و ایران کرد، ۲۶آوریل ۲۰۲۲( ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱) دور از وطن و در کانادا در گذشت و احتمالا روز شنبه(۳۰ آوریل) و بنا بر گفته بستگان نزدیک در آرامگاه یورک شهر تورنتو، به صورت موقت دفن میشود.
اعضای خانواده و بستگان و به خصوص همسر او، دکتر شیرین بیانی، نقل کردهاند که تصمیم دارند در آینده او را به ایران برگردانند که امید میرود چنین شود.
در چند سال گذشته چهرههای فرهنگی چندی در خارج از ایران درگذشتند. پیکر برخی از آنها به ایران بازگردانده شد، اما برخی دیگر از آنها عملا یا به دلیل اختلافاتی که با ساختار سیاسی ایران داشتند و احتمالا ممانعتهایی که پیشبینی میکردند و یا هراس و تردیدهای خانواده، ترجیح دادند که در خارج از ایران مدفون شوند. اگر سری به قبرستانهای مختلف در آمریکا و کانادا و اروپا بزنیم میبینیم چهرههایی را که مرقدشان در خارج از ایران است؛ از احسان یارشاطر در آمریکا تا غلامحسین ساعدی و سیاوش کسرایی در اروپا و رضا براهنی در کانادا.
تعلق خاطر به وطن
دکتر اسلامی ندوشن در چندین عرصه کار و تلاش فرهنگی صورت داد، اما آنچه در کار او برجستهتر است مقالات اوست در موضوعات فرهنگی کلان که به دلیل انسجام در موضوع و نیز نثر پخته و روان و حس و حالی که آن نوشتهها داشته و دارند، پیکره آثار مختلفی را به خود گرفته و در قالب کتابهای متعددی منتشر شدهاند که مهمترین آنها مجموعه کتابهایی است که او در باره ایران و فرهنگ ایران به شکلی ویژه نوشته است که به گونهای اندیشه ایرانشهری را میتوان در عمده آنها دید. از جمله مهمترین این کتابها میتوان به «ایران را از یاد نبریم»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد»، «یگانگی در چند گانگی» و ...
برخی از دغدغههای وطنپرستانه او البته در سرمقالههای مجله هستی انعکاس پیدا میکرد که بعدها با عنوان مستقل «دیروز، امروز، فردا» منتشر شد که تقریبا همان تاملات مرتبط با تاریخ و فرهنگ و سیاست و هنر ایران را میتوان در آنها یافت.
نگاه متفاوت به آثار کهن ادبی
بخشی مهم از دنیای فرهنگی دکتر اسلامی ندوشن به برداشتهایی مرتبط است که او در باره ادبیات کهن ایرانی و شخصیتهای آن ارائه کرده است. در واقع او با توجه به مطالعات گسترده در حیطههای مختلف فکری و فرهنگی و نیز تجربه درازدامن حضور در خارج از ایران و نیز ایران و در پیشههای مختلف، از معلمی، تا قضاوت و استادی دانشگاه و… در کنار ذهن نقادی که داشت، سعی کرد ارزیابی و تحلیلی متفاوتتر از سایرین، از اشعار و آثار بزرگان ادب فارسی داشته باشد.
به باور دکتر اسلامی ندوشن در میان تمامی کتابهایی که در زبان فارسی از گذشته تا کنون تالیف شدهاند «تنها دو کتاب مجموعیت روح ایرانی را در خود بازمیتابانند، یکی شاهنامه و دیگری دیوان حافظ. میان این دو کتاب بهرغم فاصله ۴۰۰ ساله و با همه فاصله زمانی و موضوعی، وجه تشابهی دیده میشود، از سوی دیگر تباین بزرگی؛ بدین معنا که شاهنامه سرگذشت قوم ایرانی در دوران سرزندگی، بالندگی و سرفرازیش است، در حالی که حافظ او را در دوران پرشکستگیش میسراید.»( ماجرای پایانناپذیر حافظ- ص ۵)
به باور ایشان حافظ یک مجموعه غمنامه و امیدنامه ایران را به دست ما سپرده و چون تاریخ ششصد سال بعداز او هم کم و بیش بر همان روال پیشین حرکت کرده است، پس ما در مصاحبت کتاب او، همان جام جم را که بارها از آن حرفزده است، در پیش رو داریم و گذشته خود را در آن تماشا میکنیم(همان- ص ۸)
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بیان روان و ساده و طرح پرسشهای اساسی در زمینه اندیشه و شعر بزرگان ادبیات کهن ایران از جمله ویژگیهای نوشتاری دکتر ندوشن است.برای نمونه در همین کتاب ماجرای پایانناپذیر حافظ، او به برخی سوالات و پرسشهای اساسی در باره حافظ به دقت و ظرافت پاسخ میدهد که نمونه آن پاسخ به این پرسش است که معشوق حافظ کیست؟ که ضمن تقسیمبندی آن به سه دسته، در باره معشوق خاکی حافظ مینویسد" اشاره صریح به معشوق خاکی در یادداشتهای من بیش از صد مورد است درحالی که شماره ابیاتی که با صراحت اشاره به عشق معنوی خالص داشته باشند از چهل در نمیگذرند"(همان-ص ۸۲)
بخشی دیگر از نوشتههای او پرداختن به شاهنامه فردوسی بود که سرو سایهفکن، نامه نامور، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، از جمله آنهاست و آخرین آنها انتخاب و شرحی برخی از داستانهای مهم شاهنامه برای نوجوانان بود که چند سال قبل منتشر شد.
نگاه جزیی و دقیق در سفرنامهنویسی
بخشی مهم از نوشتههای دکتر اسلامی ندوشن سفرنامههای اوست. او خود در جایی گفته است که یکی از بهترین لذتهایش سفر به اقصی نقاط دنیا بوده و در طول حیات خود به بیش از ۴۰ کشور سفر کرده است. شیوه سفرنامهنویسی او هم به گفته خودش، تحت تاثیر سفرنامه ناصر خسرو بوده است. اما نکته جالب توجه پیگیریهای او برای انجام سفر بود.
برای نمونه در کتاب سفرنامهای که از چین نوشته و در مقدمهاش آورده است: «نامهای به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که محل کار من بود نوشتم و طی آن توضیح دادم که درسهایی که در دانشگاه بر عهده من است، به خصوص درس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران، مستلزم مطالعه نزدیک در تمدنهای خویشاوند، از جمله چین است و بنا بر این به جا خواهد بود که ترتیب انجام یک سفرکوتاه به چین برای من داده شود.»(کارنامه سفر چین-ص ۱۲)
در سفر یک ماهه خود به چین اخلاق چینیان را هم میآورد و اشاره میکند: «هر چه تهران آن روز آشفته، ولنگار، سبکسر، شلوغ، و غافل بود و در فساد و اسراف غوطه میزد؛ پکن معقول، منظم، پرکار، قانع و حق و حسابدان مینمود و به همین قیاس چیزهای دیگر… و این مقایسه ما را از تاثیر میانباشد.»( سفر به چین-ص ۱۶)
وقتی همین کتاب سفر به چین را که درنزدیک به ۶۰۰ صفحه نوشته شده است میخوانیم حیرت میکنیم که چگونه در مدت یک ماه این همه سفر و برداشت از جاهای مختلف را آقای اسلامی ندوشن در کتاب جای داده است.
یا در سفر به شوروی که تحت عنوان «در کشور شوراها» منتشر شد، در مقدمه چاپ سوم و ضمن اشاره به نایابشدن کتاب مینویسد که چگونه گروهی که گرایشهای چپ داشتند از یک سو و گروهی که مخالف شوروی بودند از دیگر سو، به او هجوم آوردند و هر دو معترض کمنوشتن از زاویه فکری آنها بودند؟ اما او پاسخ داد: «بدانجا نرفته بودم که مارکسیسم را تخطئه یا تایید کنم. من این کنجکاوی بلند پروازانه را داشتم که ببینم جامعه شوروی، یعنی دویست واندی میلیون جمعیت، با زبانها و ملیتها و سنتهای متفاوت، در پهناورترین کشور جهان، چگونه گذران عمر میکند، چه بهره و کیف و دریافتی از زندگی دارد، در چه راهی به جلو میرود.»(ص ۸)
و ازهمین منظر است که توجه شگفتانگیزی به جزییاتی دارد که به گفته آقای اسلامی ندوشن همین جزییاتاند که وقتی گرد میآیند، کلیات یک زندگی را میسازند.
تجربههای شعری که ادامه نیافت
بخشی دیگر ازنوشتههای او تجربههای شعریاش است اگر چه خود در گفت وگو با مهرنامه اشاره میکند که نخستین شعرش خرداد ۱۳۲۵ در مجله سخن منتشر شد و پس از سرودن یکی دو دفتر دریافت که در این زمینه نمیتواند حرفی برای گفتن داشته باشد، اما بعدها و در دو دهه پایانی عمرش، مجموعهای از رباعیات خود را با عنوان «بهار در پاییز» منتشر کرد که خود در مقدمه کتابش اشاره کرده این رباعیها، محصول تامل و قدمزدنها در پارک قیطریه بوده استک «میتوانم بگویم که همین اندک رباعی، عصاره زندگی و جهانبینی مرا در خود دارند. میوههای درخت زندگی، هر یک مبین رویکردی از زندگی، از این رو بر خلاف رباعیسرایی در زبان فارسی، تکرار در آنها نیست و هفتاد و هفت رباعی هفتاد و هفت موضوع را بیان میکند.»(مهرنامه-شماره ۲۰ - فروردین ۱۳۹۱)
دکتر اسلامی ندوشن حتی تجربههای داستانی هم داشت و در خاطرات خود آورده است که داستانهایش در نشریه پیام نو به سردبیری بزرگ علوی منتشر میشد و یکی از این داستانها بلافاصله به روسی ترجمه شد، برخی از داستانها را به صادق هدایت میداده و او میدیده، اما نظری نمیداده است. وقتی هدایت خودکشی کرد او در پاریس بود و حتی یکی دو شب قبل با هدایت ملاقاتی هم داشت. اما باز هم به گفته خودش آن چیزی که حس کرد در وجود نویسندگیاش غلیان میخورد مقالهنویسی و در نهایت ترجمه بود، چنانکه نخستین کتاب ترجمهای او "پیروزی آینده دموکراسی" نوشته توماس مان بود که انتشارات امیر کبیر به چاپ رساند.
دکتر اسلامی ندوشن سیاسی به معنای عرفی کلمه نبود و به رغم آنکه برخی از دوستان نزدیکش، ازجمله همولایتی او مرتضی یزدی از ندوشن، از سران معتبر حزب توده بود،او اما خود را به آن فضا به تعبیر خودش نیالود و پاکیزهدامنی پیشه کرد. اگر چه در دورهای که شاه ایران(محمدرضا پهلوی) پیشنهاد نخستوزیری را به دکتر صدیقی داد، به گفته خودش دکتر صدیقی به او پیشنهاد وزارت داد که او نپذیرفت اگر چه دکتر صدیقی هم در نهایت کار پست نخست وزیری را نپذیرفت.
نمیتوان از دکتر اسلامی ندوشن سخن گفت و از همسر فرهیخته و تاریخدانش یاد نکرد. بانو شیرین بیانی که همسر دوم استاد بودند(همسر اول ایشان فرانسوی بود که از آن همسر نیز چند فرزند برجای مانده که یکی از آنها وکلیل و حقوقدانی شناخته شده در فرانسه است) و برخی از آثارشان جایزه کتاب سال را دریافت کرده و بیتردید یکی از مهمترین مورخان تاریخ ایران میانه (به خصوص تاریخ دوره سیطره مغولان بر ایران است) هستند و دکتر اسلامی ندوشن برخی از آثارش را به او هدیه کردند.
او اکنون در معرض تماس بسیاری از ایرانیان است که علاقهمندند آقای اسلامی ندوشن به ایران بازگردد و در آنجا مدفون شود. مردم ندوشن سخت مشتاقند که او در کنار کتابخانهای که خود به ندوشنیها هدیه کرده است آرام گیرد و از دیگر سو خود استاد ندوشن توصیه کرده است او را در کنار آرامگاه خیام نیشابوری دفن کنند. باید منتظر ماند ودید که به خصوص خانم دکتر شیرین بیانی که به حق وارث معنوی آثار دکتر اسلامی ندوشن است، چه تصمیمی میگیرد.