سهمیهبندی نان در ایران موضوعی است که ادعا میشود برای مبارزه با قاچاق و اصلاح الگوی مصرف مردم انجام شده و قرار است سهم هر شهروند در روز هفتدهم نان سنگک باشد.
طی دو روز گذشته، خبر گران شدن نان بارها تایید و تکذیب شد. مسئولان دولتی از یک طرف میگویند که رئیسجمهوری با گران شدن نان مخالفت کرده و از سوی دیگر، قیمت آرد مدتی است که چند برابر شده است. نان صنعتی هم گران شده و نان سنتی هم بهسرعت در مسیر کارتی و سهمیهای شدن است.
مسئولان و گرانی نان در ایران
احسان اردکانی عضو کمیسیون بودجه مجلس ضمن آنکه با استناد به سخنان وزیر اقتصاد، افزایش قیمت نان دستکم تا پایان سال را تکذیب کرد، طرحی به نام «کارت نان» را معرفی کرد که در آن، هفتدهم نان سنگک ملاک مصرف مجاز در نظر گرفته شده است. وزرای جهاد کشاورزی و اقتصاد هم صراحتا به موضوع قاچاق آرد بهعنوان دلیل گران شدن آرد و نان اشاره کردهاند؛ مسئلهای که پلیس جمهوری اسلامی آن را رد کرد و گفت که از ابتدای سال ۱۴۰۱ تاکنون، روزانه دو کیسه ۵۰ کیلویی آرد از ایران به مقصد کشورهای همسایه قاچاق شده است.
حالا مشخص نیست وقتی هم رئیسجمهوری با طرح افزایش قیمت نان و یارانهای شدن آن مخالف است و هم قاچاقی در کار نیست، چرا استاندار زنجان و چند استان دیگر از آغاز طرح آزمایشی ارائه نان با کارت ملی در ماه آینده خبر میدهند.
محسن افشارچی، استاندار زنجان، در این مورد گفته بود: «طرح ارائه نان با کارت یارانه در زنجان و چند استان دیگر بهصورت نمونه در کشور اجرا میشود و در این طرح، مردم نان خود را با قیمت پایین از نانواییها تهیه میکنند و کارت میکشند و در ادامه، یارانه نان بر حسب میزان فروش به نانوایان پرداخت میشود.»
همچنین ابراهیم صیامی، مدیرکل آیندهپژوهی، مدلسازی و مدیریت اطلاعات اقتصادی وزارت اقتصاد، هم در مورد طرح سهمیهبندی نان تاکید کرد: «با استفاده از زیرساختهای بانکی، مردم هنگام خرید نان به همان قیمت قبلی پول پرداخت میکنند و مابهالتفاوت آن را دولت پرداخت میکند. مزیت این کار این است که افرادی که بیش از الگو مصرف میکنند، باید الگوی مصرف خود را اصلاح یا نان را به قیمت آزاد خریداری کنند. برای هر کد ملی، یارانه نان ثبت میشود و با هر کارت بانکی امکان خرید نان وجود دارد.»
اصلاح الگوی مصرف، کلیدواژه گرانی نان
«اصلاح الگوی مصرف» کلید واژهای آشنا برای مردم ایران است. هر بار که دولتها قصد دارند یارانهای را حذف کنند یا بهزعم خود، با آزادسازی قیمتها با قاچاق مبارزه کنند، برای آنکه فشار تبعات این افزایش قیمت را از دوش خود بردارند، با اشاره به لزوم اصلاح الگوی مصرف، مقصر اصلی را مردمی میدانند که به ادعای آنها، میزان مصرفشان خارج از منطق است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما وقتی موضوع نان باشد، سوال اصلی این است که چه نهادی و با چه منطقی میزان مصرف نان در خانوادهها را مشخص میکند؛ آن هم در شرایطی که گوشت، برنج، حبوبات و حتی ماکارونی از سبد مصرف خانوار ایرانی یا خارج شده یا در حال خارجشدناند.
موضوع تغییر قیمت نان و آرد جدیتر از چیزی است که گفته میشود. حذف ارز ترجیحی برای واردات آرد از یک سو و تلاش دولت برای تامین کسر بودجهای که بخش عمده آن سهم نهادهای حکومتی و شبهخصوصی است از سوی دیگر، دلایلیاند که باعث شدهاند همکاران ابراهیم رئیسی جز گران کردن آرد و حاملهای انرژی و کالاهای اساسی از این دست راهی نداشته باشند.
تعطیلی نانواییها، کمبود نان و سهمیهبندی
حالا چند ماه است که در ایران اخبار تعطیلی نانواییها در شهرهای مختلف به دلیل نداشتن آرد منتشر میشود. نان هم گران و هم نایاب است؛ نماینده مردم ایرانشهر با اشاره به نایاب شدن نان در این شهر گفته بود: «مردم باید پارتی داشته باشند تا بتوانند در این شهر نان بخرند. قیمت نان به ۱۰ هزار تومان هم رسیده است.»
در شهرهای بزرگ، هم اگرچه تاکید بر این است که نرخ نانهای سنتی افزایش نیافته است، نانواییها با کاستن از حجم نان و افزودن کنجد و این دست کارها عملا قیمتها را تغییر دادهاند. برای مثال، نانهای کنجدی بزرگ که پیش از این پنج تا هشت هزار تومان بودند، حالا به قیمت ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان ارائه میشوند.
معترضان به افزایش قیمت نان هم دیگر چهرههای سیاسی و بعضی نمایندگان مجلس نیستند؛ مراجع تقلیدی همچون جوادی آملی نیز در مورد تبعات و نتایج آن به دولت هشدار دادهاند. جوادی آملی در یک سخنرانی گفت: «مسئولان تلاش کنند بین مردم و نان مردم جدایی نیفتد.»
شهریار حیدری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نیز در انتقادی به ابراهیم رئیسی، تاکید کرد: «آقای رئیسجمهوری! خرید گوشت و میوه آرزو شده است، حداقل قیمت نان خشک و تخممرغ را کنترل کنید.»
نان، گوشت، برنج، حبوبات و لبنیات پایهایترین خوراک مصرفی مردم در ایران هر روز گرانتر و دور از دسترستر میشوند و معیشت مردم بیش از گذشته تحتفشار تورم کمرشکن قرار میگیرد. دولت هم نهتنها نتوانسته صدای محرومان باشد، بلکه صدای مردم به فریاد از سر استیصال تبدیل شده است.