پس از سالها سکوت و بیخبری، این بار زهرا امیرابراهیمی با نام «زر امیرابراهیمی» تیتر اول اخبار جهان شد؛ اما در کشور زادگاهش، هدف حمله حکومتیهای در قدرت و ارتش سایبری آن قرار گرفت.
زهرا امیرابراهیمی وقتی ۱۹ سال داشت، با فیلم «انتظار» به کارگردانی محمد نوریزاد وارد سینما شد. ناگفته نماند که در آن تاریخ، ۱۳۷۹، نوریزاد از حامیان حکومت بود و بعدها به یکی از سرشناسترین مخالفان جمهوری اسلامی تبدیل شد. او اکنون در زندان است.
زهرا از همان فیلم نخست نشان داد که در بازیگری استعداد خوبی دارد و پس از آن در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی هم حضور پیدا کرد. او در سال ۱۳۸۵، در مجموعه تلویزیونی نرگس (سیروس مقدم)، در نقش زهره خوش درخشید و شهره خاص و عام شد و در حال رایزنی برای بازی در چند فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی بود که ناگهان فیلمی از زندگی خصوصی او که با نامزدش سینماییطور همآغوشی میکردند، منتشر شد.
در جامعهای که با خردهفرهنگ حجاب و جداسازی جنسیتی خو گرفته بود، ناگهان بازیگری که در تلویزیون او را با پوشش کامل و مقنعه میدیدند، برهنه بر صفحه نمایشگر تلویزیون یا رایانهشان ظاهر شد. آن زمان، هنوز اینترنت در ایران رواج نداشت و فیلم بهصورت سیدی منتشر میشد. نیروی انتظامی هم وارد عمل شد و امیرابراهیمی را دستگیر و بازجویی کرد و نامزد او را که به ارمنستان گریخته بود، به داخل ایران بازگرداند و حسابی گوشمالی داد. به هر حال چندی بعد، به روال معمول، آبها از آسیاب افتاد و یک سال بعد، مشخص شد که یکی از بازیگران تئاتر این فیلم را منتشر کرده بود که دستگیر و به شش ماه زندان محکوم شد؛ اما امیرابراهیمی که زندگی کاری خود در داخل ایران را روبهفنا میدید، مهاجرت کرد و به فرانسه رفت.
او در پاریس کمکم خود را بازیافت و توانست با شبنم طلوعی که او هم طردشده حکومت اسلامی بود، روی صحنه تئاتر برود. کمکم پیشنهادهای جدید رسید تا اینک که روی فرش قرمز جشنواره فیلم کن، یکی از معتبرترین جشنوارههای سینمایی جهان، درخشید و جایزه بهترین بازیگر زن را برای بازی در فیلم «عنکبوت مقدس» دریافت کرد؛ جایزهای که برای اولین بار به یک بازیگر زن ایرانی تعلق میگرفت و از این حیث اهمیت دوچندان است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
زر امیرابراهیمی هنگام دریافت جایزه با بغضی که تا مرز شکستن رفت، به زبان فارسی گفت: «خوشحالی و موفقیت برای من مفاهیمی عمومی و جمعیاند. هرچند در این لحظه خیلی خوشحالم، ولی بخشی از وجودم برای مردم ایران که هر روز گرفتار مشکلات زیادیاند، غمگین است. دل من با آبادان است. دل من با گوشهوکنار خاک ایران است. من اینجام اما دلم با زنان و مردان ایران است.» و این بخشودنی نبود.
حکومت مثل همیشه پای اسلام و امام رضا و شیعه را وسط کشید و فریاد وا اسلاما به هوا بلند شد. روزنامه کیهان طبق معمول توپ اول را شلیک کرد و با عنوان «حمله جرثومههای فساد به ارزشهای اسلامی-ایرانی عنکبوتی که برای کن مقدس است» حمله را کلید زد.
صبح روز یکشنبه، ۸ خرداد، هنوز عرق سفر هیئت اعزامی جمهوری اسلامی خشک نشده بود که محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی، سیدمهدی جوادی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، و رائد فریدزاده، معاون امور بینالملل و توسعه بازار خارجی و مدیر چتر سینمای ایران در بازار فیلم کن ۲۰۲۲، را فرا خواند و فریدزاده از بیش از ۱۰۰ قرار که بسیار موفق بودند، گزارش مبسوطی داد اما خودشان هم حرف خودشان را باور نکردند؛ وقتی دست خالی آمدند و هیچ جایزهای برای موزه سینماییشان به ارمغان نیاوردند و از آن بدتر به فیلمی که تبعیدی محسوب میشد جایزه داده شد. حرفهایی که زده شد، برای مسئولانی که میخواستند بلکه با پیروزی در کن، مشکلات مردم و قتلعام در آبادان را لاپوشانی کنند، اعصاب نگذاشت و حالا بار دیگر آبرویشان رفته است.
خزاعی در حالی که با توپوتشر فراوان هنرمندان را هدف خطاب و عتاب قرار میداد، گفت: «مرحوم کیارستمی، مجید مجیدی و… نشان دادند که سینماگر نه با رفتارهای هنجارشکنانه و خلاف عرف ملی و بینالمللی و نمایش پوپولیستی و نازل بلکه با آثار و رهیافتهای سینمایی و هنریاش است که میتواند وجهه ماندگار و جهانی کسب کند.» یادشان رفته است که وقتی همین «مرحوم کیارستمی» ۲۵ سال پیش در سال ۱۹۹۷، در پنجاهمین دوره جشنواره فیلم کن، هنگام دریافت نخل طلا با کاترین دونوو، بازیگر و داور جشنواره کن، روبوسی کرد، چه جنجالی راه انداختند و به فرودگاه رفتند تا هنگام ورود با چوب و چماق از او پذیرایی کنند که کیارستمی با کمک دوستانش، از در عقب فرار کرد!
او در پایان، از مدیرعامل خانه سینما خواست تا درباره حواشی حضور سینماگران ایرانی در جشنواره کن در شورای صیانت خانه سینما بررسیهای لازم صورت گیرد و نتیجه به شورای اخلاق حرفهای سینما ارائه شود.
با این حال به این هم بسنده نشد و در ادامه، بیانیهای سراسر ناسزا را منتشر کردند: «این بار نیز در جشنواره فیلم کن که تحت سیطره و فرمانهای دولت فرانسه برگزار میشود، شاهد آن بودیم که ساختهای نهتنها صرفا سیاسی بلکه شبنامه تصویری سخیفی که ماحصل ذهن مشوش یک فرد دانمارکی ایرانیتبار و برآمده از زر استکبار است و به اعتقادها و ارزشهای میلیونها مسلمان و جمعیت عظیم شیعیان جهان توهین کرده، موردتوجه این جشنواره قرار گرفته است. این سیاهه تصویری با سوگیری اجتماعی، مذهبی و تحقیر باورهای آیینی ایرانی-اسلامی درصدد است مسیری را رود که سلمان رشدیها در آیات شیطانی و آتشزنندگان قرآن کریم رفتند.
این بیانیه بهروشنی علی عباسی را به مرگ تهدید کرده است؛ هرچند فتوای خمینی برای کشتن سلمان رشدی عملیاتی نشد، همین چند وقت پیش تعدادی را برای سوزاندن قرآن کشتند.
هنوز فیلم «عنکبوت مقدس» جایی بهجز کن نمایش داده نشده است اما سایبریهای «مقدس» توییت زدن را شروع کردهاند و از توهین به امام رضا میگویند و دوباره همان جوی را درست کردند که قبلا علیه زر امیرابراهیمی راه انداخته بودند؛ اما این بار علی عباسی و دیگر عوامل فیلم را هم شریک جرم کردند.
یک نفر به نام وحید توییت زد: «این سلبریتیهایی که به زهرا امیرابراهیمی تبریک گفتند، یعنی حتی یکذره هم امام رضا رو دوست ندارند؟ اگر ندارید که هیچ!!! اگر دارید، خجالت نکشیدید؟؟؟»
هرچند حکومتیهای صاحب قدرت بیانه دادند و مقاله نوشتند، در این میان دو تن از اصلاحطلبان هم توییتی زدند. محمدعلی ابطحی نوشت: «زهرا امیرابراهیمی نشان داد که وقتی مشکلی در زندگی زمینت میزند، میشود دوباره بلند شد و به قله رسید. مبارک خودش و مبارک هرافتادهای که به راه میزند.»
در پاسخ به این توییت، علی علیزاده که خود را موظف میداند هرجا از جمهوری اسلامی انتقاد میشود، وسط بپرد و یقه بدراند، توییت ابطحی را بازنشر کرد و درباره آن نوشت: «آقای ابطحی نمیدانید خروجی عنکبوت مقدس و هیولاسازی که از ایران و اسلام در آن شد، توجیهکننده تحریمها و ایرانستیزی بیشتر و منزوی کردن ایران است؟ شما اصلاحطلبان چطور میگویید با تحریم مخالفید؛ وقتی برای ابزارهای فرهنگی مشروعیتبخش به تحریم و ایرانستیزی هورا میکشید؟»
آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، هم در توییتر نوشت: «زهرا امیرابراهیمی از خاکستر خود برخاست و امروز مزدش را گرفت. مبارکش باشد.»
هر چقدر جمهوری اسلامی در همه ابعاد نزول میکند و رو به تباهی دارد، هنرمندان مستقل غیرحکومتی در داخل ایران و سراسر جهان قویتر و قدرتمندتر میشوند. اگر هنرمندان ایرانی بتوانند در جهان متحد شوند، سینمای در تبعید میتواند پرچمدار افتخارهای هنری ایرانیان باشد؛ تا وقتی که ایران از بختکی که رویش افتاده است، رها شود.
زر امیرابراهیمی یک نماد است؛ نماد مردمی که رانده میشوند اما از پا نمینشینند و ققنوسوار از خاکستر خود متولد میشوند.