قدرت نرم، بخش جداییناپذیر راهبرد جمهوری اسلامی ایران است و همان اهمیتی را که قدرت سخت (حمایت نظامی و لجستیکی) از آن برخوردار است در راهبرد تهران دارد. رژیم ایران برای ارائه چهره ظاهری نظام جمهوری اسلامی، مدل سیاسی نهایت جذابی را که بهطور گستردهای قابل پذیرش باشد به نمایش میگذارد. این راهبرد به عناصری همچون گسترش اندیشه شیعه، ادعای نمایندگی از اسلام انقلابی، حمایت از مقاومت در منطقه و تقویت روابط با کشورهای متخاصم با آمریکا وابسته است.
تهران برای رسیدن به این هدف از کلیه ابزارهای ایدئولوژیک، اقتصادی، فرهنگی و تجاری بهرهبرداری میکند و با پیروی از سخنان بنیانگذار رژیم، خمینی که انقلاب ایران را خیزشی در برابر امپریالیسم میدانست و محور آن را عدالت و حمایت از مستضعفین تشکیل میدهد و الگوی مقاومت و انقلاب را در منطقه و کشورهای جهان سوم ارائه میکند، سیاست استثمار امپریالیستی را به شدت مورد نکوهش و انتقاد قرار میدهد.
خمینی مدعی بود که حکومت شاه گرایشهای تهاجمی به اسلام با عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی دارد و این امر ناشی از آن است که نظام شاه بخشی از راهبرد بینالمللی برای حذف اسلام است و این همان هدفیست که قدرتهای امپریالیستی تعیین کردهاند. بنابراین رابطه مستحکم شاه با آمریکا و اسرائیل یکی از عمدهترین دلایل اعتراض به حکومت شاه و سیاستهای او بود که بر محور منافع شرکتهای نفتی و تسلیحات غربی میچرخید.
علاوه بر آن، خمینی پیوسته اصرار میکرد که انقلاب ایران جریان ملیگرایی نیست، بلکه انقلابی کاملا اسلامی است که اسلام را به شکوه دیرینه آن بازمیگرداند. خمینی که وحدت اسلامی را بهترین راه برای شکست امپریالیسم میدانست، پایههای دولت را بر اصل «نه شرقی و نه غربی» بنا کرد و اسلام را بهترین نظام برای بشریت دانست.
شعارهای ضد امپریالیستی رژیم ایران حتی پس از مرگ خمینی نیز ادامه یافت. علی خامنهای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی، راهبرد آمریکا را که در تلاش برای دستیابی به منافع و اهدافش در منطقه است، سیاست امپریالیسیتی خواند. او گفت: آمریکا خاورمیانه را منطقه حساسی میداند و اهداف آن بر محور کنترل منطقه است، افزون بر اینکه برنامههای زیادی را برای کنترل خاورمیانه، منطقه خلیجفارس و شمال آفریقا آماده کرده است.
هرچند این برنامهها از قبل سازماندهی شده و زمینه اجرایی شدن آنها فراهم شده است، اما آمریکا قادر به اجرای آنها نشد و نتوانست به اهداف موردنظرش برسد. شکست این طرح در فلسطین و عراق، دلیل آشکار شکست راهبرد آمریکا است. با این حال، آمریکا طرحها و نقشههای بسیاری برای منطقه خاورمیانه، بهویژه برای عراق دارد که همچنان در تلاش برای اجرایی کردن آنها است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با وجود سیاست ضد امپریالیستی و مخالف با قدرتهای بزرگ رژیم جمهوری اسلامی، موضع خمینی در قبال ابرقدرتها به معنای گسست کامل روابط با غرب نبود، به همین دلیل، روابط تهران با واشینگتن ابعاد بسیاری دارد که بخشی از آن پنهان و بخشی دیگر آشکار است. حادثه «ایرانکنترا» بهخوبی پرده از ماهیت عملگرایی رژیم ایران برداشت.
از سوی دیگر، خامنهای که به مواضع ایدئولوژیک، افراطی و بیاعتمادی عمیق به اهداف آمریکا، شهرت دارد، پس از انعقاد برجام با غرب، اعلام کرد که روابط ایران و آمریکا محدود به برنامههای هستهای است و هرگز به مسائل منطقهای و دوجانبه گسترش نخواهد یافت.
خامنهای، عملگرایی سیاست تهران در این زمینه را اینگونه توجیه کرد «رژیم جمهوری اسلامی با این شیطان در مورد مسائل خاصی مذاکره میکند که ما آن را به نفع خود میبینیم و هدف از آن دفع شر آنها و حل مشکلات باقیمانده است و این بدان معنا نیست که مردم از موضعی که در برابر آمریکا دارند، عقبنشینی کردهاند».
رژیم جمهوری اسلامی ایران همواره در تلاش برای بهرهبرداری از حمایتش از مسئله فلسطین است تا نشان دهد که حمایت آن تنها به گروههای شیعه محدود نمیشود، بلکه گروههای سنی مذهب را نیز دربرمیگیرد. تهران میخواهد با نشان دادن حمایت از فلسطین، سیاستش در کشورهای عربی و جهان اسلام مورد تایید باشد. رژیم ایران در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد توانست با تکرار شعارهای پوپولیستی در میان برخی از کشورهای عربی محبوبیت بهدست آورد.
جمهوری اسلامی ایران همواره در تلاش است تا حضور و نقش فعالی در جهان اسلام داشته باشد و درحالیکه خود را نماینده شیعیان قلمداد میکند، از حمایت سنیها نیز برخوردار باشد. اگر نقش رژیم ایران در مسئله فلسطین را مورد بررسی قرار دهیم، درخواهیم یافت که تهران چگونه از رابطهاش با جنبشهای حماس و جهاد اسلامی و هیاهوی تنش با اسرائیل استفاده میکند.
افزون بر اینکه رژیم جمهوری اسلامی از رابطهای که با حزبالله دارد و شعار «مقاومت» که از گذشته تاکنون آن را تکرار میکند، چگونه بهرهبرداری میکند. با این حال، جنگی که از سال ۲۰۱۱ در سوریه آغاز شد، تناقضهای شعار و رفتار ایران و حزبالله را آشکار کرد.
در نتیجه، آشفتگی که در سال ۲۰۱۱ در بسیاری از کشورهای منطقه حاکم شد و تهران از آن برای مداخله در امور کشورهای درگیر جنگ، سوءاستفاده کرد، تناقض رفتار و گفتار ایران درباره مقاومت را برملا کرد و نشان داد که مداخله ایران تنها با هدف کسب منافع است و جز طولانی کردن جنگ و پیچیدهتر کردن بحرانها، نتیجهای دیگری در پی ندارد.
© IndependentArabia