در خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی که بیش از سه هفته پیش در اعتراض به قتل حکومتی مهسا امینی ۲۲ساله آغاز شد و همچنان با وجود سرکوب و بگیروببندهای گسترده ادامه دارد، برجستهترین نکاتی که حتی با دیدن چند ویدیوی کوتاه توجه را به خود جلب میکند، مشارکت چشمگیر زنان و همچنین حضور پررنگ و پرشور و انرژی جوانان و نوجوان در صفوف مقدم اعتراضات است.
شاید به همین دلیل است که از میان بیشاز ۱۸۰ نفری که تاکنون در این اعتراضات بهدست نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته و شناسایی شدهاند، آنهایی که بیشاز دیگران شاخص شدند، دختران نوجوان بودند، همچون نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده که هردو هنوز ۱۷ساله هم نشده بودند، نمادهایی که هم نوجوان و هم زناند.
بسیاری از ناظران و جامعهشناسان یکی از تفاوتهای چشمگیر این دور اعتراضات گسترده ضد جمهوری اسلامی با دورههای پیشین اعتراضات فراگیر، ازجمله در سالهای ۸۸ و ۷۸ را حضور گسترده جوانان و نوجوانانی میدانند که آنها را در ایران «دهه هشتادی» میخوانند؛ البته در اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ ایران هم حضور این نسل به چشم آمده بود، اما نه بهاندازه اعتراضات جاری و نه تاحدی که در دبیرستانها و حتی در مواردی دبستانها هم دانشآموزان مدرسهای با شجاعت مقنعهها را از سر دربیاورند، شعارهای اعتراضی ضد رژیم حاکم فریاد بزنند و تصاویر علی خامنهای و روحالله خمینی، رهبران فعلی و پیشین نظام اسلامی را پایین بکشند، پاره کنند و آتش بزنند.
«دهه هشتادیها» یا همان متولدان دهه ۸۰ خورشیدی در ایران که دهه دوم یا ابتدای دهه سوم عمر خود را میگذرانند، کمابیش منطبق با نسلیاند که در جهان با عنوان «نسل زد» (Generation Z)- متولدان بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ میلادی برابر با ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۱ خورشیدی- شناخته میشوند و بهعلت تولد پس از انقلاب دیجیتالی و شکلگیری جامعه اطلاعاتی، ویژگیهایی بسیار متفاوت از نسلهای پیشین خود دارند.
ویژگیهای «دهه هشتادیها» یا «نسل زد» در ایران
نسل زد نخستین نسل اجتماعی در جهان است که از اوایل دوره نوجوانی با دسترسی به اینترنت و فناوری دیجیتال قابل حمل و در دنیای آنلاین رشد کرده است و به همین علت، برخی آنان را «شهروندان دیجیتال» مینامند. آنها بهدلیل دسترسی به فرهنگهای مردمی (پاپ) متفاوت و آنچه در گوشهگوشه دنیا میگذرد، ازطریق اینترنت و رسانههای اجتماعی مانند توییتر، اینستاگرام، تیکتاک و… ، بهنوعی «شهروند جهانی» محسوب میشوند.
این نسل در دوران پسانوگرایی، چندگانگی فرهنگی و جهانیشدن متولد و اغلب از کودکی در خانواده حق رای و اظهار نظر داشتهاند، بنابراین بدون خودسانسوری، بهراحتی احساسات و خواستههای خود را بیان میکنند و بیپروا و سلطهگریزند.
علاوهبر این، نسل زدیها اغلب بهجای بازیهای سنتی کودکانه، بخش عمدهای از وقت آزاد خود را صرف بازیهای کامپیوتری آنلاین یا حضور در رسانههای مجازی میکنند که همین موجب ارتباطات گسترده مجازی با دیگران، بهویژه همسنوسالان و درنتیجه، دسترسی آنها به نوعی امکان قدرتمند برای گروهسازی و شبکهسازی گسترده و دور هم جمعشدن در دنیای واقعی میشود.
بههمین دلیل است که حکومت جمهوری اسلامی در جریان خیزش سراسری جاری با ایجاد اختلال در دسترسی معترضان به اینترنت و مسدودکردن بسیاری از رسانههای اجتماعی و پیامرسانها مانند اینستاگرام و واتساپ و حتی برخی بازیهای آنلاین محبوب جوانان و نوجوانان، بهدنبال کاهش توانایی آنها برای هماهنگی و سازماندهی اعتراضات است، با این حال تاکنون نتوانسته جلوی آنها را بگیرد.
دهه هشتادیها برخلاف والدین و پدربزرگها و مادربزرگهایشان که پس از انقلاب ۵۷ تا میانه دهه هفتاد خورشیدی بهشدت تحت فشارهای اجتماعی محافظهکارانه و سانسور نظام حاکم بودند، دسترسی بیشتری به اطلاعات و دنیای خارج داشتهاند و حضور فعال آنها در رسانههای اجتماعی آنلاین، بستری برای بیان نگرانیهایشان و شهامت صحبت کردن به آنها داده است.
به گزارش موسسه خاورمیانه، جبار رحمانی، استادیار رشته انسانشناسی و عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ایران، میگوید که «این نسل مانند نسل قبل به آرمانگرایی و ایدئالسازی ایدئولوژیک پایبند نیست» و بهطور کلی از ایدهپردازیهای تخیلی دوری میکند.
جامعهشناسان میگویند این نسل تمایل شدیدی به زیر سوال بردن وضعیت موجود و اقتدار حاکم و مطالبه حقوق و آزادیهای شخصی خود دارد؛ همچنین به خطوط قرمز موجود که جامعه یا حکومت برایشان ترسیم کرده است، اعتقادی ندارد و حاضر نیست هیچگونه مقدسی، اعم از دین و کشور یا قوانین و مقررات یا هر چیز دیگری، را مسلم بداند و بهراحتی بپذیرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نسل زد ایرانی هم مانند بسیاری دیگر از همسن و سالانشان در سراسر جهان، به بیتفاوتی نسبتبه سیاست، مذهب، آداب و رسوم و سنتها مشهورند. آنها برخلاف نسلهای پیشین در ایران، نگران مورد قضاوت قرار گرفتن نیستند و آشکارا درباره سلایق خود صحبت میکنند، حتی اگر با صدای بلند از خطوط قرمز سنتی نظام حاکم، یا حتی خطوط قرمز عرفی عبور کند. یکی از نمودهای این موضوع را شاید بتوان در شعارهای تند این روزها ردیابی کرد.
براساس آمار پراکنده رسمی که در دسترس است، شمار این گروه از جوانان ایرانی بین ۱۳ تا ۱۴میلیون نفر برآورد میشود و حدود ۱۶ درصد از جمعیت بیشاز ۸۶ میلیونی ایران را تشکیل میدهند، اما بدون تردید، از رهبران اصلی اعتراضات جاری محسوب میشوند.
این نسل جوان درحالی رهبری اعتراضات کنونی را برعهده دارد که براساس گزارش اخیر مرکز آمار ایران، حدود ۷۷ درصد از ایرانیان بین ۱۵ تا ۲۴سال نه کار میکنند، نه آموزش دیدهاند و نه تحصیل میکنند؛ نسلی که بهقول خودشان چیزی برای از دستدادن ندارند و همین موضوع است که بر شجاعت آنها در مقابله با سرکوب شدید نیروهای حکومتی میافزاید و حتی از کشتهشدن ترسی ندارند.
نادیدهگرفتن هشدارها و سدشکنی «دهه هشتادیها» در ایران
قرار گرفتن دهه هشتادیها در جایگاه رهبران اعتراضات و خیزش سراسری جاری در ایران، درحالی است که در سالهای اخیر درمورد عواقب نادیده گرفتن این نسل که خواستههایی بسیار متفاوت از روحانیان پابهسن گذاشته و مرتجع حاکم دارند، و برآوردهنکردن خواستههای آنان هشدارهایی جدی داده شده بود.
در یک مورد، بهدنبال اعتراضات مردمی دیماه ۱۳۹۶ در ایران، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر وقت کشور، با اشاره به پژوهشی که وزارتخانه متبوعش درباره این اعتراضها انجام داده بود، گفت که بهجز نارضایتیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، برای نخستینبار عاملی جدید هم به عوامل نارضایتی افزوده شده که آن «شکاف عمیق نسلی» در ایران است. به گفته رحمانی فضلی، نسلی که حالا به سن کنشگری سیاسی رسیده است و از طریق اینترنت، دسترسی بیحدوحصری هم به جهان و اطراف خود دارد، متفاوت عمل خواهد کرد.
یک سال پیش از آن، در آذرماه ۱۳۹۵ وبسایت انصافنیوز گفتوگویی با عنوان «دهه هشتادیها از همه عبور خواهند کرد» منتشر کرد.
البته نظام حاکم در سالهای اخیر در تلاشی مذبوحانه برای کنترل این نسل پیش از رسیدن به نقطهای که از همه عبور کند، راهکارهایی را پی گرفت که از میان آنها میتوان به درپیشگرفتن سیاست تسامح صفر درقبال هر چیزی که مخالف هویت انقلاب اسلامی تلقی شود، فشار برای اجرای طرح موسومبه «صیانت» برای محدودکردن اینترنت و همچنین ابتکارهای نمادینی همچون آهنگ پاپ «سلام فرمانده» اشاره کرد که البته همگی ناموفق بودند.
اکنون به نظر میرسد به همان نقطهای رسیدهایم که پیشبینی شده بود؛ نسلی که دو دهه پس از انقلاب اسلامی متولد شده و هرگز حکومتی جز جمهوری اسلامی و رهبری جز خامنهای نشناخته است، حالا با شجاعتی که بهکرات مورد تحسین بزرگترها قرار میگیرد، سردمدار اعتراضاتی گسترده شده، مادران و پدران و نسلهای پیش را نیز در این خیزش سراسری با خود همراه کرده و با قدرت در حال عبور از همه است.