زمانی که دولت جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، زمام قدرت را به طالبان سپرد و سلطه این گروه را بر ملت افغانستان تحمیل کرد که باعث شد قبل از مردان آزادی زنان سلب شود، برخی از افراد و شخصیتهای منطقه از جنبش طالبان دفاع میکردند. امروز در حالی که همه جهان فاجعه دردناک و رسوایی بزرگ فرودگاه کابل که را به عنوان لکه ننگی بر جبین انسانیت باقی مانده است به یاد دارند، میخواهم نظر کسانی را که از طالبان دفاع میکردند، بدانم.
در آن زمان، برخی شخصیتهای عرب میگفتند: «از طالبان انتقاد نکنید. طالبان امروز با طالبان دیروز تفاوت بسیاری دارند؛ زیرا نقش مهاجران کشورهای عربی، اسلامی و غربی و حمایت آمریکا، قطر، ترکیه و پاکستان به دگرگونی تفکر و اندیشه رهبران طالبان منجر شده است؛ از این رو بهتر است از زود قضاوت کردن دست بردارید.»
امروز نظر همان افراد درباره رهبران طالبان که دختران افغانستان را از حق آموزش و تحصیل دانشگاهی محروم میکنند، چیست؟! بهویژه اینکه فرزندان شماری از رهبران طالبان هماکنون در دانشگاههای آمریکا، اروپا و کشورهای عربی درس میخوانند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آری؛ تصمیم اخیر طالبان موضعگیری شرمآوری است که چهره واقعی طالبان و هماندیشان آنها را برای کسانی که توهم تغییر این گروه را داشتند، آشکار کرد.
البته این اقدام مستلزم واکنش صریح کسانی بود که همواره از خدشهدار شدن آبروی اسلام و مسلمانان نگراناند. به همین دلیل، شواری علمای ارشد عربستان سعودی شنبه گذشته (۳ دی ۱۴۰۱) از طالبان خواست زنان افغانستان را از تحصیل در دانشگاهها محروم نکند؛ بهویژه اینکه منع زنان از تحصیل اقدامی مغایر با شریعت اسلامی است. دانشگاه الازهر مصر نیز موضع مشابهی اتخاذ کرد. در بیانیهای که از طرف دکتر احمد الطیب، شیخ الازهر، صادر شد، آمده است: «ممانعت دختران افغانستان از تحصیل در دانشگاه تصمیمی است که با شریعت اسلام در تضاد است؛ بهویژه اینکه اسلام از مردان و زنان میخواهد که از گهواره تا گور به دنبال فراگیری دانش باشند.»
وزارت خارجه عربستان سعودی چهارشنبه گذشته (۳۰ آذر ۱۴۰۱)، از تصمیم دولت سرپرست افغانستان به رهبری جنبش طالبان مبنی بر محروم کردن دختران افغان از حق تحصیل در دانشگاه ابراز تعجب و تاسف کرد.
در واقع، هر که بر این باور باشد که تصمیم اخیر طالبان موضعی نادر و غیرعادی در جهان عرب و اسلام است، عملا دچار توهم شده است؛ زیرا همفکران طالبان هر کجا فرصتی داشته باشند، همان کارهایی را خواهند کرد که امروز طالبان در افغانستان انجام میدهند! با این حال آنها در حال حاضر به حمایت و توجیه عملکرد طالبان بسنده میکنند و در برخی موارد میکوشند مردم را آنچنان به بیراهه بکشانند تا خودشان فرصت عمل و اقدام بیابند.
فردی که خود را «شخصیت فرهنگی و دانشگاهی» توصیف کرده بود، در توییتر، درباره موضوع محرومیت دانشجویان دختر افغانستان که شبهنظامیان طالبان آنان را تنها به این دلیل که میخواهند درس بخوانند، ضربوشتم میکنند، چنین نوشت: «زنان یاغی و سرکش افغان را جز خود افغانها کس دیگری درست نمیشناسد. کجا است شرم و حیای این زنان؟ خدایا تو به اینها [جنگجویان طالبان] برای سرکوبی این دختران یاری برسان».
البته طالبان تنها یک جنبش پشتون روستایی نیست؛ این پدیده بیانگر بحرانی فکری و معضلی روانی است که هنوز در روح و روان بخش عمدهای از افراد جامعه میتپد. هرچند میزان این تپش و انگیزه در بین جوامع مختلف متفاوت است، وجود و احتمال جهش سریع آن را هرگز نمیتوان نادیده گرفت؛ بهویژه با توجه به سهولت فراهم شدن زمینه ارتباط از طریق رسانههای اجتماعی.
در واقع، مهمتر از مقابله با جنبش طالبان، مبارزه با اندیشههای افراطگرایانه طالبانی است که مدعیان حقیقت، کجاندیشان و افراد روانپریش جامعه ما به روشهای مختلف از آن حمایت میکنند و حقا که این اندیشه از خود طالبان خطرناکتر است.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط