سپاه پاسداران اخیرا از دولت ابراهیم رئیسی درخواست کرده است که بودجه پلیس امنیت اخلاقی را اعلام نکند و مخفی نگه دارد؛ یعنی برخلاف ادعای دولت در دسامبر ۲۰۲۲ مبنی بر ملغی شدن پلیس امنیت اخلاقی، این نهاد کماکان پابرجا است.
هرچند جمهوری اسلامی ایران همیشه خود را متعهد به منظومهای از ارزشها قلمداد میکند، وجود گشت ارشاد در چارچوب تشکیلات دولتی ایران بیانگر آن است که نظام جمهوری اسلامی تهی از ارزشهای اخلاقی است.
در اصل، اخلاق به داشتن پلیس نیازمند نیست و هیچ دولتی حق ندارد اخلاق را بر شهروندانش تحمیل کند. اگر هم نهادی به نام پلیس اخلاق وجود داشته باشد، وظیفهاش تنها راهنمایی و ارشاد است، نه بازداشت کردن، به زندان انداختن و کشتن افراد. کاری که پلیس امنیت اخلاقی رژیم جمهوری اسلامی با شهروندان معترض خود میکند.
جمهوری اسلامی ایران که خود را به ارزشهای اخلاقی پایبند و متعهد میداند، از پنج ماه پیش تاکنون چهار نفر را به جرم اعتراض به رفتار پلیس امنیت اخلاقی اعدام، ۱۸ نفر را محکوم به اعدام و نزدیک به ۱۴ هزار نفر را بازداشت و زندانی کرده است.
پلیس امنیت اخلاقی جمهوری اسلامی ایران در کلیه امور شخصی و خصوصی مردم دخالت میکند، عقاید و نیات مردم را تفتیش میکند، بر نحوه پوشش مردم نظارت دارد و حتی نمایان شدن چند تار موی زنان را عملی مستهجن میداند که گاهی مجازات آن تا زندان رفتن یا حتی کشته شدن میرسد؛ در حالی که حق زندگی بر همه ارزشها مقدم است. پس کجا است آن ارزشهای اخلاقی که جمهوری اسلامی همیشه سنگ آن را به سینه میزد؟ آیا این رفتارهای جنایتکارانه رژیم با اخلاق سازگاری دارند؟ یک نظام سیاسی که خود را اخلاقمدار میداند، باید آن را در عمل به مردمش نشان دهد.
رژیم جمهوری اسلامی از زنان میخواهد که موهایشان را با روسری بپوشانند و اگر این زنان با رژیم مخالفت کنند، به آنها انگ فسق و فحشا میزند و سر از تنشان جدا میکند. چنانچه مهسا امینی را پس از ربودن به قتل رساند و پیکر بیجانش را برای خانوادهاش فرستاد. حتی بدتر از آن، سیمای پاک آن دختر بیپناه را با ادعای تجاوز اخلاقی لجنمال کرد. عوامل جنایتکار رژیم نه جوانی این دختر بیگناه را در نظر گرفتند و نه به غریبی و بیپناهیاش توجهی کردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بر اساس لایحه بودجه سال پیش رو، جمهوری اسلامی بودجه ستاد امر به معروف و نهی از منکر را نسبت به سال گذشته ۳۳ درصد افزایش داد. یعنی اکنون ۷۶ میلیارد تومان معادل حدود ۱۸ میلیون دلار، به این نهاد تخصیص یافته است. این در حالی است که مردم ایران از نظر معیشتی در بدترین حالت قرار دارند، اما رژیم بیتوجه به درد و رنج مردم، بودجه این نهاد را بالا برده است تا از آن در پیگرد اخلاقی و شکنجه و کشتار مردم استفاده کند.
رژیم جمهوری اسلامی در حال حاضر آنچه را به نام پلیس امنیت اخلاقی خوانده میشود، در هالهای از ابهام قرار داده است. در آغاز، یکی از مقامهای بلندپایه رژیم برای کاستن از اوج اعتراضهای مردمی، لغو این نهاد را اعلام کرد. چنانچه محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، در یک نشست خبری در پاسخ به پرسشی درباره گشت ارشاد گفت کسی که آن را تاسیس کرده بود، ملغایش کرد. اما دولت ایران نهتنها این اقدام را رسما تایید نکرد، بلکه رسانههای داخلی نوشتند که از سخن منتظری برداشت اشتباه شده است. این رسانهها همچنین خبر دادند که سپاه از دولت درخواست کرده است بودجه پلیس امنیت اخلاقی را اعلام نکند.
با دقت در آمار و ارقام، روشن میشود که جمهوری اسلامی به بخش نظامی و پلیس امنیت اخلاقی بیشترین بودجه را اختصاص داده است. مهمترین وظیفه پلیس امنیت اخلاقی تحمیل یکسری ارزشها از جمله پوشش مخصوص بر همه مردم کشور، بدون رعایت تفاوتهای فرهنگی، نژادی و مذهبی، است.
در رژیمهای دیکتاتوری که ریختن خون شهروندان را مجاز میدانند، از غیرت، شرف و امانتداری زیاد دم زده میشود. رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران هم که شبانهروز این واژهها را در رسانههای خود تکرار میکند، مردم ایران را به بهانه اینکه پوشش مخصوص موردنظرش را رعایت نکردهاند، به برهنگی و بیاخلاقی متهم میکند و به گلوله میبندد. بر پایه کدام معیار اخلاقی این رژیم به خود اجازه میدهد به بهانه حفاظت از اخلاق، مردم را اینگونه غیراخلاقی به قتل رساند؟
در رژیمی که مردم خود را به بهانههای واهی مانند نمایان شدن چند تار مو یا سرنکردن روسری میکشد یا به زندان میاندازد و شکنجه میکند، دیگر جایی برای آزادی و امنیت روانی مردم وجود ندارد. در رژیمی که مردمانش حق انتخاب پوشش خود را ندارند و پلیس آن زنان را همیشه زیر نظر میگیرد که چه پوشیدهاند و چه نپوشیدهاند، دیگر نباید به آزادیهای سیاسی امیدی داشت که البته جرمی است نابخشودنی و تحملناپذیر.
رژیم مذهبی مسلط بر ایران سالانه دهها میلیون دلار برای ابزار سرکوب و شکنجه هزینه میکند که هم در بخش جرائم سیاسی و هم در بخش جرائم اخلاقی اعمال میشوند. پلیس این رژیم همچنان که زندگی ظاهری و واقعی مردم را زیر نظر دارد که مبادا کسی مخالف سیاست رژیم سخنی بگوید یا گامی بردارد، زندگی باطنی و درونی مردم را نیز زیر نظر گرفته است و منویات آنان را هم کنترل میکند. از این جهت پلیسی که در این بخش فعالیت میکند، به پلیس امنیت اخلاقی شهرت یافته است.
در واقع رژیم جمهوری اسلامی ایران در یک بحران اخلاقی بزرگ دستوپا میزند. این رژیم تلاش میکند مجموعهای از ارزشهای ساختگی و پوشالی را بهزور بر مردم مظلوم ایران تحمیل کند. آن هم به وسیله پلیسی که خودش به ارزشهای اخلاقی پایبند نیست و تجمعها و راهپیماییهای اعتراضی مسالمتآمیز را با خشونت و بیرحمی سرکوب میکند.
رژیم جمهوری اسلامی که زیر نام انقلاب و منافع ملی، یک ملت بزرگ را در بند کشیده و به گروگان گرفته، خودش نه به ارزشهای انسانی تعهدی دارد و نه به منافع ملی ایران پایبند است. آنچه هم که تحت نام انقلاب در داخل و خارج انجام داده است و میدهد، زنجیرهای از اقدامهای جنایتکارانه و ننگین است که برایند آن جز هرجومرج، ناامنی و بیثباتی در منطقه، چیز دیگری نیست.
جمهوری اسلامی ایران از اخلاق دم میزند و رفتار سیاسی خود را همواره از نظر اخلاقی توجیه میکند، اما خود در واقع بویی از اخلاق نبرده است. این رژیم مخالفان سیاسیاش را به بهانه اینکه دور از اخلاقاند، با خشونت و قساوت سرکوب میکند و کودکان و زنان را به بهانه حفاظت از دستاوردهای نظام میکشد؛ البته همان دستاوردهایی که بر فراز جمجمههای هزاران ایرانی استوار شده است.
برگرفته از روزنامه النهار العربی