ازسرگیری روابط ایران و عربستان سعودی نه تنها در حوزه همکاری امنیتی و تجاری بین دو کشور، بلکه با توجه به نفوذ ایران و عربستان سعودی در منطقه از جمله در یمن و لبنان، بر کل خاورمیانه اثرگذار است.
نشریه نیویورکر در مورد پیامدهای احتمالی این توافق بر منطقه با گرگوری گاوس، کارشناس مسائل خاورمیانه و استاد امور بینالملل در دانشگاه تگزاس، گفتوگو کرده است.
او در پاسخ به این سوال که چرا توافق اکنون حاصل شده است، میگوید این مسئله نشاندهنده افزایش اهمیت نقش چین در منطقه و خاورمیانه است، سوال اصلی این نیست که چرا عربستان سعودی اکنون مایل به توافق بوده است، بلکه میتواند این باشد که چرا چین مداخله کرده استــ احتمالا برای جلوگیری از تشدید تنش هستهای.
به عقیده گاوس، مسئله مهم برای عربستان سعودی روابطش با چین است، چین بزرگترین شریک تجاری و خریدار نفت عربستان سعودی است و این کشور مایل نیست چین از لحاظ دیپلماتیک منزوی باشد. این توافق ناگهانی نبود و گفتوگوها از سال ۲۰۲۱ در عراق آغاز شد، اما ظهور چین در نقش میانجی ناگهانی بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه میافزاید پیامد واقعی و ملموس نزدیکی ایران و عربستان سعودی میتواند حلوفصل مسئله یمن باشد. ایران تنها قدرت خارجی است که روی حوثیها نفوذ دارد و این مسئله برای عربستان سعودی که در جستوجوی خروج از بحران یمن است، اهمیت دارد. اما او تصریح میکند به عقیده او، بعید است این توافق بهمعنای پایان تنش میان عربستان سعودی و ایران در مسئله یمن، عراق، سوریه، لبنان و مسئله هستهای باشد.
گاوس در مورد روابط ایران و چین در دهه اخیر میگوید، ایران و چین قرابت ایدئولوژیک ندارند اما این عقیده وجود دارد که آمریکا دشمن است و به دلایل راهبردی و اقتصادی، باید با قدرتهای بزرگ دیگر ارتباط داشته باشند. اما شاید برای ایران ناامیدکننده باشد که چین در خاورمیانه طرف کشور خاصی را نمیگیرد. ایران به چین نفت زیادی میفروشد، اما عربستان سعودی بیشتر میفروشد و نگاه چین به کشورهای حاشیه خلیج فارس بیشتر اقتصادی بوده است تا سیاسی.
این استاد دانشگاه معتقد است وقتی بحث منطقه خلیج فارس پیش میآید، منافع آمریکا و چین تقریبا مشابه است، هر دو میخواهند جریان انرژی از منطقه ادامه داشته باشد و منطقهای باثبات و در آرامش به بازار انرژی کمک میکند.
او در ادامه میافزاید چین سعی دارد موضعگیریاش تاکیدی باشد بر بیطرفی سیاسی و تمایلش به ثبات منطقه و این مسئله به چین ظرفیت دیپلماتیک لازم را میدهد تا با تمام طرفها صحبت کند، کاری که ایالات متحده قادر به انجامش نیست.
گاوس در پاسخ به سوال نیویورکر در مورد تاثیر اعتراضهای داخلی ایران بر تفکر راهبردی درباره ایران و منطقه، معتقد است این اعتراضها بیش از دیدگاه همسایگان، بر درک جمهوری اسلامی از ثبات و جایگاهش در داخل کشور و در منطقه اثر داشته است. با توجه به شکافهای ایجادشده میان نخبگان سیاسی در داخل، جمهوری اسلامی احتمالا کاهش انزوای منطقهای و عادیسازی روابط با عربستان سعودی را امتیازی مثبت میبیند.
نیویورکر در ادامه به تاثیر عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی بر اسرائیل اشاره میکند. گاوس معتقد است هرچند این توافق شاید به مذاق اسرائیل خوش نیاید و ایران را مهار نکند، در بلندمدت، خواسته اسرائیل نیز صلح میان شیعه و سنی و توازن و سازش در منطقه است.
او در ادامه میافزاید اسرائیل مایل است پیمان ابراهیم را با عربستان سعودی نیز امضا کند زیرا بهمعنای پذیرش بلندمدت در دنیای عرب است. از نظر گاوس، ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی بهمعنای حذف احتمال همکاری دولت سعودی با اسرائیل نیست، مسئله هستهای هنوز حل نشده است و عربستان سعودی نگران است، شاید نه به اندازه اسرائیل، اما نگران است.
گاوس در مورد دیدگاه دولت بایدن در این زمینه میگوید وزارت خارجه آمریکا در این زمینه موضع روشنی داشته و اعلام کرده است از هرگونه کاهش تنش در منطقه استقبال میکند. احتمالا آمریکا این سوالها را با عربستان سعودی مطرح خواهد کرد: این توافق در رابطه با ایران دقیقا به چه معنا است؟ و در صورتی که به نقطه تصمیمگیری در مورد برنامه هستهای ایران برسیم، شما کجا ایستادهاید؟
او در پایان اشاره میکند بسیاری از اعضای کنگره، از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، این را توافق را به چشم شکست سیاست خارجی آمریکا میبینند زیرا اکنون چین در قامت رقیبی قدرتمند ظاهر شده است که برخلاف اتحاد جماهیر شوروی، با آمریکا روابط اقتصادی گسترده دارد. به نظر میرسد نسخه جنگ سرد در مورد چین چندان کارآمد نیست. گاوس معتقد است آمریکا اگر در برخی زمینهها منافع مشترک با چین دارد، باید بپذیرد و تصدیق کند و این توافق شاید یکی از آنها باشد.